نوشته های ادبی لیلا سعیدی
《ماشه ی تفنگم را》 خواهم کشید به سمت ِ قلبت تسلیم نشو بگذار شلیک کنم 《این سلاح ِگرم را》 خیالت راحت گلوله اش قلب ِ من است...
ادامه نوشته《از ساعت چسبیده به دیوار بپرس》 ☆دلیل ِ بیداری های شبانه ام را☆ تا حرف ِ دوست داشتنت را میزنم از حرکت می ایستد... آری... * سکوت ِ ساعت هم علامت رضاست*...
ادامه نوشته«قفس ِ خانه ات پرنده نمی خواهد»؟!! *دلم* هوس ِ دانه کرده... آن هم از دستان ِ تو
ادامه نوشته«شکستن» حقش بود لعنتی ناموس سرش نمیشود.... «چشمش دنبال ِ توست» *آینه* را می گویم
ادامه نوشتهحافظه ام مثل «ماهی قرمز ِ توی تنگ است» می گویند «۳ ثانیه »است اما فراموش نکن هیچ ماهی قرمزی *دوست داشتن * از حافظه اش پاک نمی شود:)...
ادامه نوشته«چشم هایم را» بردم زیر *شیشه ی ِعینکم* دوست داشتنم را لو داد:) نتوانستم انکار کنم!! آری.... عدسی ها هیچ وقت دروغ نمی گویند ...
ادامه نوشته*قمار باز ِماهری می شدم* ❤️اگر تو را شرط می بستم❤️ برای ِبازی...
ادامه نوشتهبه راستی «بینِ اعداد ِ ماشین حساب ِ مخترعان» جای ِ دو واژه «من و تو » برای جمع شدن کم بود... تا *حاصل جمعش* دوست داشتن می شد❤️...
ادامه نوشتهپاییز دوباره رسید اینبار متفاوت تر باران می بارد اما دیگر هیچ دو نفره ای پیدا نمی شوند تا دلشان هوس بهار نارنج کرد به بهانه اش عاشقانه های شان را نثار کوچه های خلوت کنند اصلا بوی مهر نمی آید انگار بو...
ادامه نوشته❤️قلبم را❤️ به *خط کش * دادم تا « دوست داشتنم را به تو اندازه گیری کند» ((باور کن معشوق ِ من)) خط کش ها هیچ وقت اشتباه اندازه گیری نمی کنند «عشق را» :)...
ادامه نوشتهبرای ((منوی کافه ها)) کمی «قهوه ای چشمان تو را باید تجویز کرد» *لعنت* به کسی که چشمانت را از فنجان قهوه دست ِ کم تر می گیرد...!!!...
ادامه نوشتهتو را باید پرستید تو در اصل *مُهر سجاده ی خدا* بودی که صامتش را تغییر داد و مِهر را از تو آفرید تولد مهر ماهیا مبارک...
ادامه نوشتهتمام ِ مردها به بوی ِ عطرِ پیراهن ِ تو حسودند! چه خوشبخت است آن مرد که روی شانه هایش «پیراهنت می غلتد»
ادامه نوشتهکاش می شد «دوستت دارم هایمان را» می بردیم روی *تنه ی درخت* تا تمام کاغذهای شهر «بوی ِ عشق میدادند نه جوهر ِ خودکار»...
ادامه نوشتهلعنت به «برگ های زرد ِ درختان» پاییزی که صدای ِ خش خش برگهایش زیر پاهای تو و دیگری ست... حاصلی ندارد جز *کر کردن گوش های ِ من*): ...
ادامه نوشتهمن 《مغزم》 را بیشتر از 《قلبم》 دوست دارم... چرا که فکرم دائما پیش توست:)
ادامه نوشتهبه راستی اگر *تو* نبودی *من* نبودم “چتر” چه وسیله ی بیهوده ای بود در «باران ِ پاییزی»
ادامه نوشتهاگر من یادم رفت بگویم *دوستت دارم* هرگز فراموش نکن دیوار خانه موش دارد موش هم گوش دارد:)
ادامه نوشته❀من از چشمان ِ تو کافر شده ام ای جانا مگذار که در این ره مرتد بمیرم❀
ادامه نوشتهاگر تو نبودی گیتارم گوشه ی اتاق خاک میخورد... مگر بی عشق گیتار زدن فایده دارد جانا؟!
ادامه نوشته