تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
اصغر  چرمی

بی رحم تـرین دشـمـنـم آمــد بـه جدالــم ایکاش که می سوخت دل نفس به حالـم من را به زمین می زند این نفس ستمگر بــا تـیــر جـفـایـی که رهـا کـرد بـه بـالـم مـی ترسـم از احساس غـرور دل غاف...

ادامه شعر
محمد رضا محمودی

پر پیچ ترین کلاف دنیا باشی بر تارک تیز قاف دنیا باشی سیمرغ ترین قصه ی عطارم من چشمان تو را به دست می آرم من خیام ترین کوزه ی عالم شده ام مجنونم و چون بید ج...

ادامه شعر
مریم هاشمی

عشق ، مثل جعبه ای سربسته است ------ رازآن آسان نمی آید به دست هرچه هست این جعبه ی پر رمزوراز ------- می تراود از دلش سوز و گداز هر که از اسرار آن آگاه شد ------------- ...

ادامه شعر
سخاوت عزتی

دونیادا هر شئی فرقلی دی داغ داغلا دنیز دنیزله گون گونله آدام آداملا قارداش قار داشلا شعر شعرله گؤزللیک گؤزللیکله حیات حیاتلا قارادا قارایلا عینی سنین گؤزلرینده کی و منیم باختیمدا کی قا...

ادامه شعر
منیژه رستم پور

چشم تو دین را به دنیایم فروخت عشق تو روز را به شبها یم فروخت ماز نسل ادم وحوایم که او روضه ی رضوان را به فردایم فروخت...

ادامه شعر
قاسم افرند

به عشق عکس ماهی که درون استکان افتاد ننوشیده چنان مستم که از چشمم جهان افتاد من تنها به قدر قهوه قاجاریت تلخم وبا تو مثل چایی که درونش زعفران افتاد لبت چاقوی زنجان و تنت قالیچه کاشان عجب نانی...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* 11- خودپسندی * خاکی شدن خوبست ای با شرابِ خودپسندی مست خاکی بشوکه پیکرت برخاک خواهد رفت همسایه ی ما بر یکی در بست خود ماند در بن بست * 12- روزه * سعی کن انسان شوی آدمی از ...

ادامه شعر
طیبه طه (تهرانیان)

صدایی‌ از غیب‌ خلوتم‌ را درهم‌ آمیخت‌ صدای‌ تنفس‌ متناوب‌ از میان‌ پیچک‌های‌ امواج‌ سکوت‌ را درهم‌ پیچاند دور... تکرار... معنای‌ ذکر فضای‌ یگانگی‌ را عطرآگین‌ می‌ساخت‌. وحی‌...

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

ای شهیدی که نوای ظفرت می آید عطر معراج ز سمت سفرت می آید من شنیدم دم رفتن تو به مادر گفتی باشد آماده،  مهیا خبرت می آید پدرش کو نشانم به قلندوش همه چقدر نام شهید بر پسرت می آید گفته بودی که در ا...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

هم خاطره ی خاطره ها بودی و رفتی آوردگه باد صبا بودی و رفتی دیشب که سراغ تو از انکار گرفتم رویا به من آموخت خدا بودی و رفتی امروز به کوتاه نوشتار تو ماندیم ما از تو نوشتیم کجا بودی و رفتی ا...

ادامه شعر
محمد رضا محمودی

آتش ستاره خمسه خمسه روشنایی حاجی مهمات پس چه شد ضد هوایی سربند یا زهرا منور یا ابولفضلللللللللللل گردان غواصی شهادت هم نوایی بابا! دوباره خواب دیدی؟ جبهه بودی؟ داری دوباره شعر مجنون می سرایی؟ م...

ادامه شعر
حسن   عباسی

حال دلـــــــم بد می شود وقتی که با من نیستی دل غرق حسرت می شود وقتی که با من نیستی در وسعت طوفــــــــانی و موّاج دریـای سخن قحطای صحبت می شود وقتی که با من نیستی این چهره ی بشّاش و ا...

ادامه شعر
کریم لقمانی سروستانی

تاکی دراین بیغوله ره باید پیاده طی کنم مردم دراین غربت بگوترک دیارش کی کنم افتاده ام مخمورومست درگوشه ی میخانه ها جانم به لب آمد کنون تنها ویارمی کنم درکوله بارم خستگی مهمان شده بردوش من ازبُن گر...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

ای که هستی تو امیر مومنان *روزگاری بوده ای فخر زمان گرچه امروزم زتو نامی بجاست*نیست آنگونه که در شان شماست ...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

خشکیده لب صاعقۀ نور عجیب است بیننده شده بر دو جهان کور، عجیب است عریان شده ایم از همه لذت که بنالیم خندیدن بی وقفۀ مستور عجیب است ناز همه عالم شده آرایش رویا ...

ادامه شعر
اصغر  چرمی

برای نجات از ترافیک شهر باید اهل آسمان شد همین

ادامه شعر
علی صمدی

آهنگ دلنشین موی تو با هر نتی که بود آرامش از نجابتم به نگاهت قسم ربود تا ضربه زد به تار موی تو دستان گرم باد دل احتمال هر که غیر تو را زیر پا نهاد گویی که دل ندیده مثل تو افسونگری به شهر یا د...

ادامه شعر
فخرالدین احمدی سوادکوهی

فرض کن در سرزمینی به وسعت رویاهایت زندگی می کنی به پهنای آرزوهایت عشق می ورزی در سرزمینی که هیچ غمی انسان را نمی خورد استخوانی از هجوم درد نمی شکند آینه عادت به خندیدن دارد فرض کن قفس اخترا...

ادامه شعر
منیژه رستم پور

با دو چشمانت صدایم کن برایم.......کافی است نذر چشمانت چو کردم این دل دیوانه را با نگاهت بر فنایم این برایم.......کافی است.. ماه من برمن بتاب روشن شودم از نور تو ماهتابی تو سنایم کن برایم .......ک...

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

دل به جز اشک و فغان حربه ندارد دیگر اخمِ تو دار من است چوبه ندارد دیگر! همچو بغضِ نو که تا مرزِ شکستن رفته روحِ من طاقت یک ضربه ندارد دیگر همه همدست شدند پنبه ی من را بزنند بینوا این دلِ من پنبه...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا