تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علی مزینانی عسکری

آن حسینی که تو را خوانده به مهمانی خویش در قیامت مادرش مزد دو چندان می دهد قدر دان این نوکری،ارباب تو خون خداست او برای خادمش بین که چه احسان می دهد لَنگ نگردد روز محشرهیچ کُمیتی پس بدان اشکهای تو...

ادامه شعر
محمد  عالمی

اسلام علیک یا ابا عبدا لله س 75 ای آنکه از روز ازل خط شهادت بنام تست صحرا ی کر ببلا و و شها د ت بنا م تست ایکــه آزا د ی ا ز نــا م تــو قــوا م گرفت ...

ادامه شعر
رضا زمانیان قوژدی

یک جمله می گویم اگر چه سخت مُجمَل اما حقیقت را بخوان از آن مفصّل این جمله معروف است در دنیا، برادر "قاتل همیشه باز می گردد به مَقتَل" آنها که لبنان را بخاک و خون کشیدند؛ سوداگران مرگ را هستند مشعل ...

ادامه شعر
علی احمدی

(این اثر با یاد و خاطره شهید والامقام محسن حُجَجی در سومین سالگرد عروج ملکوتی اش تدوین گردیده و خطابی به داعشیان و ددمنشان دیگر) مدار عشق آنان که عشق را به حقارت روا کنند آیا ...

ادامه شعر
ماریا مدانلو

سایه ات را کاش در در باغچه ی حیاط کودکی می کاشتم که تا ابد از سر خانه مان کم نشود سایه ی درخت مهربانی صدایت را کاش در گوش ثانیه ها زمزمه می کردم تا زمان که راه می‌رود آوای گرم تو گوش هر لح...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

#سه_گلشن ی (چهارپاره وار) به نام می کشند انقلاب را، پیِ خود "همه جا جشن، گل، خوشی، هیجان، دشمنان مانده اند سرگردان"/ آخرش بعد از آن همه سختی، آخرش بعد از آن همه ایثار/ انقلابی بزرگ شد پیروز، بعد ا...

ادامه شعر
حسین یوسفی رزین

إذا مات العالم ثُلِمَ فی الاسلام ثلمتةُلا یَسّدّها شیءٌالی یوم القیامَهَ ترجمه ی حدیث:هرگاه عالمی بمیرد رخنه ای جبران ناپذیر در اسلام ایجاد می شود که تا روز قیامت هیچ چیز ان را فرو نمی پوشد از مولای ...

ادامه شعر
رضا زمانیان قوژدی

تا ما بجای ریشه تنها ریش داریم روز قیامت نیز، سر در پیش داریم گر نام اهل البیت(ع)را بردیم هرجا تنها مراد از اهل بیت خویش داریم وقتی امام خویش را یاری نکردیم ما نیز همچون کوفیان تشویش داریم وقتی که ...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

#سروش افسوس! این که غم انگیز/ افسوس! این که دلاشوب/ در انقلاب های جهان، موریانه هست. // (وزن لَخت های یکم و دوم برپایه ی سبک عروضی انعطاف پذیر تازه است و از این قرار: مفعولُ مفتعلن فع. لَخت ...

ادامه شعر
رُزا جمالی

لابلای برگ های اسفناج خوابیده بودیم با هم وَ زمینِ زیرم خشک بود وُ بایر وُ سخت به روی آن خلیج عربی با دست هایی که از قسمتِ فوقانیِ جمجمه ات بیرون نزده بود بر آب های خلیج فارس نوشته ای ست که مفقودال...

ادامه شعر
حسین باباخانی

چه پرواز عجیبی بود همه حیران شدند راهب تو استاد سخن بودی، به شعر و دفترم صاحب نگفتی بعد تو شاید ، بلرزانی تو دلها را نخواب استاد خوبیها، بخوان تو شعری تو از صائب همه دلواپست بودیم،شنیدیم بستر تختی...

ادامه شعر
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

مرثیه داغ بقیع شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) »»»»»»»»«««««««««««« بیا با پای دل امشب بقیع را اشک باران کن بیا زین ماتم عظما خلایق را تو نالان کن بیا از جان خود امشب بسوزیم و بسوزانیم بیا ما مادر سادات وج...

ادامه شعر
ناصر گندم کار

حمزه از داغ علی پشتش خمید چون شنید گشته فرامرزش شهید تا که وقت جان فدا کردن رسید از زن و فرزند و خانه دست کشید گفت من هم میروم سوی خطر تا خدا راضی شود از من مگر ای برادر...

ادامه شعر
ناصر گندم کار

علی سرباز شد جنگی بپا شد همه خاک وطن چون کربلا شد ز هر سو دشمن ما حمله آورد بسی خاک وطن را زیر و رو کرد علی سنگر گرفتی رو به دشمن نکردی ذره ای غفلت در این فن شب و روزش همه در جبهه ها بود تمام عمر یک  ...

ادامه شعر
ناصر گندم کار

ای قلی زارع ای مرد خدا ترک دنیا را نمودی باوفا وقت رفتن با تو من گفتم سخن در جوابم پاسخی دادی به من: خوب میدانم که می گردم شهید این دلم دائم به من داده نوید فرصت از دستم اگر رفت این زمان برن...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

آخرنبودی اگرمذهبی نداشتیم دربین ادیان منصبی نداشتیم گرنورتونبود بجز شب نداشتیم درمحرم نام حسین برلب نداشتیم اگرشیعه هنوزم به پامانده است ازفضل امامان جعفرصادق است گرباگوشه چشمی به مانظرکنی باعلم خود...

ادامه شعر
ناصر گندم کار

حیدرا از خود نپرسیدی مگر؟! نام تو حیدر  چرا گفته پدر نام حیدر از علی مرتضی ست بنده ی محبوب اسرار خداست حیدر آمد خیبری بود و خطر این زمان تکرار گردیده دگر گر تو خواهی امتیازی آوری باید اکنون از سر و جا...

ادامه شعر
ناصر گندم کار

دید خسرو جنگ ایران و عراق سوی جبهه شد روان با اشتیاق دید جوانان مثل گل پرپر شدند عاشق روی علی اکبر شدند گفت منهم آمدم یابن الحسین جان بقربانت کنم ای نور عین تیرباری داشت و دشمن در نظر شد روانه ...

ادامه شعر
ناصر گندم کار

اصغرم چون تیر خوردی و شدی نقش زمین ترکش خمپاره ی صدام مزدور لئین پهلوی چپ خورد و از پهلوی راست آمد برون جان تو از تن برون شد،قلب ما شد غرق خون نام تو اصغر نهادم در دلم گفتم حسین اصغرم گردد فدایت کن ق...

ادامه شعر
ناصر گندم کار

نوبت سربازی احمد رسید همچو بلبل سوی جبهه پرکشید روز و شب جنگید با صدامیان شد شهید راه حق در این مکان روح پاکش از بدن پرواز کرد نزد یزدان زندگی آغاز کرد با شهادت شادمان نزد ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا