تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حافظ کریمی

در رفاقت گفته اند که نا رفیقان مرده اند نا رفیقی کرده ایم ما را ز، یادها برده اند دست بیعت دادن وبیعت شکستند یاد رفت آنچه راجمع کرده بودند لحظه ای بربادرفت از ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« راه طلب » هر که در راه طلب ، پُر هنر و پر دل نیست بی دلی لایق راهِ در هر منزل نیست هر که در راه طلب ، ره تکامل نشناخت در ره منزل جانان ، ابداً قابل ...

ادامه شعر
jalal babaie

بیا تفنگ به دست گیر تو را چه باک.اگر که دشمنت تو افکنی به خاک.نترس از زوزه ی سگان پست.که در رگت نشان زخون رستم است.اگر که دشمنت هدف نموده شرف.اگر که فتنه می خواهد ز هر طرف.بیا که دشمنت هلاک کن .ز صفحه...

ادامه شعر
حسن سهرابی

سپاس بی پایان پروردگار هستی را که توانی داد تا بنویسم هر آنچه را در راهروهای پُر پیچ و خم ذِهنم سرگردان و در پی راهی بودند برای رهایی. معجزهٔ کلمات بی نظیر است،زمانی که آنها را به خط می کنی تا...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

رفـیـقـــان بـشـنـویــد و حـق مـگویـیـــد ره حـق را در این دنیــا مـجـویـیـــد بـه دنیـــا هــر کـه شــد مانـنـد هـابـیــل ســرش را سنگ قـابـیـلـــی بـکوبـیـــد...

ادامه شعر
jalal babaie

ناگهان مهمان تقاضا کرد صاحب خانه را.یک،دو روزی من تورا مهمان شوم جانانه را.گفت صاحب خانه ناچارا قدم ها روی چشم.در دلش فریاد زد از روی خشم.خرج سنگین است توکن من را رها.گرنیایی این دلم گیرد صفا.دید صاحب...

ادامه شعر
شقایق رضازاده

همیشه باخته ای در قمار همسایه شبیه ابر بهاری ببار همسایه مرا شبیه خودت نقطه چین تصور کن کنار میکده ها و خمار همسایه برای این که جدا گریه سر دهیم، کسی کشیده بین دوتامان حصار همسایه تو بی ستاره ای...

ادامه شعر
زهرا آهن

من شهرزاد قصه‌ی مرگم من قهرمان مردن خویشم بعد از هزار و یک شب وحشت پایان کار این دل ریشم هم داغدار پهنه‌ی خاکم هم همزبان مردم دردم در التهاب نعره‌ی بیداد فریاد رنج هر زن و مردم مشروطه خواه جنبش نقال...

ادامه شعر
ادریس علیزاده

هر زمان تاختی و فاصله شد ، باخته ام آنچه سهم من از این عمر تلف ساخته ام چون تویی هم سفرم، لایق مقصد نشوم بهر تجدید قوای نفس اجبار پرداخته ام با تو گویم دنیا ، گله از تو به کیهان ببرم فرصتی هست شکا...

ادامه شعر
حسن سهرابی

با این همه جانی که بدادیم ز دست شهرمان بوی لجن می دهد اِنگار هنوز. حسن سهرابی Instagram.com/sohrabipoem

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

(برای آبادان مظلوم. تقدیم به روح جانباختگان حادثه فروریختن برج مترو پل) مام میهن! ناله سر کن، چون عزایی دیگر است در غم فرزند آبادان که خونین پیکر است باز هم پیوندِ زور و زر جنایت ساز شد زیرِ آوارِ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

جهان بی نظم نیست ناظمی دارد که ناظم علم و حکمت لازمی دارد به حکمت آن لزومها انبیاء گشتند که بعد از انبیاء هم جانشین هستند که آنان اولیاء و اوصیایِ اصلی علم اند حکیمی عالِمند آنها معلم های آن علم ا...

ادامه شعر
علی حاتمیان

دخترک نگاهش را به زمین دوخته بود ناگهان ندایی در دلش طنین انداز شد؛ ما هنوز هم زنده ایم... و این بهترین بهانه برای زندگی کردن بود (بداهه)...

ادامه شعر
jalal babaie

با اشتیاق رفت خواستگار خانه ی دختر.تا یار گیرد اورا شوند همسر.چون درون خانه شد وحشت نمود.از سوالاتی که از بابای دختر اوشنید حیرت نمود.گفت پولت تا چه اندازه بود.پول هایت تو بگو آیا که خانه می شود.تو چه...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« فریاد رس » امروزه رسم ایران ، محتاج پند کس نیست رسمش به رسم کبر است،بر پند دسترس نیست پند و نصیحت امروز، بر ضد رأی خلق است این خلق مست مغرور، رأیش بجر هوس نیست ای ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

زِ مهـر خـود ، به عهــد حـق وفــا کُــن بـه عهــد حـق ،خـودت را آشنــا کــن دلیل از بهــر قـرآن خواندنـت هســت زِ قـرآن خــواندنـت دردت دوا کــن ٭٭٭ دلـ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« چشمه ی فیض خدا » کار دانایی ما باشد و فرجامش نیست ابتدایش سر دست است ، سرانجامش نیست شغل عرفانی ما ، در همه جا منتشر است انتشارش به دل تنگ کسی...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

رو به فلک مـی رویـم ،مـا به تولـی دوست رفتــن مـا همــره صحبـت اعلای اوست کوشش ما جملـگی در پـی امـرش بُـوَد کوشش جمع بشــردر پـی معنــای اوست ٭٭٭ منم بینا بصـرگردم که...

ادامه شعر
jalal babaie

خسته ومانده تو از راه رسیدی ازکار.جای مهر وعاطفه مشت شود رد وبدل در پیکار.گفت از روی حسد خانه ی همکار ببین .شب وروزت تو دگر برسرجایت ننشین.تو چه کردی که نداری ماشین گران.بعداز این هیچ زمانی تو در خانه...

ادامه شعر
jalal babaie

در خیابان کودکی دیدم که اودر زیر مشت فریاد کرد.رحم مادر مرده است، شهوتش اوراچنین شیاد کرد.شوهر بیچاره اش لقمه ای نان را طلب می کرد به زحمت.زن برون آمد زخانه تا کند اورا خیانت.پستی ونامردمی افسارها را ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا