- لیست اشعار
- مناسبت
- مرگ
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
قاسم پیرنظر
در14 /02/ 1318 -
salman mohabbati
در14 /02/ 1394 -
امیرحسین دایمی پویا
در14 /02/ 1378 -
احسان بابادی
در14 /02/ 1383 -
سینا پیغامی
در14 /02/ 1388 -
شهریار جعفری منصور
در14 /02/ 1348
با درود و عرض ادب خدمت شما عزیزان همراه. متاسفانه هر روز خبری از پرواز عزیزی و هنرمندی و نازنینی میرسد و این بر هرکسی تأثیر میگذارد خاصه افرادی که احساسات و عواطفشان از دیگر خصایص انسانی قویتر اس...
ادامه شعربر سیم ها می نشینند به وقت غروب، سیگاری دود می کنند و بعد بدون بال می میرند! پرندگان. مسیر لانه شأن را فراموش کرده اند .پرندگان به وقت غروب .........
ادامه شعرگفت الهی پیر شوی مادر ! اما پیری هم هیچ گوهی نیست رسیدم به کمالی که ! به جز مرگ در سرم هیچ خیالی نیست جان تن فرسوده و خیال افسرده و حال دل پریشان می دانم مرگ من هم به ... هیچ کسی نیست ! #محمد_مول...
ادامه شعر《پایان》 غزل ای مسافر عاقبت ای رَه به پایان می رسد نوبت خاموشیِ شمس فروزان می رسد می وزد باد خزان بر شاخ و برگ زندگی لاله ها پژمرده مرگ مرغ خوشخوان می رسد این همه جنگ و ستیز و ناجوانمردی چرا؟ عا...
ادامه شعر✍????جمعه است روزی که شبیه من است؛؛؛ همیشه چشم در انتظار... در انتظار کسی ک می دانم نیست روزهای جمعه درازاست ودلتنگی فراوانی دارد، آه از جمعه های بی تو بودن باز امروز از کـوچههای بنب...
ادامه شعردفتر خاطراتم تاریخچه ای از خشونت علیه جنسیت چند مرد بودن چند زن بودن چرا نمی شود به تعداد کافی بود؟ کسی متقاضی نیست هر چقدر انواعی از نقد خودم را ثبت کرده ام کمتر کسی مرا به حساب کاربری خود می بَرد آ...
ادامه شعرتنها نه از غمت کمر باغبان شکست گل مرد و لاله مرد و دل ارغوان شکست کشتی صبر بودم و دریای غم مرا در هم چنان بکوفت،که صد بادبان شکست تیری که زد به پیکر فرسوده ات اجل در تن چنان دوید، که در استخوان شکست ب...
ادامه شعربسم الله الرحمن الرحیم آتش دل در رثای پدر بزرگوارم باز آمد به لبم نام خوش و زیبایت آمدم تا سر خود را بنهم بر پایت رفتی و بعد چهل روز به داغ تو دلم باز می سوزد و خالی است همیشه جایت به مزار تو نشستی...
ادامه شعرنمیدانم چرا؟ اما گرفته بغض مجرای گلویم را و میخواهم بگویم واپسین حرفم که شاید خود وصیتنامه ای باشد برای این تن ، تنها من از دنیا ندیدم خیر پس آن را به دنیا دار می بخشم و با ره توشه اندوه جاری می...
ادامه شعرمترسکی برهنه سایبانی برای کلاغانِ خاکستری ومنظری برای نگاهی شوم به مزارع کالِ آرزوها
ادامه شعربودیم و رفتیم به صدها غصه و غم مبتلا بودیم و رفتیم فقط با ناخوشی ها آشنا بودیم و رفتیم شدم رسوا ، نبودم چونکه همرنگ جماعت غریبانه به کنج انزوا بودیم و رفتیم به پای ناکسان یک لحظه هم سر خَم نک...
ادامه شعرتو رفتی و دلم غم شد ز عمرِ من کمی کم شد بیا پیشم اگر خواهی کمر از غم کمی خم شد
ادامه شعرحواسش یکم پرته ،چن سالیه تو رو جای اسمم صدا میکنه شبایی که دلتنگ میشه برات میشینه به چشمام نگا میکنه اگه از وسایل صدایی درآد بهم میگه: بِپّر ببین دَر زدن؟ سحر که براش قرصاشو میبرم خیال میکنه که مُنو...
ادامه شعرمردم درین حجم بی پایان سنگ و خاک میان مردگان خاموش و بی یار هست زنده ای شاهد احوال در شهر خالی از نور و شادی در این ویرانه مسکن بلاخیز هست شنوا گوشی یا حزین آوایی دست کمکی یا ناکوک سازی امید به فرجام...
ادامه شعرشب خواب تورادیدم درخیالت مرده بودم مرادرپارچه ای سفید پیچاندند وبه سردخانه ای درحوالی قبرستانی بردند تافردایش درمیان ضجه های پدرومادروعزیزانم تشییعم کنند اما....... گرمای عشقت هرم نفس هایت نگذا...
ادامه شعر۱.کِی به پایان میرسی ای غمِ بی پایانِ من ۱.کِی به مرگت میرسی ای جانِ بی جانانِ من ۱.مِی به عشقت میخوریم ای راهِ بی سامانِ ما ۱.کِی به مهرت میرسی ای مهر بی مهرانِ من...
ادامه شعر