- لیست اشعار
- مناسبت
- عرفانی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
منوچهر منوچهری(بیدل)
در24 /02/ 1301 -
سینا صارمی
در24 /02/ 1394 -
فردین صمدی
در24 /02/ 1399 -
Seyed Mohammadreza Lahiji
در24 /02/ 1369
تکیه بر سنگ نکن جان و دلم دلتنگم گر نباشی تو من آوره ام و می لنگم خنده کن خنده که درمان دل زار من است ضرب لب های و شکر خند تو در آهنگم نور بر صخره چو تابید نیم دنبالش دلبری چون تو به صد ع...
ادامه شعریار می خواند و من در هوس نقش جهان تاج گل زینت عشق اش کنم آن هم به عیان شور شیدایی و تفسیر دل آن مه روی در تمنا و طلب می نگرم همچو شهان رخ زیبا و دو ابروی کمانی ز نگار قبله گه می کنم از بس ...
ادامه شعرخبر از سر درونم ده و رازم بگشا بی تو سلطان دلم راه برم گو به کجا دیدن روی تو آمال دلم تا به ابد بنما آن رخ زیبا برسانم به رجا ناز کم کن که قرار دل من گشته تمام بهر دیدار تو دستی که نبرد...
ادامه شعرعشق تفسیر تمنای دل زار من است دلربایی ز تمنای تو هم کار من است گفتمش عشق نیاید به تمنا و طلب کار آن است طلب ،کو ز ازل یار من است تا که خواهم غزلی ساز کنم با صد شوق گوید این خواجه همی سائل ...
ادامه شعرنگاه تو چهلم زمستون رو یادم می یاره دستان گرم تو تابستون رو یادم میاره چشمای خیس توآبشار هوچلی هوچورویادم میاره وقتی رفتی گسل تهران یادم اومد رفتن تو تلخی باتلاق چشمه ساررویادم میاره من نیاز ...
ادامه شعرشخصی عبادت نمی کرد خدا مانده و تنها جدا از خدا یکی گفت به تو نیاز ندارد خدا او گفت چرا پس آفرید این خدا؟ شخص گفت هرچه داری از خدااست او گفت هرچه او دارد از من است او به من محتاج نیست گرچه خا...
ادامه شعرمـردی نماز کـرد بعـد از نماز ، دست باز کرد گفتـا: «بـده خـدای من، آنچـه صلاح توست!» خالق، نظر به طرحِ راز کرد پـرونده ساز کـرد * اوّل نوشت: «نور» تاییدِ لحظه هائی از ...
ادامه شعرآن شب که خانه سردتر از کوچه مینمود ، این سیر سنگفرشِ تر ز قدمهای پیش و پس : آن پا کشیدنی ، کو بر درختِ کهنۀ سم خورده آشناست ، باعث به دعوت این سینۀ مأذون به باغ شد! نجوای اعتماد و پچ ...
ادامه شعردفتر خاطره از فصل جنون باز شده ست خط اول به غم عشق توآغاز شده ست فصل کوچیدن و دل دادن و دربند فراق بی گمان حُسن تو آیینه ی اعجاز شده است سر به عصیان زدم و مرغ دل افتاد به دام ...
ادامه شعر« کوچه » پریشب بر سر برزن دو ترسا یکی دف زن دگر با صوت گویا مرا گفتند از معنای کوچه که معبر در میان ، دیوارِ حاشا که پیوندِ میانِ کوی با چه ! وصالش : کویچه ، ناید به معنا! بل ای...
ادامه شعرتمام راه جنوب را دویده ام…. آنوقت تو دست به سینه خودت را درگوشه ای با ….!!؟ اما هنوز چند روزی بیش نیست که از آن روز گذشته آتش دلم همچنان در حال آتش گرفتن است ، ...
ادامه شعرخوشست نیمه ی شب با تو گفتگو کردن جمال پاک تو در سجده جستجو کردن زدست معصیت روز مغفرت گفتن به آب دیده دل خویش شستشوکردن...
ادامه شعردردم میان سینه نهانست ساقیا ترسم بریزداشکم ورسواکندمرا خواهم میان خلق کنم دردخودعیان کوآن طبیب تاکه مداواکند مرا گفتم روم به خانه ی خمارعاقبت شایدشراب حل معما کند مرا در راه ناصحی بگ...
ادامه شعرخوشست وقت سحر ازرخ تو گل چیدن گلاب روی تو با اشتیاق بوییدن زهر چه مانع وصلست دل رهانیدن جمال پاک تو را با نگاه دل دیذن...
ادامه شعرماه ...!! سر به هوا و دل سپرده به راه . ............ ماه...!! مچاله شده در کاسه و افتاده ته چاه **** نگاهم کن پر از آهم به ته رفتن گرفتارم پر از احساس یک چاهم ...
ادامه شعردر تاریکی شب هنگامیکه با دردوغم هایم تنها می شوم می بینم که جوانیم از کفم رفت و دیگر حتّی یک لحظه آن بر نمی گردد افسوس میخورم که زندگی من در کنار چه کسی تباه شد و حالا من مانده ام با رگبار...
ادامه شعردر این دهر و زمانه مکن ای دل اشتباه که سر انجام تو مانی و حسرت و آه از بهر مواهب نباشد بر تو ای دل هول و ولاء که چون چنین باشد بر تو نماند جزء گناه چه خوب باشد که در این فریبگاه گیتی بری بر حضرت ...
ادامه شعرای پیر خرابات مکن تو«حذر از من شوق گل رویت«بریده بال و پر از من کی میرسد آن وقت وصالت در گوهر ایام با گوشه نگاهی بکن «با سر نظر از من سهم دل از این باده شده غم وجدایی دوری تو آتش زده بر...
ادامه شعرسماع ذَرّه هـــا در رقــــــص به ستـــایـــش ِ نور سَماع را بَـــخـــش کَردنـــد° و من . . . مُتـــولـــد شُدَم در پوسته ی خود نگنجیدم بَشر شدم بی اختیار در این هوا شَّر شدم و با ندای ا...
ادامه شعرای که عطر نفست شفای هر درد است ای که نور وجودت دلیل هر عقل است عطری بیفشان و نوری بیافروز جان به لب آمد از درد و دلم تنگ است...
ادامه شعر