- لیست اشعار
- قالب
- غزل
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
samin A
در17 /02/ 1378 -
حنانه مومنی
در17 /02/ 1385
ناله کن ای مادر رنگین کمان طفل تو در خاک کیان، بر زبان دست ستمگر به تن خسته اش زخم از آن فتنه گران از ددان کینهی شان حاصل درماندگی رحم نکرد از سر نامهربان ای پدر زخمی این روزگار غنچهی خندان تو پر...
ادامه شعربیداد مرا می کشد و دادرسی نیست در برزخِ تردیدم و فریادرسی نیست زنگار گرفته ست اگر آینه ی دل ها کردن این آینه را چون نفسی نیست هر ثانیه بی عشق در این پهنه ی گیتی جز مردن صدباره به کنج قفسی نیست دل...
ادامه شعرمن و دنیـــــای و تو عاشقی ها تــــــوو دنیای من دورو دقی ها تـــــو و نمایش و اشاره و شور من و بی عقلی و آن فاسقی هـا من و نزدیکی و مشام بـــــازی تـــــــو و بوی گل و شقایقی ها تـو و فریب و نیرنگ و ...
ادامه شعرمست حسن منم که این جان به فدای مادر است سوی بهشت میرود هر که گدای مادر است سوی مدینه مایلم خانه اوست منزلم وقت نماز شد ، دلم قبله نمای مادر است کشته شود زنی جوان لال ز این ستم زبان دید علی حسن در ...
ادامه شعردر جواب دعوتم کردی تو لیکن حرف مردم را بهانه عشرتی سویم بکن من که برایت میسرایم نغهمه و هردم ترانه جرگه ی بیهوده گویان را همیشه اتفاقی را برای حرف هست پخته ای این پختگی هم حاصل از آموزگار این زمانه ...
ادامه شعربـــــــه بن بست میکشانم بن بست ها بــــــــه آتش میفگنم خیز و جست ها بـــــــــــــــــه اجلاس جهانی و مللی بــــه گرد همایی، هریک نشست ها بـــــــــژرفن صحبت فکر و رهایی بسنجــند راه حــل هر شکست هـ...
ادامه شعراسم علی بود خبر مطلع و مبتدا همان خالق عرش و کرسی او خالق کبریاء همان خلقت ما به دست او آخرتم چه میشود؟ هر چه در ابتدا بود هست در انتها همان واجب و مستحب بود یا که حرام و ناپسند هر چه علی کند فقط ق...
ادامه شعرعطر شقایق چگونه سر کنم غیر از خیال تو دقایق را شبی دور از نگاهت مژده های صبح صادق را بیا تا از سر شب تا سحر با ناز چشمانت بخوانم لابه لای نغمه هایم شور هق هق را من از مرز جنون آباد دشت ابر و بارا...
ادامه شعرآنجا که دلم غرق تو باشد چه صفایی ست یک لحظه که یاد تو شوم راه به جایی ست آنجا به همان وصف تو و جاه و جلالت قربانی آن ناز نگاه تو چه جایی ست ای دل تو مشو غافل از اندیشه دلدار یک لحظه ز خود باز ب...
ادامه شعرچشم خونبار مرابین ومرا هیچ مگو گوش کن حرف مرا صبرنما هیچ مگو شمع من باش که پروانه ی نورت باشم آتشم زن بکشم بهر خدا هیچ مگو حبه ای از لب قندت بده تا خوش بمکم به ..... و ...... و بقیه رفقا هیچ مگو ...
ادامه شعرتو شب بودی ، طلوعم را دریدی جدایی را به چشمانم دمیدی برای دیدن غم خوردن من درون باغ افکارم دویدی یا تو شب بودی , طلوعم را دریدی درون باغ افکارم دویدی برای دیدن غم خوردن من جدایی را به چشمانم دمیدی ...
ادامه شعرگر می شوی نهان لحظاتی به گوشه ای دوری ز خلق جلوه کنی کسب توشه ای گمنام زندگی بکنی عمر را به سر در سرسرای کوچک دنیای کینه ای همچون شتر نما به جهالت بسی دلا در غفلتی به سر که کند کذب پیشه ای اینان...
ادامه شعرچون ایلمیلی ، بلندوُ طلاگون بخواهیَم ای صبح پرترانه ی کارون، بخواهیم ای جانبهای شعر فراوان زیستن! تبواژه های خاطره افزون ، بخواهیم ای گوشه گوشه های تنم،آشنای توست چون فوجهای روح همایون بخواهیم آن کولی...
ادامه شعرشعر آجر خیال لبخنــد محــو در مه,ای شـانه ی شبانه ای صبـح بی تبلــور,ای شــام عاشقانه ای بــاد بامــدادان,ای نـوگل بهــاران ای ماه بی ستاره, بی وصف یک بهانه ، برخیز و رقص بردار ، پروانه وار در من ...
ادامه شعربخت ما از کودکی بیسرپرستی بودن است سرو صحرا، گرچه تنها بهتر از خس بودن است عیب من گیری که تنهایم ولی همسفرگی با منی، در صبر چون ایوبها آوردن است وقت خوردن یا که نوشیدن سکوتی لازم است من سکوتم شاه...
ادامه شعرای همه خوبی گیرم که من از پیش تو رفتم، اثرم چه؟ دلدادگی و عاشقی و شور و شرم چه؟ با لحظه ی پروانگی و خاطره هایت خاکستر جامانده ای از بال و پرم چه؟ گیرم خبری از تو نشد ای همه خوبی روزی که به گوش تو ...
ادامه شعر(من مستمندومسکین،دلبر دَنی ودارا) من قامتم خمیده، او دل فریب و رعنا شادیوعشرتونوشباشدنصیب دلبر ازاواگرغمیهست،خواهمکهباشدازما من هم مثال حافظ حاتم ترین فقیرم بخشم به خال رویش از بلخ تا بخارا ...
ادامه شعرآینده ام جمله ای نخوانده می ماند در قصه ای غم انگیز.
ادامه شعررویم آخر همه از این جهان اما هوالباقی شدم من تشنهتر زیرا بود مهدی مرا ساقی اگر فردی خدا دارد چه ترسی از بلا دارد خوشم چون مقتدا دارد چنین مفهوم و مصداقی بگویم حرف چون شهدی بمانم گر علی العهدی زمانی...
ادامه شعربعدازاینشبرابهمنبسپارعادتمیکنم من به تنهایی تو با اقیار عادت میکنم تا قلم بر داشتم بغضی گلویم راگرفت چند سالی میشودهربار، عادتمیکنم میدهمامیدوصلترابهخودباسوزاشک باز میخندم به این افکار،عاد...
ادامه شعر