سوز یوخ نه زامان دالغالار ساحیلی اوداجاق نه زامان،، قارابالیق لار آغ تورلاری باشا چئکه جک لر سوز دنیزین گون باتان چاغی قان بویاغی بوغولان قه هه ر لرایچینده اورک چیرپنماسیندادیر، سوز ساحیلین د...

در انقلاب نگاهت - من - تنها مجسمه این شهرم! که در میدانی سرخ، هنوز پا بر جاست! * * * * - پژواره -

دیگر این درد اتمی از مرحله غنی سازی گدشته است.... ....وهگزا فلوراید اورانیوم تنها مصداق دوران کودکیم..... و کیک زرد هم مصداق خیالی کیک تولدم... آری درد . غنی گشته و دستور غنی سازی دردم را . ...

عاشقان، مهاجرین خورشیدند، برای دل های شب زدگان نور و مهربان چون بهارند و لطیف، چون باران... بیداری کارشان و آزادی محصول شان. آنان هرگز نمی میرند... طارق خراسانی Lovers Sun immigrants ...

پائیز فصل رنگی خداست پُر از معجزه و خیال درختان لباس رنگی میپوشند و جشن میگیرند تا بهار بیاید من این فصل را نمیخوابم و همیشه برای خدا بیدارم...

دون کیشوت می شوم گاهی، قلم در دست به جنگ خویش می روم آسیاب های بادی در من فراوان تر از من اند و غلامک درونم مزورانه هندوانه زیر بغلم می گذارد اسب پیر ، باور ندارد که نفس بریده و در من ،...

تا چشم بازکردم دروغ هم با من متولد شد... ... ... ... و "پستانک " دروغ اول بود... و یک قوطی سرد و بی احساس، و شیری که خشکش برده بود آن روز... ... ... ... و اما حال ... گاهی دروغ از من گاه...

دریا آیینه ای بزرگ است و رنگ آسمان را به خود گرفته آسمان آبی است دریا همرنگ او و پُر از اشک های آسمان

گولوش دوداقدا یاساق یاغیش دا گوزلریمده یازماق دفتر ده پوز ماقدا اورک ده.!!! سانیرام...هرشی بو یانقین لحظه لرده یاساق.. دوستاقلیغیمدا، گوزلریم یاشلاندی... [باشقا بیر ایش اللیندن گلمیر]؟ سور...

مراببخش ای گرگ!! تورا درّنده نامیدم مراببخش ای روباه!! تورا مکار دیدم اکنون چشمان شسته شده ام بهتر میبیند تو هرگزاز مرز غریزه وخط کشی خدا! عبور نکردی دیدم داعیان انسانیت را که تورا به ج...

همچو کاغذی مچاله که پر بود از کلمات خط خورده ........ که هر خطی ، چوب خطی بود از لحظه های اضطراب و انتظار ... و امروز احساس من هم، بنا بر قانون دوم مچالگی ، مچاله مچاله است.... ...

Ömrümün beyaz bulutları ابرهای سفید عمرم Acele ile öpüyor saçlarımı با عجله میبوسد تمام موهایم را Karlarıma bak! نگاه کن به برفهایم Ey tanışdığım mevsimin tüm günahı ای تنها گناه موسم آشنایی من...

هیچ چنگیزی، تیموری و اسکندری به ایران حمله نکرد والا نامشان در نامیدن فرزندانمان نبود هیچ بی بی شهربانویی در کوبانی بکوه نزد هیچ داعشی گردن هیچ مردمی ، گردن هیچ کتابی را نزد هیچ آمر...

کمال سهم من از دنیا؛ سبویی ست شکسته که جان حمل می کند. ===================================== دانی از اقتدارت به شعررسیدم بدان! ===================================== زنده می شوی با کلا...

- نفت - نبود اگر بر دوش خانه ام چراغش خاموش نمی شد! ^ ^ ^ ^ ^ ^ در هزاره بیم دل ها شکسته پل ها ریخته... فاصله بیداد می کند! خون در رگ پنجره ها مرده! دیوار شادمانی!... ...

وای از آن روز که این گربه اگر شیر شود بکند ریشه ی روباه ازین جنگل سبز ..... #ر.ف.لنگرودی 8/7/94

ابلیس می شوم و هزاران سنگ ، تکفیرم می کنند چه سود ؟ تکرار می شوم هربار و از رو نمی روم ...... ر.ف. لنگرودی ...94/7/5 ...

در را باز می کنم و هزاران مرتبه این صحنه تکرار می شود در را باز می کنم !! اما تو دیگر نیستی، حالا چند روز است که مفهومِ انتظار را فهمیده ام! برای آخرین بار در را باز می کنم اما کسی در آنسو ...

شبهای بی پنجره (4) باغ ِ زنبق _____________ سالهاست بذر ِ بودنت را خاک ِ ذهنم کاشته ای چه گلستانی ای سبزینه ی ِ یاخته های ِ بودنم کدام گــُل ِ " بودنت " را ببویم؟ نکند بهشت تویی؟ که قطره ه...

اززخــــــمۀ عشــــق تـــــــو مــــــــــرا این بـس ؛ شعری بســـــــرایم که تکرار نــــــــــــباشد. ...