تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
 اسماعیل سهامی

ما به دانه های تسبیحت چشم داشتیم قطره های باران را دریا پنداشتیم یک سحر ما را مهمان خود کن دانه ای تسبیح، خرج کار ما کن از عطش سوختیم و آب شدیم یک نظر رود شدیم و سیراب شدیم حمدالله که در این قافله هس...

ادامه شعر
سیدیحیی حسینی

                  به آغازنده وانجام دنیا          بسی عُجابُ و وراب دارد                     خوش نوا را کـَر.                    زیبارابـه کُور،      می رسد عاشق به سنگ..         ...

ادامه شعر
 اسماعیل سهامی

مانده اند شعر ها پشت میله های سینه ام کاش به پا خیزد قلم کمر همت ببندد زدستم کند عزم آزادی جوهرش در این بازار بی رونق آزادی ...

ادامه شعر
 اسماعیل سهامی

هنوز خاطراتت در کوچه ما پرسه می زنند هنوز قلبم برای تو می تپد دلی که به شوق دیدار تو رفت دگر به خانه سر نمی زند منی که عمریست بیزارم زیاده هنوز زبوی عطر تو سر مستم نوشتن گناه ناکرده به پایم هنوز طاق ...

ادامه شعر
 اسماعیل سهامی

من از باغ انتظار آمده ام آنجا که رویش گل از دل سنگ را دیده‌ام آنجا که برای دیدنت ثانیه ها کنار هم چیده ام من از فصل امید آمده‌ام آنجا که شکسته اند پرندگان حصر قفس را پرواز پروانه ها از دل پیله را د...

ادامه شعر
محمد مولوی

خیال سرکشی داشتم ولی در اینجا سرانجامش سرب داغ است هر کسی که سینه سپر کرده است زبانی سرخ دارم و سری سبز ایستاده ام در چهارراه سرسبز از گلوله مستقیم نمی ترسم ولی در اینجا از گلوله سرگردان می ترس...

ادامه شعر
زهرا آهن

خواب خرف خمارتان را هر شب خمیازه‌ی خردسالمان می‌بلعد وقتی خرد خروش ما بالغ شد او را که شده وبالمان می‌بلعد...

ادامه شعر
علی  نصر آزادانی

در گذر روزگار همت مردان کار در پی اندی تلاش رو به کجا میرود بلبل صاحب نظر ‌‌‌‌در نظر هوشیار در پی اندی تلاش رو به کجا میرود آهو زیبا صفت در نظر چیرگان در پی اندی تلاش رو به کجا ...

ادامه شعر
محمد مولوی

ناامیدی مرگ زیباست مرگ آنقدر زیباست که برای من بهشت یا جهنم اش ؛ مفهومی ندارد . ... گاهی مرگ تسکین همه ی دردهاست ! #محمد_مولوی...

ادامه شعر
فائزه اکرمی

مرا چگونہ توبیخ مے کنے؟ وقتے کہ مرا از بیخ بریده اے! ۱۴۰۱/۶/۶

ادامه شعر
طارق خراسانی

قالب : خوشه ای متغیر سالِ غم است، سالِ تباهی، صدای خشم. سالی، کنارکوچه زنی پا به ماهِ درد. سالِ غروبِ هر آئینه عشق، عاشقی، شعور سالِ گلوله و باتوم و سالِ مرگ... در گوشه ای نشسته و می خوانم این...

ادامه شعر
سلما  محمدی

کودکی از جمله ی آزادگان کرد گریه با دو سه همزادگان پای چو در خاک نهاد آن پسر غصه ی او خورد و درآمد به سر نا به گهی رفت به سوی پدر قبر پدر را بگرفت در بغل کرد از او یاد و دگر گریه کرد از ...

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

معنی نمیدهد هرآنچه که بامعنی است بامعنی آنچه است که معنی نمیدهد. تاسربالا نمودیم او سر خمیده گفتن بالا اگر نمودیم سر را خمیده کردن. آخر خـــــدای من چه تـــــــدبیر کرده ای؟ قسمت من سیاه و از او شیر...

ادامه شعر
طارق خراسانی

قالب شعر: خوشه ای بر پشت من نِه، هر چه دردت را بر من ببخشا، شامِ سردت را از جان خریدارم به من بسپار ای باغِ زخمی، َ برگِ زردت را » قسم بر آیه های صبح آزادی قسم بر پیکر گلبوی مهسایم، ندا، نیکا...

ادامه شعر
محمد خسروی فرد

موی تو جرم و ولی مفتی و مجرم همه  پاک دخترم با دل غمگین و پر از خون چه کنم پاسخت دار و ولی پاسخ فاسد تقدیر پسرم با ستم و پوچی قانون چه کنم شادیت گم شده در سفره ی خالی و عذاب پدرم با غم و آن چهره محزو...

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

ترا نفرین کنم ای شب که افتادی بر این خانه بساط ظلمت و تاری زده خیمه به گلخانه بسی خون شقایق ها که ریزد زیر تیغ تو عجب رنگ سیاهی شد، حجاب جان هر لاله کشیدی پرده ی خشمی، تبه شد غنچه ی نوگل مگر کی سیر می...

ادامه شعر
علی احمدی

سال ها پیش در دو راهی شهر، همه چشمه ها شراب بودند سر هر کوی و گذر که می رفتی ، همه سر به زیر و ناب بودند بچّه بودیم چه ساده و معصوم ، بچّه هایی که خواب بودند کینه و دشمنی نبود هرگز ،همه پیرو ثواب بود...

ادامه شعر
مجید قربانی

حالا که در تیررس همیم... خشاب عاشقانه هایم خالیست... یا عاشقم شو...! یا بزن تیر خلاص ات را.... مجید_قربانی زمستان۹۷...

ادامه شعر
مجید قربانی

من که هیچ... تو مدیون کسی خواهی شد که... روزی عاشق من میشود... مجید_قربانی

ادامه شعر
مجید قربانی

رفتنت ختم ماجرا نبود... سالها بعد... قصه ات هنوز ادامه خواهد داشت... وقتی که دخترم، نامش را... میان شعرهای امروزم پیدا میکند... مجید_قربانی زمستان ۹۷...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا