تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علیرضا عالمی

داره میباره بارون نم نم میشنه رو صورتم دارم راه میرم توی کوچه های خلوت یاد اون روزها می افتم یادت میاد بهت گفتم اگه یه شب امدی دیدی که رفتم دیگه نگیر خبر از من اگه یه شب دلت تنگ شد برام اگه یه ش...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

خاطرات یه روز توی چمن زار که داره هر روز برام تکرار میشه یه خاطره از اون روزهای دوری که این روزها تو ذهنم مرور میشه یه نقاشی قدیمی از من که یادم نیست کی کشیده یه نقاشی از من کنارِ دختری به زیبای ...

ادامه شعر
رجبعلی  باقری

بقچه های خاک خورده ای را در طاقچه های قدیمی یک سرزمین یافتند‌‌. مادربزرگ ها مرد از آب در آمدند! محققان به تاریخ چپ چپ نگاه می کردند و تاریخ درد می کشید از قلم هایی که به جای سرشان ، نرخ شان شکسته ...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

عجب شب بلندی امشب چشمام مونده به در به انتظار تو نشسته ام تو دست هام مثنوی و عزل قصه ما تو این زمون قصه ی باغ آلبالو زندگی ما این روزها شبیه رُمان زندگی من امشب شبِ یلدا بود امشب مثله هرشب پنجره ها ...

ادامه شعر
رجبعلی  باقری

یک جین طناب سبز در قفسه ی دکّانی حوالی یک محکمه ی کیفری ناپدید شد! روز بعد یادداشتی به خط و امضای طناب ها درون کارتُنی پیدا شد که نوشته بودند: دست به خود کشی زدیم چرا که می خواستند ما را به گردن ...

ادامه شعر
رجبعلی  باقری

گِره ای بزرگ از یک کار در گوشه ای می گریست دستی که مامور باز شدنِ آن بود، رسید. امّا گره با دندان های کم طاقت و بی صبرانه ای جویده شده بود و از درد چنان در خود می پیچید که هیچ دستی او را توان...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

خیال میکردم که دنیا پر از عشق و مهربانیست ولی هر قدر که میگذره میبینم جهان آبستنِ حادثه های تلخِ بی آب و دونه موندن کبوتر یا که گلوله جواب فریاد من رویایی دارم حضور تو اینجا جرمه ببین انگار باز پنج ...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

دنیامون زیباست اما بهارو نمیشه دید آسمون آفتابی اما پرواز دو پرنده رو نمیشه دید قلب مون مهربون ولی شده سرد تو این زمون قصه ی من این روزها قصه ی خاکستریه داره بارون میباره از چشم من این شب ها شب...

ادامه شعر
امیرمحمد آبک

پوسیده ترین مغز ها را ... لابه‌لای جماعتی دیدم که خدا را هر بهار در جشن شکوفه ها دیدند و دست زدن در مسجد را گناه پنداشتند ....

ادامه شعر
علیرضا عالمی

پاییز فصل عاشقانه ها پاییز فصل هزار رنگ پاییز صدای نم نم باران پاییز دلم سخت دلتنگ پاییز زرد و سرخ و نارنجی و قهوه ای برگ درختان همچون اشک از چشمانِ عاشق می‌ریزند بر زمین پاییز فصل بی تابی درختان پای...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

در این سکوت در این غم در این گریه در این حسرت غزل بگو هر چی دلت میخواد بگو برهنه شو فریادی بزن بگو زنده باد زندگی بگو که آتشیست در جان من بغضیست در سینه ام آتشم زیر خاکستر حرف هایم در سینه حبس...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

ما مثله دوتا فاخته ایم یه عشقِ حقی نه شعار مثله پرواز عاشقانه ی پروانه ها مثله پروازِ دوتا کبوتر توی آسمون آبی این روزها حک شده اسم تو روی قلب من بعد این حال و هوا بعد این دوستت دارم ها بعد ای...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

قلب تو یه جای دیگه است آغوشت توی آغوش من من از تو چشمات میخونم حرف های اون دلت رو میخواهی بری میدونم من اهله تلافی نیستم برو دیگه حرفی ندارم نمیخواهم بشنوم صداتو من از اول میدونسم که تو مهمونی ای...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

دل من هی تنگ تر میشه وقتی چشمات بارونیه همه دنیام توی دنیا برام یه بازیه من نمیدونم چرا اینقدر تو دلم جا داری وقتی که نباشی چشمِ من همش بارونیه من دیونه که هیچ وقت عاشق کسی نبودم ولی تو چه کار کردی...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

بگذار در غم تنهای های خودم بمیرم بگذار در این خانه ی تاریک در حسرت فردا بمیرم آخرین سکوت بر لب مثله همیشه فریادیست خاموش بگذار در این فریاد بی صدا بمیرم من تمامه فریاد ها را دور ریختم تا بشنوم صدای ب...

ادامه شعر
محمدجواد منوچهری

در این زمان و این جهان از بهر چیستم جان شیرینم بگو در این جهان و این زمان از بهر کیستم جان شیرینم بگو ؛؛ در برم یا در تنم ، یا در ورای این صنم چیست که پنهان کرده‌ای، جانم بقربانت بگو اکنون که حیران کر...

ادامه شعر
لیلا سعیدی

ماشین هایتان را از پایتخت خارج کنید پاییز را بچسبید لبو فروش محله را کفاش ِ سر خیابان را گیتار بنوازید حافظ بخوانید دنت بنوشید دنت طالبی آخ دنت طالبی اگر سهم ٬ چتر فروش ِ خیابان ولیعصر شود واویلا میشو...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

از همون روزی که با تو از غم دنیا گفتم گفت و گوی ساده بود اما حرف دلمو با تو وا کردم حرف من تلخِ اما حقیقت این روزهای ماست روزهای طلوع غم ها روزهای سخت پیش رو مون روزهای سخت زمستون از غروب توی خیابو...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

تو بگوی ای باد صبا از سرزمینم ایران چخبر چخبر از معبد عشق شوش و ایلام و خراسان چخبر چخبر از خانه ی شعر از شمس و حافظ و سعدی چخبر سرزمین شعر و فرهنگ از کوه بیستون چخبر از ارگ و دیو سپیدش از خیلج ...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

یاد آن روزهاست هنوز در دلم یادی که هرگز از یاد نمیرود خاطرات گذشته ها کودکی و مدرسه بازی کردن ها آن روزها چه زود گذشت اکنون دلتنگ گذشته ام ترس از فردای پیش روم آه از بودنم کاش کودکی ام هرگز نمیگذشت ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا