تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
امیرصالح زمردی

قصّه ها گفتند و ما گریان شدیم راهیِ یک راهِ بی پایان شدیم دورِ خود چرخیده ایم و عاقبت دوره گردِ دُورِ این میدان شدیم !...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف #رباعی - شماره ۱۵ خرد شدن جامی که به نوش دست می برد، شدم مست لب او که باده می خورد، شدم اما آن دم که شد ز باده بدمست از شدت ناسپاسی اش خرد شدم #مهدی_رستگاری یکم شهریور سال یکهزار و چه...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

دیدم که تو دریا شدی و رود شدم در وسعت چشمان تو محدود شدم آن روز که در آتش عشق افتادم سرسبزتر از آتش نمرود شدم ####### یک بوسه ی دلبرانه تقدیم تو باد صد واژه ی عاشقانه تقدیم تو باد جان و دل من به لحظه ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

ساز و آواز @@@. ساز و آواز @@@ لبم با چشمانت باز بردی چو نی ساز و آواز بردی گمان کردم در بازی بردم ولی باختم تو باز بردی @@@ لگام دل @@@ یک شب دوباره سلام خواهم کرد آواز خوش دلم پیام خواهم کرد یک ...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

خسته ام مثل درختی که تبر خورده است یا قیصری که به تازگی خنجر خورده است حکایت دیروز و امروز همیشه یکی ست گنجشکی بی گناه باز به سپر خورده است...

ادامه شعر
محمدنبی خرّمی

دوش بار دیگرم افتاد در سر باد غیر خانه‌ی تاریک من ویرانه شد آباد غیر یاد شیرینم کشید از دل پر و باور بکاست یک‌شبه دیرینه عاشق شد چنین فرهاد غیر...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

در حسرت آن دو واحدم که تجدیدم کرد در درس و کلاس ترم پیش نومیدم کرد من جز کلمات عشق او نمی فهمیدم افسوس که مرا فدای این نفهمیدم کرد دکتر سجاد فرهمند ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

.....مستانه مست..... @@@. مستانه مست. @@@ ساقی بده باده که من باده پرستم بی بوی می یار مستانه مستم از زلف و لب و چشم و دو ابرو فراری با دست خودش جام میش داده دستم @@@. باده نمی خورد @@@ سروم بش...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

من شاعری به آزادی پرستو هستم بی منطق و مخالف ارسطو هستم قلب من دهلیز جریان عشق است من فلسفه پرداز کمان ابرو هستم سجاد فرهمند ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

#رباعی- شماره ۱۲۲ حرارت عشق ای عشق چنان گدازه‌ای داغ و مذاب در هر رگ من روانه هستی به شتاب از فرط حرارت تو رفته است ز دست در روز و شبم صبر و قرار و خور و خواب #مهدی_رستگاری بیست و چهارم دی سال ی...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

....می دهد شفا....... مناجات چهارم من خودم در عجبم یار نمی بیند مرا خود که می بیند ولی بر من نمی‌گوید چرا من در عجبم عمر همه فدای دوست دوست میداند گناهم ولی باز می دهد شفا @@@@@@@ جیر جیر ک زیر تخت د...

ادامه شعر
رامین خزائی

ای کاش شبی نور ز مهتاب رود مجموع دوگاه از سر مضراب رود تاریک تر از شب شود این ماه و مهش کز خاطر او خاب رود خواب رود با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

.......سجده رخشان...... مناجات سوم شاید دگران زمن افزون ترند از سبقت ذکر حق آزمون ترند در طلب ذکر حبیب برخواسته ام دیدم که جمله در سجده رخشان ترند @@@@@@@@ خورشید وقتی تلاش میکند بافی مانده سپاه شکس...

ادامه شعر
انسیه فتح تبار

او آمده قصد دلنوازی دارد با عشوه هوای عشق بازی دارد معشوقه ترین عشق حقیقی _افسوس یک ایل فقط عشق مجازی دارد.. درخاطر من قطار ماند وسوسه تنها غم انتطار ماند و بوسه درکوپه فقط قرار ما پیدا بود پیراهن د...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

.......زنده دل....... مناجات دوم خشکیده دلم ز شوق دیدنت تاب التهاب نیست چون پیر درختم طوفان سهمگینم جواب نیست اتش بیاربه قلب تازه ام که عمری ست خموش چون زنده دلم بر گونه ام خزاب نیست تها دل...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

...تمنای تو دارم...... .....برخیز..... شبم را کنار شب تار برخیز شبم شد بانگ مهر نگار برخیز دلم در تب و تابش خوش بود به وقت دیدن روی یار برخیز @@@@@@@ .....تمنای تو دارم....... به پا خواستم تمنای تو د...

ادامه شعر
رامین خزائی

گفتم من و مهتاب و تبش شعر شود گر ماه، شبی تاب و تبش شعر شود گفتا بنشین تا که سرودت همه عمر در سلسله آداب و تبش شعر شود با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف #رباعی-شماره ۱۲۱ خلوت جنون یک #عمر به #خلوت جنون بی تو گذشت این دوره غم بار و نگون بی تو گذشت با #اشک به لحظه ها گذر کردم و حیف این حال به قلب پر ز خون بی تو گذشت #مهدی_رستگاری هشتم دی...

ادامه شعر
یزدان  ماماهانی

با تنـد و شـتاب چو بـرق و بـاد ؛ پـیشـاپیـش بــاز گــاه‌ شــمــار مــژده بــداد ؛ پـیشـاپـیـش بـرگی زد و قـرعـه به " دی " افـتاد ، اکنـون : " یلدا " بـه همـه خـجـستـه باد ؛ پـیشـاپـیش یزدان_ماماهان...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

خورشید که خوابید و شب از راه رسید گل بوسه ای از لبان تو خواهم چید پاییز گذشت و شب یلدا شده است سی ثانیه بیشتر تو را خواهم دید #جواد_امیرحسینی(مهراد) ۳۰ آذر ۱۴۰۲ رباعی۲ این عشق چه بوده حاصلش ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا