- لیست اشعار
- موضوع
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
در31 /02/ 1362 -
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
در31 /02/ 1394 -
Susan Jafarzade
در31 /02/ 1360
تورا آورده بودم تو بگیری دستم ... نه خود پاتیل شوی من بگیرم دستت
ادامه شعرروی میزی که روبروی من است نامه های اداره ام هستی توی قلبی که در گلو دارم مثنوی های پاره ام هستی توی خودکار سبز جوهری ام کلماتی که دوست دارمشان در کنار تمام پنجــره ها میله هایی که می فشارمشان...
ادامه شعرمیچرخد این سفینه اگر دور افتاب چرخیدهام به دور تو هر روز با شتاب حالا که چون زمین به مدار تو بستهام پس افتاب باش و به تاریکیام بتاب گفتی که اهل درد به دوزخ نمیروند دردی ببخش تا که نمانم در ای...
ادامه شعریه شب از یک ستاره روی دنیام یه قطره نور و کن سهم وجودم یه کاری کن من عاشق تر از این شم همه انگیزه ی بود و نبودم نمیدونم که باید چند سال و نمیدونم که باید چند روز و نمیدونم که باید چند جمعه بریزم...
ادامه شعرای جانم نترس عاشق بمانش ز دنیا عاشقانی هیچ نماندش هرکس ز سویی پا بکار است به فکر یار دنیایی بماندش
ادامه شعربسم فلسطین زیتون ها خندانند قدر خاک را میدانند ساقه ها ریشه در آب دارند خداوند سر سفره مامهمان است فاضله هاشمی بی فاصله ...
ادامه شعرچو گذر کند زمان را عمر ما به تیغ بگیرد وای بروزی که تباهی نامه در دست بگیرد ز تو من دعا کنم یار چو هدایتی شوی باز نکند که بد کنی تا سر ما به زیر سرآغاز یک کلامیست پر ز معنا ریشه ای عمیق دارد ز کتا...
ادامه شعرتو به من گفتی تو را زخود برهانم یا نرهانم باکی نیس دانم تو مرا بازیچه خود بکنی یا نکنی شکی نیست تو به من گفتی : تو اگر غریبانه بروی آن سوی مرزها باز من تنها بمانم یا نمانم احساسی نیست تو چمدانت را بس...
ادامه شعردلا بگذر که ما را عشق روا نیست درون سینه جای رقص ساز نیست دلا بگذر که عشق را جز سیاهی نباشد جای هیچ درد و تباهی دلا بگذر که هر زخمی چو سوزان که دردی همچو شمشیر هست و بران دلا بگذر که این بخت یار ...
ادامه شعرانسانیت یعنی ایمان به خدا همیشه جاودان ××××××××× اشک از چشمانم سرازیر بغضم شکست از عشق دروغ ××××××××× عطر شب بو نمی رود مگر در روز ××××××××× غرق گشتم در آبی زلال چشمانت عشق تو دریاست ××××××××× کار مع...
ادامه شعرشعر و هنر کجا و درکِ منِ بینوا کجاست تصویرِ راست، زعاشق درد آشنا کجاست؟ با موج، رفیق و همراه شدن کار ناخداست از کافران مپرس، راه و رسم انبیا کجاست زر را ز زرگری بخر که بسی آزموده است دل را ز دلبری که ...
ادامه شعرترس بیجا مانع رشد بشر گر توهم بر دلت شوم و تشر هر چه خواهی گر دلت غوغا شود بازیچه ی آن دست ناپیدا شود بر دلت محکم بزن دستی حکیم این توهم بر تو القائی عظیم گر توانستی بدان قالب شوی فارغ از علم های ...
ادامه شعرای فلک ، روزی گر مهمان شوم رویت مرا هشیار کن روزی گر،اندر وجودم فهم این دنیا گرفت،هشیار کن من و این دنیا دو خطیم ، هر دو صاف و مقتدر هرکه بر آن دیگری کمر شکست،شیدا شده،هشیار کن من اگر بر روی او خمی ...
ادامه شعرز جهانی که همه در سوی آن بد میکنند هرکه از زورش بدان،حق و ناحق میکنند ز جهانی که شود رتبه پناه هر کسی بوی تعفن بدهد هر خارزار هر کسی دل چه غمگین است چو بیند این خلق بازی بر گرفتند این خدا را که چه ...
ادامه شعراز باده ی ناباده ی بد مست،چشیدم ناخواسته از خواسته ام دست،کشیدم
ادامه شعرآن جود و کرم محمد آمد از سوی خدای سرمد آمد نعمت به وجود او تمام است بنگر که صفای بی حد آمد از کوه حرا رسید ندایی امت به پناه احمد آمد ای عالمیان به هوش باشید آن خاتم دین ارشد آمد در ساحل جان ب...
ادامه شعراین نباشد هر یه برگی از درخت چون بیفتاد حکم او بودَست و بخت خیر ،اگر خالق بود هر کس امور این جهنم را چه سودش ما بدور ...
ادامه شعر《فصل سرد》 غزل بعد تو فصل دلم سرد و زمستانی شد غم شد همخانه ی دل دیده چو بارانی شد محفلی نیست که یادی ز تو در آن نشود دل من با غم و اندوه تو زندانی شد خنده پَر زد ز لبم باغ دلم گشته خزان مرغ دل ...
ادامه شعربسم الله النور صلوات بر محمد و آل محمد(علیهم السلام) از بوی گلستان بی مثال محمد گردیده جهان مست لایزال محمد چون آب حیاتی به درون ظلمات است هر جلوه نورانی جمال محمد سر برزده هستی به تجلی و تعین از...
ادامه شعر