تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مرتضی (اشکان)  درویشی

عقرب در قمرت پاک بهم ریخت مرا عطش چهره ی نمناک بهم ریخت مرا مستی لعل لبت در خور اغیار مباد سرخوشم یار که این تاک بهم ریخت مرا عشق تو چون شرری خرمن جانم را سوخت سوزش سینه ی صد چاک بهم ریخت مرا " ...

ادامه شعر
مهناز چالاکی

درلب پنجره ی بی تابی ها باران دیدگانم برتن لاغر شیشه می پاشد وتمام ذرات وجودم تشنه ی صدای گامهای تو خیره به راه عبور دل می سپارد می آیی می آیی و به زیر خاطره ها و بم فراموشی به گوشه شکست...

ادامه شعر
منیژه رستم پور

ما غریب این شهریم با ما بگو دلدار کو با نظر بازان چشمت اشنای یار کو زخم شیرینی ست با پیکان تو سهم دلم من که گمنامم پلاک کوچه ی دیوار کو رستم پور...

ادامه شعر
کریم لقمانی سروستانی

مسافرکوله بارت بسته ای چون وقت رفتن شد؟! صدای گامهای تو مراتا انتهای بی کسی همراه میسازد! سرودکوچ تنهائی برایم شکل میگیرد وآذین میکنم ، دل رابااندوه مسافربوسه هایم نم کشیده ! زیرِسیلابِ دوچشمانم...

ادامه شعر
طارق خراسانی

1 ای که در بُردن دل حضرتِ استاد، تویی گر نشد با لب پُرخنده... به بیداد، تویی تیر عشقی زده بر سینه ی مُرداد، تویی غمِ دل دارم و دانم که غم آباد ، تویی مَبَر از یاد مــرا ای که مــرا یاد ، تویی ...

ادامه شعر
مهری خسرو جودی

هر چه کردم نشدم از تو جدا . بدتر شد گفته بودم بزنم قید ترا . بدتر شد مثلا خواستم این بار موقرباشم و به جای "تو" بگوییم که "شما"بدتر شد آسمان وقت قرار من وتو ابری شد تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر ش...

ادامه شعر
طارق خراسانی

تقدیم به دختر عزیزم آتنا کوچکی دلم برای تو تنگ است ... پس کجایی تو شبیهِ جبهه ی جنگ است، پس کجایی تو کُمیتِ[1] شعر و ادب بی تو آتنا جانم بیا ببین که چه لنگ است، پس کجایی تو برای آم...

ادامه شعر
سیدعلی منصوریان

(بنام خدا) خاطرت از تن من،تاب و توان می گیرد تا که در حافظه ام عشق تو جان میگیرد چون نهان از همه،بر روی شما مینگرم چشم مست تو زمن،روح و روان میگیرد هر کجا می ...

ادامه شعر
فاطمه  خواجویی راد

خضر چشمانت ،مسیر راه ِ رود می شود همسایه با دستان ِ آب عزم ابراهیم گشتی در شبی تا عیان شد بارگاه ِآفتاب نیمه شعبان ،شمیم ِچشم ِتو خوش معطرمی کند هر کوچه را ای که از نام خدا آکنده ای شوق باران...

ادامه شعر
عباس خوش عمل کاشانی

خواستـــم شــرح جفـاهــای تو را بنویسم مو به مو آنچـــه به مــن رفته جفا بنویسم لرزش دست و تپشهـای دل و جاری اشک سدّ راهـــم شـده ، نگذاشتــــه تا بنویسم پـــدر عشــق بسوزد که قلـــم دستم داد ...

ادامه شعر
علی اصغر  اقتداری

با آتش فراق، چراغانی ام مکن آشفته تر از آن چه که می دانی ام مکن با تُند باد خشم به آرامشم نتاز دیگر بس است !این همه توفانی ام مکن مسپار! ابر گیسوی خودرا به دست باد زین بیشتر دچار پریشانی ام م...

ادامه شعر
منیژه رستم پور

ان فدر از تو پرم که بی تو میمیرم مرا خالی از خود نکن در حجم افکار سنگین این روز ها لبا لب از خواهشم چون گل نیلوفر مذام در پیچشم تنهایم نگذار تا نیلوفری شویم تا اسمان خیال رستم پور...

ادامه شعر
کریم لقمانی سروستانی

بیاای دخترباران، مکن چشمان من گریان خدا میدونه حالم را، لبم بی تونشد خندان بیا تاهم نفس باشیم، جدا ازاین قفس باشیم رویم تا اوج فرداها، نه اینجا خاروخس باشیم منم شمع وتوپروانه، اسیرم کرده این خ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* آن شوق وصل، یارا! دیوانه کرد ما را جامـــی کـــــرم بفرما مستانِ آشنا را در آتشی پیاپی نوشــــی مدام خواهم باری تفضّلی کن عشّاق بـــی نوا را ا َلکأس ب...

ادامه شعر
فاطمه  خواجویی راد

طرح یک پنجره را قاب گرفت روی دیوار دلم آب گرفت خاطرات کوچه های کودکی در حضور شب ِمهتاب گرفت عاقبت شمع و شب ِپروانه را شعله های ظهر بی تاب گرفت در حیاط خلوت ِ هرروز شعر بی شما چشم ِغزل خواب گرف...

ادامه شعر
رحیم  فتحی باران

رو به آنجا از قبله آمد وسبز شد ... با خود اندیشید گاه با خود آمد گاه با او آمد وسر بر خاک داشت ...که از رکوع برخاست همراه قاعدهای کهن به شکوفه شب بوهای تاریخ سلامی داد ...بالای سرش آسمان...

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

به دیدگان سرد من خنده ی اضطراری است و مرگ من برای تو واژه ی استعاری است و انتفاضه ای جدید به راه چشم های توست نگاه به چشم های تو حمله ی انتحاری است تولیت حریم عشق گرچه مرا کشنده است تنم برای این ...

ادامه شعر
مهناز چالاکی

آمده ام بی واهمه درهجوم تیرگی شب وکابوس های شبانه به پیشوازم بیا توجه نکن به هم خوردن دوخط موازی این بازیست که باران را به چشمان من بیاورد فرصتی نیست چاره ای به جز دل کندن نیست دلم که...

ادامه شعر
بهناز علیزاده

حالم اصلأ خوش نیست، با خودم درگیرم، چون که تو بیماری من دارم می میرم، جاتو کی می گیره در دل غمگینم،؟ بابا جون من بی تو از خودم هم سیرم، بهناز علی زاده ( کیمیا) آلمان با سلام اساتید محترم چون ...

ادامه شعر
احمد  رضایی پایدار

شبی گنه کاری بعد از انجام گناه روبه آسمان کردو گفت ای اله گر نیک بنگریم به این معاصی من بی گناهم تو هستی عاصی ! احمدرضایی الف پایدار+...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا