- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
میثم محسن دخت املشی
در22 /02/ 1362 -
محمود حنیفی
در22 /02/ 1366 -
سیروس کامجو موحد
در22 /02/ 1366
مادر تو عاشقانه ترین ِ روزهای زندگیِ منی! سیدمحمدجوادهاشمی
ادامه شعرشنیده ام که به زودی بهار می آید ؟! شکوفه بعد دو صد انتظار می آید بهار بعد دو قرنی سکوت و تنهایی به جشنِ قطعِ درختِ چنار می آید چنارِ خشکِ حیاطی شکوفه بارانم که یادگار زمستان شمار می آید ...
ادامه شعرمادر هفت ماه عین ندیدنت دل من ویران است..... بوسه دستان تو مرحم پیشانی من است......
ادامه شعریک دلُ و دلبرُ و یک آهُ و نگاه تمام سهمِ من از آرزوی عشقِ تو بود...
ادامه شعرچه بیرحمانه روزها میگذرد وعید می شود کاش امسال هم...................... یک سین سفره هفت سینم سلام مادرم باشد
ادامه شعرحسی درتو موج می زند که بوی باران می دهد حضورتوبهاری است که می روید ... می روید.... همچنان توعشقت نم باران دارد مادر...................
ادامه شعروقتی به خواب رفتی و جنگل خدا نداشت وقتی صدای سبزه به گوش ملخ رسید آنشب که باد قول تو را روی دوش برد هر اره یی برای تنم نقشه میکشید دایم کنار آینه ها غصه داشتم تصویر محو و گم شده یی در ک...
ادامه شعر"بگذار که یک عمر فقط قهوه ببویم تا بلکه فراموش کنم عطر تنت را" * ای یوسف کنعانی من! یوسف مصری؟ انگار فراموش نمودی وطنت را یعقوب شدم ، کور شدم، حیف زلیخا در مصر ببوسد سر و رو و دهنت را من مرد بیا...
ادامه شعرامپراطورم و مغرور کمی دلتنگم به رسیدن شده با زور کمی دلتنگم و به پایان خوش حضرت یوسف از چاه به همان روزنه ی کور کمی دلتنگم به چه اندازه به خویشان خودت دلگرمی؟ منِ آشفته همان جور کمی دلتنگم ...
ادامه شعرچه کسی بر بالینت مینشیند تا خوابهای پریشانت را پاشویه کند کدام فرشته چشم به راه میماند تا جورابهایت را بشوید زخمهایت را رفو کند؟ کجای این شهر خیابان تمام میشود تا به خانه برگردی؟ و خا...
ادامه شعر"من نگاهش میکنم اوهم نگاهم میکند"؟ با نگاه نافذ خود سدِّ راهم می کند از دل و از عقل دارم من سپاهی بازهم با نگاهی تارومارِ این سپاهم می کند یوسفم من، این زلیخا که عزیزم بوده است جای قصر خویشتن، ر...
ادامه شعرخانه زُل زد در نگاهم ، در زمستانی بعید سوز و سرما بود با من ، با تو هم برفی شدید چتر خود را وا کن امشب ، زیر بارانم بمان نم نمک باران ، خیابان ، آسمان در من چکید خواب کنعان دیده یوسف ، دم ب...
ادامه شعراین روزها حالم مُساعِد نیس ( ت ) ..... بیدارمو کابوس میبنم این چندمین سالِ که تنهامو ..... هف ( ت ) سینِ عیدو بیتو میچینم عکسِ تو سینِ آخرِ سفره س ( ت ) ..... عطرِ حضورت این حوالیه چَن ( د ) ثانیه ...
ادامه شعرمن تو را در دل خود دار زدم؛ تو چه سخت میمیری...! با چه هیچ سنگینی تو در این دلکده ی هیچ، نفس خواهی زد در فراسوی خیالم دست و پا خواهی زد غرق در حس فراموشی تو میخوابم در تکاپوی خیال مر...
ادامه شعریک شب بیا حوالی چشمم قدم بزن آرامش تمام جهان را بهم بزن با دست های نرگسی ات بخت باغ را لای نگاه ناز کبوتر رقم بزن چشمت تمام شعر مرا دست برده است با پلک خود به روی غزل ها قلم بزن نه ب...
ادامه شعر"کاش می شد صدای تو را بوسید" یا در صندوق خاطرات پیچید کاش می شد آن صدا را با وجودت جمع زد یا حضورت را کمی پررنگ کرد کاش می شد پای رفتن را شکست داغ هجرت تا ابد بر دل نشست...
ادامه شعربه جان جانی تو میخورم دلا قسمی که شرجِ چشم مرا در نمانَد اشک و نمی چرا که اشک من و آن الف که شکّ آرد ز قول قامتم امضا کند چنان قلمی که قول عشق و وفا رد شد از دلم امروز به سنگ و وزن تراز...
ادامه شعرقلبم گرفت ای نازنین.............. رفتم دکتر روی تخت دراز کشیدم گوشی راروی سینه ام وپشت سرم جابجا می کرد سرفه...... بازهم..... سرفه...... بیشتر........ نفس عمیق...... عمیق تر.....
ادامه شعراگر غم امانم دهد از عشق عاشقانه خواهم نوشت عاشق که می شوی زندگی بوی طراوت می دهد بوی ناب عاشقی بی حضور عشق قاب زندگی کم دارد زندگی را کم دارد عشق راکم دارد اجازه عاشقی را گرفته اند بر تشنه عش...
ادامه شعر"قول میدهم که برگردم" این آخرین نجوای تو بود می شنیدمش از چشمهایت با اینکه بریده بود امانم را سوت قطار... قصه از یک واگن شروع شد که آرام آرام به ایستگاه بعد رفت هنوز هم می شنیدم تو ر...
ادامه شعر