3 Stars

قسم

ارسال شده در تاریخ : 19 اسفند 1394 | شماره ثبت : H942793

به جان جانی تو میخورم دلا قسمی

که شرجِ چشم مرا در نمانَد اشک و نمی

چرا که اشک من و آن الف که شکّ آرد

ز قول قامتم امضا کند چنان قلمی

که قول عشق و وفا رد شد از دلم امروز

به سنگ و وزن ترازو نوشته ام رقمی

نه من کمم نه زیادم ترا چو خود دارم

نماد غنچه یکی ؛ از وفا نه بیش و کمی

خدای من نکند گر ز درد دل سخنیست

خورد به مغز سرم هر تبیّ و هر اَلَمی

ستمکشی کنم ار حرفی از مبادا بود

بلاکِشَت شوم از هر ملالت و ستمی

بقای من به تو باقی فنا شوم با تو

کنار من تو اگر می نماند از عدمی

اگر سفر به رهی مستقیم و همرهی است

اگر یسار و یمین ؛ هر قدم گلا به خمی

ز احترامت اگر یک سخن توان گفتن

پس از حریم خدا ؛ آن تویی که محترمی

سفر دراز و سخن پر نشانمت باری

به زورقی ز دل و شطّ قلب خود بلمی

به ره بگویمت ار حرفِ غیری از دلم است

که قصه باقی ودریا به جزرِ لاجِرَمی

علی سپهرار
اثیر

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 237 نفر 343 بار خواندند
علی سپهرار (21 /12/ 1394)   | زهرا حسین زاده (22 /12/ 1394)   | علیرضا خسروی (24 /12/ 1394)   |

رای برای این شعر
علیرضا خسروی (24 /12/ 1394)  
تعداد آرا :1


نظر 4

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا