تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
شاعرزهره  خانی مهرآبادی(شیدا)
حسن سهرابی

کشتی گِل نشسته را دریا صدا نمی کنی خونبار دلشکسته را چرا وفا نمی کند

ادامه شعر
مجید محمدی

آن که رفته، رفته هرگز او نمی آید سرا او که رفته با کسی همدم شده از شانس ما بی وفایی در زمانه بدخدایی می کند باوفاها  هم شدن در این زمانه بی وفا درد من از آشنا شد همدم من وای من زخم کاری را فقط همدم ...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

نیستیُ من ترانه ای خواهم ساخت به وسعتِ سکوتِ شبهایِ بلندِ تنهایی. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
مهدی رستگاری

#رباعی - شماره ۱۲۹ در تنهایی.. تنها شده بودیم زمانی تو و من پر ریخت در آن فضای خوش مرغ سخن من چشم به هم نهادم و لب هایم شد جذب بدان لبان و دندان و دهن #مهدی_رستگاری بیست و پنجم فروردین سال یکهزار ...

ادامه شعر
عزیز حسینی

چشمان آبی تو آدم را به یغما میبرد در چشمان تو، سرگردان می‌شوم، گم می‌شوم، با آرزوی یک لحظه از آرامش تویی دنیایی که در آغوشت، همه اندازه‌ها فراموش می‌شود، و هر لحظه با تو، یک سفر به دنیای جدید آغاز...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_برهنه! کز کرده گوشه ی تاریک اتاق باز مرا پیدا می کند! _درد با لبان پُر بوسه ی مرگ زخم های کهنه را حریصانه باز با نفس های شوم احیا می کند......

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف بهار دلکش به گل و شکوفه سوگند در این بهار دلکش نکنم به هیچ کس میل به غیر یار مهوش ابدیت بهشت است بهار با حضورش که شکفته است امشب به لبان بوسه خواهَش شب و بوسه های داغی که دهد به باد هر ...

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"گلبرگ های بنفش" بی امان صدای باران مرا به سینه ات می فشارد، آفتاب! می اندیشم که تو را دوست دارم می وزم به خود و بر می خیزم از دشت، بافه ای از گلبرگ های بنفش شده ام در گیسوانی بند به ساقه. شاعر: م...

ادامه شعر
امین  غلامی

از تو میگیرم سراغ. از همان یار قدیمی که تو را دادت نشان. گفت این بانوی پاکیست و پاکیزه سرشت. میتوان آن را برای زوج و زوجیت گرفت. زیر چشمی نگهت میکردم. نگهم با نگهت چندی به طول انجامید. از سر شرم سر...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

✍????پا برهنه بوده ام اندر کنارت سیستان مهربانم من به پایت با دل وجان شاخه های گل نشانم ... خاکت ای شهر رئوفان وآله ودیوانه ام کرد چشم میدوزم همیشه من به خاک زر فشانم .. بی مثالی خاک پاکم اای دل وجا...

ادامه شعر
شاعرزهره  خانی مهرآبادی(شیدا)

بهترین قافیه ها چکیده ازلبهای درخشانت بنویس با خونت عشق را...

ادامه شعر
کاظم قادری

می شود آیا که ما را هم بخوانی سوی خویش؟ گم کنی ما را میان جنگل گیسوی خویش؟ راهبندان مسیر خانه ات را وا کنی جا دهی ما را میان عاشقان در کوی خویش سر به روی شانه ی بی طاقت قلبم نهی بازگردانی سلامت بر ت...

ادامه شعر
پارسا .

لاله در کنج اتاقم شده خشکیده دگر سرخی اش داده ز دست و سیه او گشته ز سر لاله ! پاییز وجودم زده از ریشهْ سرت راه آزادگی من شده خشکیده تنت لاله ! دیگر ز تماشای تو من سرد شدم لاله ! از بوی ...

ادامه شعر
هدایت کارگر شورکی

او رفت و شد آسمان قلبم خالی شد روز و شبم دچـار بد اقبالی ای کاش برای ماه من هم رهبر تشکیــل دهد ستـاد استهلالـی ...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

وَ من در آغوش میگیرم تورا به وقتِ خیال آن هنگام که ستارگان در آسمان می‌رقصند. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
امین  غلامی

عاقبت روزی به او خواهم گفت. که چرا عاشق چشمان سیاهش. آن صورت ماهش. آن ناز و ادایش. آن گوشه ی چشم و نگه دلربایش، شده ام. اگر آن لرزش دست و تپش قلب و نفس تنگ امانم بدهند. ...

ادامه شعر
سانیا علی نژاد

بیخیال حرف مردم، با من از ماندن بگو... از نشستن توی ساحل از غزل خواندن بگو... بیخیال دیگران، وقتی کنارم آمدی از همیشه ماندن‌ات، از دیگران راندن بگو... حرف در لفافه را دیگر نمی‌فهمم عزیز دوستم داری...

ادامه شعر
افسانه نجفی

بی تو تمام تن این خانه درد می کند بغض ِ خداحافظ؛ دلم را سرد می کند سیل ِسفر یک شبه،مرا مرد می کند!

ادامه شعر
سعید نادمی

مادر مادرم ؛ عطر تو از باغ جنان، ما را بس زنده با بوی توام مونس جان، ما را بس زیر پای تو بهشت است بدان، مادر من یک دعا از تو به هنگام اذان، ما را بس جای پاداش بهشتی به عمل‌های نکو دیدن روی تو در...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا