- لیست اشعار
- موضوع
- آزاد
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
از لحظه ی هبوط که رضوان فروختم دل را زمین زدم به غم آسان فروختم صنعانیم پس از همه ی عمر طاعتم دین را به یک تبسم شیطان فروختم بازار،لحظه لحظه به نسیان چه گرم شد! انسان خویش را به چه ارزان فروختم؟ ...
ادامه شعرقمپز: شاه اسماعیل ، دیگر قمپز در نمی کنند با تفنگ ساچمه ایی هم گنجشک ها واقعن می میرند ! #محمد_مولوی
ادامه شعرتاریکیِ بدآسیابشدهایست باد همچنان میوزد گِردِ شعلهی مُسِن آبدزدکها شب را بخشبخش بار میکنند بر دوشِ رنگهای اجیر شده رعبِ مرغوبیست مختصِ مخروبهها باران از آسمانِ دَمَرشده میچکد قب...
ادامه شعرظالمین را به جهان کامروا می بینم! گفت خامی است! نه آنرا به روا می بینم هرکه دارد به کف او زور و توانی اندک غرق در ظلم و ستم ،جور و جفا می بینم گویی از یاد برفته است مکافات عمل کین چنین ظلم و کژی در ...
ادامه شعربنام خدا 《جهانخواران》 چه جهانی ، پُر زِ فتنه و ، کین است زیرِ یوغ و ، سلطه ی شیاطین است راسِ آنانست آن ، " بُز ر گ شیطان" وعده ها و ، شعارشان دروغین است این " اَبَر جانیان" و هم ، جهانخواران خو...
ادامه شعرچادر رنگی مازندران با موج رهایش غرق کرد چشمان غواص را در دریایی از رنگ #افسانه_ضیایی_جویباری
ادامه شعربسمه العزیز غوطه در تاریکی در وصف انتظار فرج شب است و باز من در کنج خلوت می نشینم که از وضعیت و کردار خود بس شرمگینم پریشان از هجوم ظلم و بیداد و تباهی همیشه غوطه ور در فکرهای پرطنینم نهاده دام خو...
ادامه شعر《خواب و بیدار》 هر که را خوابیده باشد می توان بیدار کرد آدمِ نوشیده مِی را می توان هوشیار کرد خار صحرا می شود گل گر بخواهد آن شود می توان داروی درد بلبل بیمار کرد دل به خورشیدی ببندی می شود یلد...
ادامه شعروقتی پرنده از قفس آزاد میشود! قلبش چقدر میتپد و شاد میشود! پر میزند به سمت دل آسمان پاک پرواز را همسفر باد میشود! پرواز میکند، و جهان محو اوج اوست جان جهان تپنده و آباد میشود! در اوج می...
ادامه شعر*** به باورت سخت بچسب شاید که رستگار شدی بهشت ارزانی ات باد #محمد_مولوی
ادامه شعر《دنیای دون》 من آن مرغم خزان این گلستان را نمی خواهم فغان و ناله و حال پریشان را نمی خواهم خزان گردیده باغ دل در این پاییز بی مهری در این فصل خزان ابر بهاران را نمی خواهم گلستان دلم خشکیده در ...
ادامه شعرجنگ و بحران در جهان پایان نمی گیرد چرا؟ این همه آشفتگی سامان نمی گیرد چرا ؟ مسجدی ویرانه در خون ، خاک ، خاکستر شده هیچ کس را ماتمِ انسان نمی گیرد چرا ؟ شیعیان با غربتی دیرین شهادت پیشه اند بد دلان ر...
ادامه شعر《کفتار پَست》 شیر پستان که را خوردی شدی کفتار پست اینچنین زالو صفت گشتی شدی خونخوار پست خانه ها ویرانه کردی با دغل بازی و مکر دام پُر مکر و فریبی ساختی مکّار پست یک گلی هرگز نگشتی در میان بوستان...
ادامه شعربسم الله النور ذکر صلوات گل خوشبوی و خوشرنگی زمانی رسید از دست خوشرویی به دستم ورا بوییدم و از حظّ وافر در آن حالت دو چشم خویش بستم یقین کردم که این حال خوش از او است که این گونه نمود از عشق مستم ...
ادامه شعر********* پری از روی زمین برداریم احساس سبکی کنیم من خری دیدم کتاب می برد و چه سنگین می رفت زیر برف باید رفت طناب رخت دیدم صد برابر ضخامت خود به رویش برف نشسته بود من شاخه درختی را تکان دادم ریزش ...
ادامه شعر《نمی دانم》 نمی دانم رسد روزی که شام ما سحر گردد هوای نفس این آدم بدون بال و پر گردد نمی دانم زمستان می رود از نو بهار آید سپیدی پیش هر شام سیاهی مفتخر گردد نمی دانم کویر خشک دل روزی شود دریا ب...
ادامه شعرآسمان! این چه هوایی ست که در سر داری ابر چشمانت اگر پربار است اگر از اوج غم امشب به سرم می باری جام حیرانی این دریا را چشم بارانی ِ من پر کرده کاسه ی سرخ شقایق ها را اشک ویرانی ِ من پر کرده...
ادامه شعروقتی دلی برای دلی تنگ میشود هر لحظه عشق و خاطره آهنگ میشود آهنگ لحظههای پر از عشق و خاطره با نبض شاعرانه هماهنگ میشود از نبض شاعرانه گل و واژه میچکد گلواژه مثل یک نت خوشرنگ میشود نتواژه نبض خ...
ادامه شعربسمه العزیز درد پدیدار عرض حال به حضرت صاحب العصر و الزمان (روحی له االفداء) کم مانده که از دوریت ای یار بمیرم مگذار که در حسرت دیدار بمیرم مانده است نگاهم همه عمر به راهت تا خیره در این حال شرربار ...
ادامه شعر《شعر ، مرهم زخم》 می نویسم تا دلم عاری ز رنج و غم شود از برای زخم دل این شعر من مرهم شود هر چه می بینم شب تار است و ظلمت ماندگار شاید این شعرم چراغ روشن عالم شود خنجری بُرنده باشد این قلم در دست...
ادامه شعر