شهریور جان!
صدای تُردِ پاییز را می توان
از قدم هایت شنید
در آغوشت کودک مهر
شیر می نوشد
و آسمان به دور انگشتانِ پاییز
می رقصد
بگو چند پاییزِ دیگر
گُل می دهد شعر
من انگشتانم را
در نگاهِ پنجره
کاشته ام
و برگْ برگِ تنهایی ام
لای فاصله ها
خشکیده است
به وقت پاییز
درخت شعرم
گُل خواهد داد
شهریور جان!
هوای دل پاییزی ام را
داشته باش
من به دلگرمی تو
سی و چند پاییز را زیسته ام
تا به دستانِت مهرست و
تا نگاهِ آسمان مملو از باران است
و تا بی نهایتِ عشق
خواهم زیست…
✒#مینا_یارعلیزاده
نظر 27
-
-
-
شهرام بذلی 29 امرداد 1399 18:23
سلام و عرض ادب ..
مهربانو یار علی زاده ی شیوا سخن ..
سپاس از این همه پنداشت زیبا-
مینا یارعلی زاده 29 امرداد 1399 20:59
درود و سلام و مهر جناب بذلی ارجمند
سپاسگزارم از لطف حضور و نظر ارزشمندتان
برقرار باشید و پیروز
-
-
مینا تمدن خواه 29 امرداد 1399 19:14
درودها عزیزدل نازنینم
به به بسیارعالی و دلنشین
قلم نویسا و طبع روانتان مستدام
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
مینا یارعلی زاده 30 امرداد 1399 14:24
درود و مهر و ارادت جناب استاد حاج محمدی گران ارج
سپاسگزارم از خوانش و نظر و حضور بسیار ارزشمندتان
زنده باشید و پایدار
-
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
-
جواد عیسی زاده
-
زهرا جعفریان
نقد 2
اکبر رشنو 30 امرداد 1399 00:54
درودها
بر شما
سرودی سرشار احساس که واژگان را در خدمت گرفته
در رسالت وابلاغ بیام در انسجام معنی ولفظ در توازونی از ایندو
کار قّدّّر خود می کرد در ادبییتی در خور توجه که به این سروده تعمیق وآرایش می بخشید از معنی ولفظ
واین گفت و شنید ودیالوگ
خودهم بیان ا حساس بود وهم آفرینش ادبییت بی تکلفی در صمیمییتی ارجمند
واین سروده در شروع وختام بسیار خوب بود و در متن جاری سرودی از قصه های فصول بود
واین نوع از سرایش راه خود را با منحنی قابل قبول به صعود طی می کند
و سزاواری تحسین
را به خسته ی خود می خرد
وموفق وارزنده به بیکرانگی شعر و دریا رهنمون می شود
باش تا هنوز صبح دولتت بدمد
و
رود
هزار صخره
ره بریده تا دریا
به همین موجز بسنده ست تا وقت دگر
درودتان و دستمریزاد
مینا یارعلی زاده 30 امرداد 1399 02:22
درود و مهر و ارادت ها خدمت استاد فرهیخته و ارجمند، جناب رشنو عزیز
زبانم قاصرست از سپاس، مفتخرم نمودید به نقدی فنی و ادبی
چقدر مایه خوشدلی و پشت گرمی است نگاه و عنایت شما به شعر
شما بسی بیشتر از جان سروده را نیز در می یابید که برای شاعرش هم شگفت آفرین است بی شک نبض شعر در دستان شماست شمایی که یکی از رگهای پرنشاط و جوشان شعر سپید هستید، باید بگویم که شنیدن و دیدن این همه نیک که شما از سپیدم برشمردید رسالت بزرگ ادبی ام را بر دوشم سنگین تر و پر افتخارتر نمود و به حضور ادیبانه شما می بالم و از کلامتان همیشه بهره ها می گیرم که واژه واژه اش درس است
و این شعر که فرمودید پرواز داد مرکب خیالم را
قلمم کلاه از سر برمی دارد در پیشگاه مهرتان
هفت آسمان سپاس و زنده باد