برفت یار و رَهی ماند در بیابانی.

ـــــــــ

١. برفت یار و رَهی ماند در بیابانی.

(#مانا_روانبد این بیت #دقیقی_توسی را از کتابی ویراسته ی #ژیلبر_لازار نقل کرد بود در صفحه ی اینستاگرام خود.)

ـ چیزی که در این بیت برایم جالبِ دقت است مکان ماجراست. راه در بیابان، بیش تر به چشم می آید... راه کشیدنی که نتیجه ی جدایی یار است... آیا #عاشق، آن دلیری تعقیبِ #معشوق را ندارد یا اجازه ی همراهی از او سلب شده است؟
ـ آیا (یا) در «بیابانی»، یعنی تلاش عامدانه ی راوی در به یاد نسپردنِ آن بیابان؟

ـ چه قدر این بیت، تداعی کننده ی این چکّه یِ درخشان از کتابِ گوشه هایِ اصفهانِ #کیوان_قدرخواه است: اما من یکسال تمام عاشقم/و چون باز گردم/نمی دانم کدام روز بوده است از کدام سال!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

٢. #مفیستوفلس گفته است: به بزرگ ترین داشته ام مبتلایت می کنم، به #حافظه... #سام_گیوارد پشت بند این عبارت نوشته بود هیچ وقت نفهمیدم که [این جمله] نفرین بود یا مژده؟
ـ
#احمد_آذرکمان، ١١ مهر٩٩ ـ حسن آباد فشافویه

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 101 نفر 172 بار خواندند
علیرضا علیدادی شمس ابادی (25 /07/ 1399)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا