نایادداشت

ــــــــ
درست می گفت: «هیچی از هیچ کجا شروع نمی شه»
دستْ  رو هر نقطه ش بذاری هِی باید عقب بری عقبی که چسبیده به اوّلِش. اصلاً اول نداریم. ادغام داریم. معجون داریم. مثل ماری که دُمش تا ابد دهنشه...

کِیْ بود که گیلاس ها رو زن دیدم و هندونه رو دو جنسه و موز رو مُخنّث؟ نمی دونم. یادم نمی آد. کِی بود نارگیل رو مثل مردی دیدم که توی خودش گریه می کنه؟ یادم نیست. هر چند بعضی چیزها به نظرم مردونه ش باحالتره مثل قبر، حتی اگه زن توش خوابیده باشه. هر چی زُمخت تر و رنگ و رو رفته تر و زندگی دَر رفته تر باشه قبرتره. بعضی چیزها فقط زنونه ش دلرُباست حتی اگه کارِ دستِ یه مَرد باشه...
مثل سی و سه پل و شیخ لطف اللهِ اصفهان...

راستی چرا خدا چال کردن رو دوست داره؟ چرا با قایم کردن حال می کنه؟ چرا دَمِ خودش رو کرد تو خاک؟ (نقشه رو رَد کن بیاد گالیور) ...

از کی؟ نمی دونم؛ ولی همه ش دارم فکر می کنم که «بودلر» بایست «گُل های رنج»ِ ش رو از لای میله های پنجره ی زندون «مسعود سعد» چیده باشه. «پاریزی» راست می گفت تاریخ همه ش طنزه؛  اسمت مسعود باشه و از کلّه تا ته عُمْر بچپونَنِت جایِ یه دره. باز هم خوبه دنیا دو دَره س. هر چند ما دو دَره شدگانیم؛ دُرُست از وقتی که می فهمیم جونور کامل ماییم...

#نا_یادداشت
#احمد_آذرکمان
ــــــــــــــــــــــ
بیست و چهارِ سه ١۴۰۰

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 43 نفر 62 بار خواندند
منصور آفرید (06 /04/ 1400)   | احمد آذرکمان (14 /12/ 1401)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا