رقاصه

تاریکی تازه شکوفه کرده است. خرافه ها میانِ شاهرنگ آسمان قیقاج می روند. دوباره ملالِ نامیزانِ ستاره ها پیِ جفت آمده است. دریا آهسته از تویِ تورها چکه می کند در کفِ قهوه خانه ی جنگلی. چکه ها شبیه خوابِ توی خوابند؛ خواب هایی که هرگز به یاد نمی آیند.
چشمِ قهوه خانه به رقاصه وامانده ست. رقاصه باله دارد.
آرزوهای مُرده ی مشتری ها پولک های رقاصه ست.
اسبابِ اندوه در قهوه خانه ها فراهم است.

ـــــ

#احمد_ آذرکمان

بیست و سوم مهر هزار و چهارصد

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 43 نفر 62 بار خواندند
احمد آذرکمان (14 /12/ 1401)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا