باز هم شد روز عشق و هدیه ای
با گل سرخی برایت می خرم
زندگی یعنی همین خوشحالی ات
من به تو می بالم ای بال و پرم
نیست در ساغر شرابی غیر تو
جز تو گنجی در میان گنجه نیست
اهل دل گویند روز عاشقان
تا ابد جز اول ذلحجه نیست...!
دوستت دارم تمام هستی ام
برده ای از من دل دیوانه را
چادرِ تو روی رخت آویز هم
کرده عطرآگین تمام خانه را
کرده دنیای مرا یک باغ گل
روسری های قشنگ و رنگی ات
بازهم دلتنگی و این بارهم
می دهد بوی حرم دلتنگی ات
پس برو آماده شو چون سالهاست
ما به شب های حرم وابسته ایم
پاتوق ما حجره های صحن اوست
ما به او پیش از ازل دل بسته ایم
شعر میخوانم برایت در حرم
تا بماند خنده هامان جاودان
مستم آن وقتی که میگویی به من :
بازهم (تعریف عشقت) را بخوان
ماهِ من شرمنده ام زیرا نشد
تابگویم شعر نابی در خورت
ای که اشعارم فدای خنده ات
ای که هر بیتم فدای چادرت
پیش نامحرم نجیب و باوقار
پیش محرم های خود خوش مشربند
چادری های حقیقی را بگو
چادری ها دختران زینبند...
محسن کاویانی
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 01 امرداد 1399 18:07
درود بزرگوار ا