سفرنامه افغانستان

در کل چهار شب بود که در این سرزمین مهمان بودیم. کشوری عجیب و پر از زخمهای ناسور چندین و چند ساله، زخمهای ناشی از جهل و تعصب و غرور و خرافه، در غیاب گفتمان و منطق و خردورزی، سوغاتی از قدرتهای اشغالگر بیگانه که روزی این ملک را آماج تاخت و تازشان کرده بودند و هنوز آثار نکبت بار تجاوزاتشان در جای جای این خاک سرخ حس می شد. روزگاری زیر چکمه های نظامین اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و روزی دیگر لگدمال نیروهای ارتش تا دندان مسلح عمو سام. از این همه رفتن و آمدن و زدن و بردن برای این مردم چه باقی مانده است جز مرگ و نیستی و خشونت، کودکانی که در چشمان آنان تلخی فردایی که اگر شانس دیدنش را داشته باشند، خالی از هر امیدی است و من در کابلستان، مزار و هرات همه اینها را به چشم جان دیدم. سنگینی حضور طالبان مثل بختکی نامرئی ولی دهشتناک بر سر مردمی که تنها گناهشان بی طرفی است و اینکه میخواهند آرام زندگی کنند. در کوچه و بازار سایه شوم تله های انتحاری، حملات تروریستی و لحظه لحظه آمادگی برای نفس بریدن را بر سر خود احساس میکنی. با این همه چارهدای نیست، زندگی باید ادامه یابد. برای معاش روزانه باید تلاش کرد هر چند آخرین تلاش عمرت باشد.هتل اقامتگاه من و همکارم در کابل تنها ۸ ماه قبل، مورد حمله تروریستی قرار گرفته بود و اتباع بسیاری از کشورهای مختلف جانشان را از دست داده بودند. حالا دیگر گیت مجهز به بازرسی با اشعه ایکس و تفتیش بدنی سختگیرانه برای جلوگیری از تکرار این حادثه ترتیب داده شده بود. با این اوصاف وقتی به همراه همسفرم خواستیم قدمی در اطراف هتل بزنیم و شامی بخوریم جرات نکردیم از دو تا کوچه به آنطرف برویم. ساندویچی خوردیم و برگشتیم به اتاقمان که از هر جایی امن تر بود. فردایش کارمان در کابل را خیلی سریع به اتمام رساندیم‌و با تنها خط هوایی افغانستان یعنی کام ایر راهی مزار شدیم. راههای زمینی جدای از ناهموار و بد بودن، فوق العاده ناامن هستند.در مزار مورد استقبال میزبانی مهربان قرار گرفتیم و با اتومبیل شخصی به منزلش مشایعت شدیم. با هر چه در چنته داشتند از مهمان پذیرایی کردند. البته بدون حضور زن نزد مهمان، این رسمی است پذیرفته شده در سراسر این کشور بزرگ. شب ما را به زیارت مزاری بردند که ادعا دارند مقبره مولای متقیان در آنجاست! سنگ قبری بسیار طویل در داخل یک بقعه دارای ضریح که متولی در قبال دریافت مبلغی از میزبان برای ما به طور اختصاصی در آن بقعه را گشود تا بالای سنگ مزار مشرفمان کند، مزاری که با بودن نجف اشرف در عراق، به راستی نمی دانیم زیارتگاه کیست؟ فردای آن روز با بدرقه میزبان به سمت هرات پرواز کردیم. در هرات دو شب ماندیم و طبیعتا در این شهر که به لحاظ فرهنگ و معماری قرابت زیادتری با شهرهای مرزی استان خراسان خودمان دارد، هم میزبان همه جا را به ما نشان داد و از ما در سرای خود پذیرایی کرد. زیارتگاه خواجهدعبدالله انصاری، مزار عبدالرحمن جامی و یک زیارتگاه منتسب به فرزند امام جعفر صادق (ع)، البته تفرجگاه بالای تپه برای صرف شام و قلیان کشیدن هم بخش دیگر از این مهماندوستی بود. هر جا که میرفتیم کودکان برهنه پا و فقیر همراهی مان می کردند تا شاید چیزی عایدشان شود. بعضی ها وقتی ناامید می شدند میرفتند پی کارشان ولی چندتایی سمج به ما چسبیده بودند و میزبان را کلافه می کردند. روز دوم اقامت هوس کردیم مسجد جامع هرات که بنایی تاریخی است از نزدیک ببینیم. میزبان وقتی فهمید که ما قصد پیاده رفتن آن هم تنهایی را داریم، مانع شد، کلاشینکفش را برداشت و گفت در این شهر شما را لحظه ای تنها نمی گذارم فکر نکنید دو قدم راه بیشتر نیست، من باید با شما باشم. موقع فریضه نماز رسیدیم، البته ایستادیم و نگاه کردیم آن همه آرامش را در صفوفشان. صفوفی که تنها چند ماه پس از مراجعت ما به وطن از طریق مرز زمینی اسلام قلعه و دوغارون در نزدیکی تایباد، خبر انفجار انتحاری و شهادت تعدادی از نمازگزاران را از آنجا شنیدیم. وقتی فهمیدیم از هرات به مشهد فقط یکشنبه ها یک پرواز هست و امروز دوشنبه است، با اصرار به یک شرکت تعاونی مسافربری سواری رفتیم و با یک تویوتا کمری راهی مرز ایران شدیم. هفتاد کیلومتر هرات تا مرز را با سرعت سرسام آور و سبقتهای مرگبار آمدیم، بعد از انجام تشریفات بازرسی گمرکی در مرز و دیدن اسباب و چمدان مسافرین، در راه مشهد سرعت در حد مجاز و رانندگی به قاعده بود از ترس جی پی اس و دوربین و جریمه و خواباندن خوردو! چهار شب چهارصد شب بود برایمان. خاک وطن را بوسه زدیم و با تمام وجود فهمیدیم امنیت و زندگی در سرزمین امن یعنی چه؟
خاطره ای از سفر ماموریتی به کشور افغانستان در سال ۱۳۹۵ (کاویان هایل مثدم)

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 105 نفر 133 بار خواندند
کاویان هایل مقدم (21 /05/ 1399)   | محمد مولوی (21 /05/ 1399)   |

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا