حضرت مرگ، چرا با ما غریبی میکنی؟
این جهان دیگر چه دارد، خسیسی میکنی
دوستان رفتند یکایک از پی آلام هم
پس چرا نوبت به ما شد، تو رئیسی میکنی؟
طفل بودیم، پیر گشتیم زین همه جور و جفا
از چه رو در کار ما فحص* پلیسی میکنی؟
تا که دنیامان برابر شد یزید را، آخرت
تو کماکان دیگران را دیده بوسی میکنی؟!
نیک میدانم تو را دستور از حق میرسد
لیک نزد حضرتش طامات** ریسی میکنی.
شُکر حق، یارت کرونا در رکابت حاضر است
پس چه وقت در دفترت صورت نویسی میکنی؟
نه جهان آنقدر خوش است و نه دگرعالم مهیب
چون به دریایت فُتَم، احساس خیسی میکنی.
از عدالت ما در این دنیا نبردیم بهره ای
ای بسا در آخرت، جُمله نویسی*** می کنی
*فحص: کاوش و جستجوکردن
**طامات: اقوال پراکنده، پریشان گویی
*** در اینجا یعنی یکجا حسابرسی کردن
مرداد ۹۹- کاویان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 23 امرداد 1399 09:27
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
کاویان هایل مقدم 23 امرداد 1399 09:46
مرهون نگاهتان
کرم عرب عامری 23 امرداد 1399 12:29
آفرینها
کاویان هایل مقدم 23 امرداد 1399 14:05
لطفتان استوار
مینا تمدن خواه 23 امرداد 1399 16:44
درودها نثارتان استاد بزرگوار
بسیارعالی و دلنشین
قابل تامل و تاثیرگذار
قلم توانا و طبع روانتان مستدام
کاویان هایل مقدم 23 امرداد 1399 17:43
نیازمند نگاه پرمهرتان بانوی پراحساس