من امروز، چه بی علت،
خموش و خسته و افسرده و دلمُرده، مغمومم،
چه حالی گشته بر من این دقایق سخت مستولی،
هوای قلب من مانند پائیز، سرد و غمگین است،
نفسهایم دگر در پیچ حلقومم،
ندارند هیچ گرمایی،
خدایا از چه رو دیگر اقاقیها،
ندارند رنگ و روی فصل پرشور جوانی را،
و یا خورشید تابانت،
چرا بر روح غمبارم،
دگرباره نمی تابد،
تو گویی در زورق بشکسته ی اندیشه هایم،
نمانده مطلقا راه نجاتی،
و من هر دم در این دریای طوفانی،
به سوی قهقرا،
با آخرین توش و توانم،
می زنم بال و پر بسیار،
سرانجامم بوَد رفتن،
به سوی سرنوشتی،
که یک نقطه از آن را،
نمی دیدم من هرگز، حتی به رویا،
من اینک،
نه برای تلخی فرجام خود،
سرشک از دیده افشانم،
برای دست خالیم،
چنین گریان و نالانم.....
شهریور ۹۹- کاویان
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 12
امیر عاجلو 11 شهریور 1399 19:00
درود و سلام موفق و مانا باشید
کاویان هایل مقدم 11 شهریور 1399 21:46
الطاف عالی مستدام جناب عاجلوی عزیز
بهنام حیدری فخر 11 شهریور 1399 20:40
درود بر شما جناب استاد هایل مقدم عزیز
شعری زیبا و ظریف و فاخر سرودید
مانا و پایدار و سرفراز باشید گرامی
کاویان هایل مقدم 11 شهریور 1399 21:47
استاد حیدری گرانقدر
مرهون مرحمتتان بزرگوار
مسعود مدهوش 11 شهریور 1399 21:25
درود بر استاد ارجمند
نیمایی زیبا و دلنشین،افرینها
کاویان هایل مقدم 11 شهریور 1399 21:49
دوست و استاد بزرگوار و فرهیخته
جناب مدهوش ارجمند
سپاس مند مهرتان
کرم عرب عامری 12 شهریور 1399 01:10
درودها گرامی
کاویان هایل مقدم 12 شهریور 1399 09:03
عرً احترام جناب استاد و بسیار سپاس
معین حجت 12 شهریور 1399 07:00
درود فراوان به جناب هایل مقدم بزرگوار
کاویان هایل مقدم 12 شهریور 1399 09:04
تشکر از حضورتان و همراهی تان استاد
محمد رضا درویش زاده 12 شهریور 1399 08:00
هزاران درود استاد
دست خالی به تو سر زدن خوبن
دل خالی به خنجر زدن خوبن این قسمتی از ترانه بندری بود تقدیم شما
کاویان هایل مقدم 12 شهریور 1399 09:05
ای فدای صفای مردم گرم بندر قربان
ممنون از هدیه زیبایتان استاد درویش