3 Stars

در مرگ خویش

ارسال شده در تاریخ : 16 تیر 1401 | شماره ثبت : H9421404

تیره تارم
مسکوت
کج و معوج
همچون آدمی
که در تاریکی 
راهش را گم کرده است.
غصه ای نیست
چاره
چند قطره اشک
بعدها
به جایش می خندم
اما
در حقیقت امیدی نیست
آدم ها
راحت حرف می زنند
خوب تر می خندند
نه!
سوگند می خورم که تو هیچ نمی دانی!
من در سیاهی گریستم
پیچ و تاب خوردم
واژه ها لرزیدند
آه
تو گویی فروافتادند
و من نمی دیدم
نابینا بودم
آدمی حتی با خویش غریبه می شود.
همانگونه که خویشتن را نمی شناسم
چه غریبم.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد


به صدای شاعر گوش فرا دهید:
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 61 نفر 115 بار خواندند
امیر عاجلو (19 /04/ 1401)   | عاطفه مشرفی زاده (20 /04/ 1401)   | الیاس امیرحسنی (22 /04/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (19 /04/ 1401)  عاطفه مشرفی زاده (20 /04/ 1401)  الیاس امیرحسنی (22 /04/ 1401)  
تعداد آرا :3


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا