مرسده ( نسخه اساطیر ایرانی)
سلسله ای است سلسله
زلف پریشان تو
گیسوی اسب سیاه در خم طوفان، وایو
شعبده ای است شعبده
چشم فریبای تو
دو دلبر خوش فریب، گردآفرید خوشرو
زمزمه ای است زمزمه
لبهای شیرین تو
شفای جان تشنه، دلداه ای چو خسرو
افسانه ای است افسانه
چهره زیبای تو
کتیبه ای دلفریب، کاساندان شهبانو
هندسه ای است هندسه
اندام موزون تو
برج بلورین عشق، وزیر جان فرخ رو
مرسده ای است مرسده
جان پر از حال تو
ترکیب ناز و کمال، آرتمیس زیبارو
علی حمدی - تهران ۱۴۰۰/۰۵/۱۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 16 امرداد 1400 08:34
سلام ودرود
کاویان هایل مقدم 16 امرداد 1400 09:35
محسن جوزچی 17 امرداد 1400 13:35
جناب حمدی درود ،بسیار زیباست ترانه جنابعالی ،اگر دستگاه موسیقایی برای خوانش و درک بهتر را برای مخاطبین بفرمایید ممنون میشم ،سپاس بیکران
محمد علی رضا پور 17 امرداد 1400 17:36
سلام و درود،
فرهیخته ی گرانقدر!
لطفاً در گسترش شعر پیشرو
(گونه هایی همچون سروش،
سه گلشن و...)
و بطور کلی در گسترش
مکتب ادبی نورگرایی،
یاریگرمان باشید ????
سروشی در مکتب ادبی
نورگرایی
تقدیم تان:
فرزند هزاره ی سوم/
باید عاشق جنگل باشد/
پیش سروی والا قامت،
پیش راشی شیرین مَشرَب/
آشی شهرستانی بنوازد/
دریا، دشت و کوه و مِه را/
باران را باید بشناسد/
اکسیژن را، دمنوش را،
عطر گل ها را دریابد/
در حیرتِ خوش طعمِ حکمت/
باید احساسش حل باشد/
بی معنا بودن، دشوار است.//
(محمدعلی رضاپور)
(شعر سروش و مکتب ادبی
نورگرایی
بطور خیلی خلاصه:
شعر سروش دارای چند لَخت است
که همه یا برخی از آنها همقافیه اند
اما لَخت پایانی، متفاوت
و برجسته است. در سروش،
تلاش می شود نوع نگاه به
پدیده ها ویا شیوه ی بیان،
تازگی داشته باشد و سروش،
ضمن پایبندی به وزن
و قافیه و...
نگاهی باز و انعطاف پذیر
به این گونه مقوله ها دارد.
مکتب ادبی نورگرایی،
مکتبی بومی و پیشنهادی است
که بطور خاص در گونه های
شعر پیشرو همچون سه گانی،
سروش، سه گلشن و...
و بطور عام در همه ی قالب ها
قابل کاربرد است.
در مکتب نورگرایی،
جامعه ی پسامدرن امروز
در کنار جنبه های مثبت سنت
و با نگاهی معنوی و امیدوارانه
و در عین حال، واقعی
به تصویر کشیده می شود.
بطور فنی، شعر سروش
و مکتب ادبی نورگرایی،
ویژگی های دیگری هم دارند
شایان جستجوی پژوهندگان.)