3 Stars

لبِ ماهی من

ارسال شده در تاریخ : 30 فروردین 1401 | شماره ثبت : H9420537

تنها کودکی ام
در جوار درختان آبادی سنگ می شکافد
اسبِ بی سوارِ عشق
یال به باد گره زده و
سُم بر سبزه هایی می کشد
که در سرزمینِ دل رویانیده ام.

سرش به سوی آسمان بلند
و گرمای آفتاب را
در پسِ سنگهای تراشیده ی باران
پَس می نشاند و
خواب خاطره را
چون آینه ای در برابر دیدگانم بیدار.

دقیقه ها از راه می رسند
نگاهم به آرامی از تارِ گوشه ی میز
به تارِکنج اتاق سُر می خورد.

این عنکبوتِ پیر
خستگی ناپذیر می تَند :
درد در گلوی من....جانِ من
پاره می شود :
خوابِ من....تارِ من

گیج از سردی خاک
درگیر این همه تار
باز می شود پنجره ی کودکی...

نگاه کن!
کنار سینه ی لُختِ حوض
لبِ ماهی من تَرک خورده است...
لبِ ماهی من!

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 66 نفر 131 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /01/ 1401)   | محمد مولوی (30 /01/ 1401)   | پرشنگ صوفی زاده (30 /01/ 1401)   | Milad Kaviani (30 /01/ 1401)   | مروت خیری (31 /01/ 1401)   | حسن فرهادی (04 /02/ 1401)   | بختیار خضری (03 /10/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (30 /01/ 1401)  محمد مولوی (30 /01/ 1401)  Milad Kaviani (30 /01/ 1401)  حسن فرهادی (04 /02/ 1401)  
تعداد آرا :4


نظر 6

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا