ای مردمان سنگدل ، حاضر شوید
بر پایی بزمی پر از جشن و سرور
رنگی ترین از جامه ها، بر تن کنید
شوری بپا، از جنس جور، مانند سور
میدان شهر ما ، مهیا گشته است
اعدام مام موطن در بند شان
بهر تماشا، از هیاهو بی امان
جلاد، آماده برای کشتن دلبندمان
با کودکان خود به رقص آیید باز
یک بی گناه در اسیر ، در چنگ شان
جانی نمانده دیگرش با زخم ها
با هلهله گویان به وجد از ننگ مان
آسوده خواهد شد دگر از بی کسی
آرام می گیرد که دیگر خسته است
آشفته گی هایش به پایان میرسد
بی غیرتی در قلب ما برجسته است
ما از تبار ناسپاسی کرده ها
هم دوش خائن گشته ایم
بر ظلم ها از دیده خود بسته ایم
از گوش ها ، توهین را نشنیده ایم
آسان گذشتیم از خیانت ، هموطن
آگاه بودیم از ستم ها بی شمار
اما چنان ساکت که گویی مرده ایم
افراشتیم از پرچم بیگانه را در این دیار
از قاتلان خود به نیکی گفته ایم
بر حافظان سرزمین ناچیز یادآور شدیم
تاریخ را از یاد بردیم از قلوب
بر این دیار عشق، نا باور شدیم
سروده شده توسط ادریس علیزاده. ۱۷ مرداد ۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 10
امیر عاجلو 19 امرداد 1401 13:03
.مانا باشید و شاعر
ادریس علیزاده 20 امرداد 1401 16:37
درود تان باد
حافظ کریمی 20 امرداد 1401 16:07
درود و هزاران درود بر شما
احسنت
ادریس علیزاده 20 امرداد 1401 16:38
و نیز بر شما درود بیکران باد
زهرا آهن 23 امرداد 1401 00:12
فقط آقای علیزاده جسارت بنده رو ببخشید با توجه به اینکه صوت ارسالی با متن نوشته شده تفاوت دارد، به نظرم باید متنتان را تصحیح کنید
ادریس علیزاده 23 امرداد 1401 00:41
درود مجدد کمی مشغله زیاد و ناهماهنگی های موجود ، منو توی دردسر بزرگی انداخته و کاملا درست فرمودی و حق با شماست حتما رفع میکنم .ممنونم
زهرا آهن 23 امرداد 1401 13:50