مرا خاموش نمیبینی بهیچ عنوان
اگر که تار و پودم را دهی پایان
نبردی را به راه انداخته ای اینک
که خود غرقی به مردابی درون آن
شدی در جنگ بر ویرانی عشق
برای پاسداری از جهالت های عریان
شدی جوینده عیب وطن خواهان
بپوشانی ز نقص هر چه نا مردان
بگردانی بسوی حذف مهر این وطن را
بسوی هر جوانی که شده عمرش خزان
نمودی تار ،قاب قلب خود را چون سیاه
به چال انداختی جام همه خسته دلان
به هر سو تاختی بی آنکه مجذوب زمین
نمودی نعل، اسب سرکش هر بد گمان
به جز فقر و فلاکت حاصلی هرگز نبود
برای سرزمینی که به غایت مهربان
سروده از : ادریس علی زاده
ششم مهر ۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 07 مهر 1401 19:29
.مانا باشید و شاعر
ادریس علیزاده 08 مهر 1401 22:53
درود بشما