نه این که می گویم فقط این جا کسی نیست
انگار اصلا توی این دنیا کسی نیست
هی تو که بین دیو و دد می جویی انسان!
من گشته ام، بیخود نگرد آقا! کسی نیست
همکاسه وقت شادنوشی بی شمار است
پیمانه از غم پر شود اما، کسی نیست
امروز با تو، به هوای سودی آن هم
جز مردمان اهل این سودا کسی نیست
راضی شدی به گرگ ها اما بدان که
دور و برت مانند من، فردا کسی نیست
باید که از این خواب خرگوشی در آیی
وقتی کنارت، گر چه در رویا کسی نیست
این رنج قایق ساختن، پارو زدن، رفتن
بیهوده است؛ آن سوی دریاها کسی نیست
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 19 اسفند 1402 08:58
.مانا باشید و شاعر
مجید ساری 19 اسفند 1402 11:04
بسیار زیبا و عالی بود
افرینها
یاسر قادری 19 اسفند 1402 20:40
مرحبا بانو
زیبا بود
محمد مولوی 20 اسفند 1402 22:03
درود برشما گرامی
محمود فتحی 21 اسفند 1402 09:51
درود به اندیشه ی زیبای شما