3 Stars

در ره عشق تو

ارسال شده در تاریخ : 28 تیر 1401 | شماره ثبت : H9421536


بی تو اندازهء بُت های جهان بد کیشم
شیوهء مستی و رندی نرود از پیشم
در ره عشق تو نیکو صفتان وا ماندند
(من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم)
صاحب مملکتی بودم و لطفِ قدمت
آنچنان کرد که گویی ز پدر درویشم
گرگِ چشمِ تو شبیخون زدو در گَلّهء ده
همه آگاه شدند جز دل همچون میشم
زده آتش به وجودم ز تو این بی خبری
لیک ترسم خبری از تو زند آتیشم
مانده ام از غم عشق تو چه آید به سرم
در هراسم که کُشم خویش، به دست خویشم
عالمی گرم ز خورشید نگاهش اما...
من هنوز در به در آن نگه ابریشم
نوشدارو برِمن هیچ ندارد اثری
من شفا یافتهء نیشِ لبِ سَمیشم
عجبی نیست که هر دَم بِدهم جان به رَهش
چون به امید دَمِ نابِ مسیحاییشم
خشک شد بستر این رود و چو(نی) زار شدم
نَم باران تو کافیست ، که من جاریشم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 49 نفر 111 بار خواندند
امیر عاجلو (29 /04/ 1401)   | وحید علیزاده نیشابوری (29 /04/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (29 /04/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا