3 Stars

درد و دل

ارسال شده در تاریخ : 24 امرداد 1401 | شماره ثبت : H9421899

خدایا خسته ام دیگر ، زدنیا و شَرو شورش
زنامردان پر آشوب و آن مردان مزدورش
از آن عشقی که بی علت به پایان میرسد راحت
از این عشاق رنگارنگ، سفید و سبزه و بورش
در این قرنی که حتی اَبر نمیگرید به حال دل
ببار یک دَم تو بارانی بر آن دلهای مغرورش
من از شبهای بد مستی، شکستنهای پی در پی
تنم را بی کفن آخر نهادم در کفِ گورش
به دل گفتم چه شد آخر ، رهایت کرد و تنها رفت؟
تمام دردم از این بود ،نگفتا هیچ منظورش
دلِ بشکسته با سختی تکانی داد خود را گفت
گمانم کَس دلِ او را به حکمی کرده مجبورش
به او گفتم که تقصیر و گناهم چیست کین گونه
مرا بازیچه ای گرداند به دست آن دل کورش
برای فتح قلب او چه لشکر ها کشیدم ،حیف
شدم فاتح ولی دیدم ، سلیمان مانده با مورش
نمیدانم چه رسمی هست که عاشق را کُشد معشوق
سپس هر شب دعا خواند برای شادیِ روحش
توان از کف بدادم من، هیچم تاب رفتن نیست
و بر (نی)زور میگوید هر آن کس میرسد زورش

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 51 نفر 109 بار خواندند
امیر عاجلو (26 /05/ 1401)   | وحید علیزاده نیشابوری (26 /05/ 1401)   | زهرا آهن (26 /05/ 1401)   | حافظ کریمی (29 /05/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (26 /05/ 1401)  وحید علیزاده نیشابوری (26 /05/ 1401)  زهرا آهن (26 /05/ 1401)  حافظ کریمی (29 /05/ 1401)  
تعداد آرا :4


نظر 6

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا