ای خدا جانم، رسان دیدار آن خوشنام را
او که با خود میبرد زخمی و هر گمنام را
((زخم پنهانی اگر بیرون دهد خونابها))
میبرد از چشمِ در بر خفتگان آرام را
انجمن بر من رسد، بد زخمهایی میزند
ظاهرا از خون من بر میکشد هر جام را
جاهلی زد تیغ تیزی، دیگری از من گریخت
شاهدم مرهم بده تا طی کنم ایام را
انجمن بر من جراحت زد، فراری شد چرا؟
روی مقتولی فراری داد خونآشام را
این جماعت زد، تو هم (عنصر) جراحتها بزن
خون سرخم میکند گلگون نما اندام را
مهدی فصیحی رامندی
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 28 امرداد 1401 16:09
درود بزرگوار ا
امیر عاجلو 28 امرداد 1401 16:09
درود بر شما
امیر عاجلو 28 امرداد 1401 16:09
درود بر شما
حافظ کریمی 29 امرداد 1401 03:02