حال این روزهای من،
گرگ و میشی که
صبح زود بیدار بارداریست
حال من خوب است و
آسمان چشمان بارانی ام هنوز هم آبی
ابر سیاه دلتنگی
زمهریرش را درست مثل برف شادی
بر سر عروس افکارم می پاشد
تا بهاری شبیه دی قدم بردارد
شکوفه بیقراری
آمده،آماده
گنجشککان انتظار
آواز بگو کجایی سر میدهند
در رختشوی خانه ی افکار
کوهی از آشوب میشویند
و این منم...من،
ساز ناکوک، سکوت بغض آلود
از تکرر زخمه های نامهربان مینالم
و در میان سرانگشتان خونین تقدیر میرقصم
(باران عشق)
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 17 خرداد 1401 09:57
.مانا باشید و شاعر
ندا جوکار 30 خرداد 1401 03:29
درود و سپاس پایدار باشین
محمد مولوی 17 خرداد 1401 16:27
درود برشما
خوش آمدید
ندا جوکار 30 خرداد 1401 03:27
درود و عرض ادب. متشکرم