از چامه ات سرشار کن، ویرانه ی چنگیز را!
این وحشت غمگونه را،اوهام حزن آویز را
از تندیاز ریشه ات، بالنده در افلاک شو
دیهیم دانش بر سرت،تکرار شو پرویز را
در لاژورد آسمان، اوج اوستا را بخوان
پنهان بکن از موبدان پندار نجواخیز را
فرخپی و والاهنر،پیروز شو زین بیشتر
بشکن گزاف اندیشه ی ٫مغبون دیوانگیز را
از زایش فرزانگی، با گویش شیراوژنت
زاغان شبدل بنده کن، دریاوش لبریز را
افراشتی آهنگ جان، در بیکرانه بیگمان
با ما بیا، مستانه رو ، پی کن غم پرهیز را!!
نظر 2
امیر عاجلو 23 مهر 1401 10:24
درود بر شما
دادا بیلوردی 23 مهر 1401 20:07
درود بر شما
محظوظ گشتم از این احساس