( آخرین شعر)
آخرین شعر من..!!
امشب،،!
آخرین ،دیدار بود..!!
*
چشم ..، می بستم..!!
و لیکن..، دل..!
پی دلدار بود،!!
*
چشم خونینم..،گواه..!
این دل بیمار بود..!!
*
شکوه ها ..،کردم ز یار و..،!
گِلِه ها بسیار بود..،!!
*
یاد باد..،!!
آوازه ی عشقی ..،!!
که بی تکرار بود..،!!
*
شهره بر دیوار شهر و..،!!
کوچه و..،! بازار بود،،!!
*
سالهاا..،بگذشته بود..،
زان ماجرا .،اما هنوز..،!!
*
تکیه گاه انتظارش..،!!
در،خم دیوااار بود..،!!
*
نام او ..، ورد زبانم..،
جمله هااا هموار بود..،!
*
هر زمان رفتم..،نبود او..،!!
کاشکی اینبار..،بود..،!!
*
وانمود می کردم آرامم..،!!
دلم،غمبار بود.،!
*
این سرود آخرین..،!!
صدباره در...،تکرار بود.،،!!
بهناز علی زاده( کیمیا)
با عرض سلام و احترام حضور شما سروران و اساتید گرانقدر و فرهیخته،
غزلی معرفی و پیشنهاد بر دیدگان مهربان و دلهای پاکتان می کنم ، که با حفظ قانون وزن عروضی ،قانون عریضی را شکسته،و شاعر ظمن رعایت قانون عروض اختیار دارد به دلخواه مصرعها را هر کجا که می خواهد شکسته و در زیر هم بنویسد، خواه تمام شعر،یااز شروع یا در وسط یا آخرشعر ،
تا هم موضوعی را برجسته تر کند و هم از تکرار قوافی حوصله خواننده سر نرود،با این روش ( کیمیایی)غزل کمتر از پنج بیت را هم می شود نوشت،یک نظر هست تا بزرگان چه گویند،؟؟ببخشید اگرتوضیحاتم زیاد تخصصی نیستند،
مشخصه این نوشتار( کیمیایی)،(رعایت وزن )غزل،مثنوی،رباعی،دوبیتی،...،،و در بر گیرنده ی حتی مصرعها و ابیات بسیار کوتاه است ،و با علامت (*) درخط پایین هر مصرع ، مصرعها از هم جدا می شوند،
سپاسگزارم از حسن توجهتان،
من این غزل را تقدیم می کنم به عزیزان زحمت کشی که ناشناخته در پشت صحنه ی شعر ایران هستند
از زحمات آنها هست که اشعارمان را منتشر می کنیم خواستم بدانید که می دانیم و حواسمون هست و منتدار همه ی شما عزیزان هستیم..،!!
خسته نباشید عزیزان من دو نفر از این خوبان را می شناسم نام می برم جناب استاد زرین قلمی بزرگمهر و عزیز
شاد و سلامت باشید،
گلبانوی عزیزم مینا آقازاده گرانمهر سپاسگزارم شاد و سلامت باشید و سپاس از همه ی آنها که نامشان را نمی دانم،
سلامت و شاد باشید در پناه خدا،
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ایرج قبادی
-
Moslem Ahangari
نظر 22
دانیال سمیعی 12 شهریور 1394 02:26
سلام
میگم اگرقالب کیمیایی رو روش کارمیکردی خیلی جالب بود. کشف یک قالب جدید. هم موزونه وهم موسیقایی قلم خوب به رقص درمیاد
همین قالب با همین قوافی بسیارزیبا هستند
دست خودم هم نیست ، تا بیام بخود بیام// ردیف شدند قافیه هام
این درسته این شعره این یک احساس زیبا وموزونه.
این قالبو تبریک میگم قالب کیمیایی ترکیبی از غزل ونیمایی
قالب را باید شکست دل شکسته وعشق را نمیشه در چارچوب قالب محصورکرد
چون ققنوس خودتونو در دل واژه ها بپرواز در آرید منقار پرنده خود میچیند چیدنیها را
حیف نیست به خاطر قالب واژه ها واحساس دستکاری شوند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهناز علیزاده 12 شهریور 1394 09:32
سلام و سپاس از داداشی دریا دلم ،،
@};امیدوارم همه مانند تو بگویند، 
ممنونم پذیرفتی و تبریکت خوشحالم کرد
تا ببینیم بابایی طارقم و اساتید و بزرگان ادب و عزیزان دیگر چه می گویند،؟
شاد شاد زی
تبسم عبداله زاده 12 شهریور 1394 10:54
سلام بهناز عزیزم جرعه جرعه نوشیدم
احساست را ،قلمت سبز بانو
من چون تخصصی تو شعر نیمایی ندارم
نظری هم نمیتونم بگم.
مانا باشی وجاری نازنین
شاعر مهمان 12 شهریور 1394 11:30
سلام تبسم عزیزم از حضورت خوشحالم
قالب غزل است طرز نوشتنش نیمائیست 
سپاس از محبتت
شاد زی گلبانو
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 12 شهریور 1394 12:08
سلام گلم به نظربنده زیباست شعر فرزند احساس وآرایه های ادبیست درهرقالبی چون اگر محدود شود هرگز نمیتواند پرواز کندپرواز شعرتان در اوج
بهناز علیزاده 12 شهریور 1394 12:38
درود بر شما گلبانوی عزیزم سپاسگزارم از محبتتان مانا باشید مهربانم
طارق خراسانی 12 شهریور 1394 12:18
سالهاا..،بگذشته بود..،
زان ماجرا .،اما هنوز..،!!
*
تکیه گاه انتظارش..،!!
در،خم دیوااار بود..،!!
*
نام او// ورد //زبانم..،
جمله هااا هموار بود..،!
*
هر زمان رفتم..،نبود او..،!!
کاشکی اینبار..،بود..،!!
*
وانمود می کردم آرامم..،!!
دلم،غمبار بود.،!
*
این //سرودِ// آخرین..،!!
//صد باره در//..، تکرار بود.،،!!
با سلام و در.ود بی حد
بسیار زیبا و دل انگیز
اشعار شما را به مانند دشتی از گل های رنگارنگ می بینم
دل مریزاد
در پناه خدا
بهناز علیزاده 12 شهریور 1394 12:42
سلام و عرض ادب پدر بزرگمهرم از محبت و حمایتهای پدرانه شما بینهایت سپاسگزارم،
راجع به این طرز نوشتاری غزل و ،،، اشعار عروضی نظرتان را جویا هستم
مهرتان مانا مهربانا
طارق خراسانی 13 شهریور 1394 11:09
با سلامی دوباره
دختر گلم
نظر بنده نظر جناب استاد صمدی ست...
اما این روش شما را خیلی پسندیدم
چون یک گروهی شعر را که به سبک قدیم ببینند نوشته شده نمی خوانند ...!!
من این روش را خودم یکی دو جا اعمال کردم و موفق بودم چون همه آمدند و خواندند
و منظورم را انتقال دادم...
داستان این کار مصداق این شعر است:
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد...
در پناه خدا
احمد البرز 12 شهریور 1394 12:24
سلام
دوست خوبم شعر زیبایی است
میشود برای نگاه داشتن موسیقی شعر و رهایی از چند هجای کوتاه و بلند این مدل سروده شود
بیشتر از نیمایی است و کمتر از غزل اگر چه غزل است و ریتم آن ولیبه لحاظ خوانش
همه خواننده ها نمیتوانند تشخیص دهند که قالب شعر غزل است و این سبک ویرایش برای کسانی که میخواهند خارج از نظم بنویسند هم خوب است چون لابلای آن میتوانند حرف ازاد شان را هم بزنند
بهناز علیزاده 12 شهریور 1394 12:52
سلام جناب البرز ارجمند سپاسگزارم از حضورتان و نظر ارزشمندتان،
و راحت و زیباتر است برای کسانی که در قالبها می سرایند و تشخیصش هم علامت (*) بعد هر مصرع و نام شعر است،
عرض می کنم که شاید این غزل من ایراد داشته باشد ولی منظور من گم کردن ایرادها نیست این را استاد گرامیم جناب خراسانی و سایر اساتید اصلاح می کنند،
منظور من ، نوشتن اشعار عروضی به صورت فوق است،و پایان هر مصرع علامت(*) گذاشته ام،
غزلی از شهریار،
علی..،!
ای.،همای رحمت..،!
تو چه آیتی..،!؟
خدا را..،!!!
*
که به ماسوا فکندی..،!
همه ..،آیه ی..،!
هما،را..،!!
*
برو ای گدای مسکین،،،!
در خانه ی علی زن..،!!
*
که نگین پادشاهی..،!!
دهد از کرم.،!
گدا را..،!
*
یک چنین چیزی
بهناز علیزاده 12 شهریور 1394 13:02
ببخشید منظورم از نام شعر نام قالب شعر بود،مشخصه اش علامت(*) بعد از هر مصرع و نام قالب شعر،
امیدوارم کمی با کمک بابا طارق و بقیه دوستان بهتر شود،
حامد زرین قلمی 13 شهریور 1394 00:26
سرکار خانم علیزاده گرانقدر
تشکر میکنم به خاطر اظهار لطف صمیمانه شما
و همچنین به خاطر ارسال اشعار و همراهی ارزشمندتان
پاینده و سرفراز باشید
بهناز علیزاده 13 شهریور 1394 10:22
درود بر شما جناب زرین قلمی گرانقدر سپاسگزار و منتدار شما استاد ارجمند و سایر دوستانتان هستم و سپاس از حضورتان بر شعر بنده
همیشه برقرار 
در پناه خدا 
سپاس بیکران 
پاینده باشید
علی صمدی 13 شهریور 1394 10:15
درود خانم علیزاده
شعراتان را خواندم
اون موضوعی که نوشتید رو میتوان با توجه به آهنگ شعر و تعداد کلماتی که در زمان خواندن شعر باهم ادا میشوند سطر به سطر نوشت.مثل:
بی همگان
بسر شود
بی تو بسر
نمی شود......
ولی اون چیزی که من دیدم در شعرتون اینه که با یه کم تلاش بیشتر میتونید همین شعر رو خیلی قویترش کنید.
مصرعهای دوم شعرتون آماده است همراه با ردیف و قافیه .فقط میمونه مصرع اول که میتونید با توجه به مفهوم مصرع دوم تکمیلش کنید
مثل:
درد جان سوزی همیشه همدم تنهای من
چشم خونینم گواه این دل بیمار بود.
این نظرمن هست
براتون آرزوی پیروزی میکنم
بهناز علیزاده 13 شهریور 1394 10:24
درود بر شما جناب صمدی گرانقدر از حضورتان و نظر ارزشمندتان بی نهایت سپاسگزارم پاینده باشید در پناه حق
دانیال سمیعی 14 شهریور 1394 01:20
سلام مجدد
کامنت اساتید را خواندم با این نظرات وراهنماییها ره به جایی نخواهی برد . همین سبک وقالب رو ادامه بدهید حتم دارم طرفداران زیادی خواهد داشت غزلی به شیوه نوشتاری نیمایی که تلفیقش همون کیمایی نه از غزل کم دارد وبل از نیما هم سرتر است .موزون وموسیقایی ودر خواندن هم زیباتر وروانتر است شما همین قالب رو ادمه بدهید ودر تمام نوشته هاتون هم تاکید برقالب آن کنید .شعری کیمایی از بهناز علیزاده تا مردم عادت کنند .استاد صمدی واستاد طارق عزیزند وهمه دوستشون دارند همون جریان سقراط وافلاطون است که افلاطون گفت من سقراط ودوست دارم اما حقیقت وبیشتر. همین زلال اوایل همه ردش میکردند اما حالا داره جامیفته ومردم یواش یواش قبولش دارند وبه عنوان فالب پذیرفته شده است که خودتون بهترینها رو در این سبک میسرایید وبارها گفته ام اگر دادا بانی این سبک هستش شما خود تکمیل کننده آنید اینو من نمیگم خیلی ها اعتراف کردند.یاعلی (درویش)
بهناز علیزاده 14 شهریور 1394 23:05
سلام به دل دریایی و مهر و معرفت داداشم دیدی اولین بار دیدمت گفتم داداشی من درویشی..،
؟ 
از محبت و بزرگمهری برادر عزیزم یک دنیا سپاسگزارم وخدا رو شکر می کنم ،الهی هزارسال سایه گستر خواهران قریبت باشی دلم رو شاد کردی با حضورت و حرفهات خیلی ممنونم برادر عزیزم
هم او که تورا به من شناساند می گه که این بابا طارق من محکمترین و بهترین حامی من خواهد بود
از خدا برای برادر عزیزم شادی و سلامتی روزافزون آرزو دارم
در پناه حق
کرم عرب عامری 16 شهریور 1394 20:31
ببین بهناز من تو نوشته ای خودم وقتی دلم خوشش میاد دیدم خواننده هم خوشش اومده این شعر از دلت برامده اینو دلم بهم گفت سراغ چیز دیگه نمیرم
در ایتر نت دیدم عمران صلاحی برای شعر سپید امضا جمع کرده هنر اگر هنر باشه خودش خودشو جا میندازه نیاز بامضای منو دیگران نداره
تو شعر بالا ایدت قشنگ بود زبانت قشنگ بود نترس برو جلو موفق میشی منکه حظ کردم { این حظ هم شده برای من داستان که چجوری بنویسم )
موفق باشی عزیز و گرامی
بهناز علیزاده 16 شهریور 1394 20:37
درود بر شما استاد عامری عزیز سپاس از نظر ارزشمندتان
شاد باشید 
علی معصومی 11 اردیبهشت 1399 23:15
درود بر شما ارجمند
☆☆☆☆☆