3 Stars

( مسیر پرواز ۵ )ببخشش و رهایی از حسادت

ارسال شده در تاریخ : 15 امرداد 1394 | شماره ثبت : H94931

مال کم داری،؟ ببخش،
سخترین دوران بیکاری ، ببخش،
تنگدستی ،؟ گر نداری ،؟ رو ندارتر را بیاب،
یافتی ،؟ بی ادعا منّت ببخش،
رحم را راحت ببخش،



رهایی از حسادت،
جهاد اکبر است نوعی عبادت،
وجودش مایه ی ویرانی و عصیان و ذلت،
به آرامی کند نفس تو عادت ،
نشیند در نهادت،



از حسد گشتی رها!؟
حالا نمایان کن نور سینه را،
حالا ببخشا هر کسی با جرم سنگین و کمش،
حالا دعا کن بر همه در یک فضا،
بخشش بخواهش از خدا،



هر شبش تکرار کن،
خود مداوا ، این دل بیمار کن،
در هجوم نامرادی دل تجلی گاه نور،
راه قلبت با خدا هموار کن،
خفته دل؟ بیدار کن،


علی زاده ( کیمیا) آلمان

سلام اساتید ارجمند می دانم گاهی بندها از وزن خارج است و کمی اصلاح می خواهد
( من آن را ندانستم اندر کجاست / پژوهیدن و یافتن باشماست،)
از صبر و بردباری شما در اصلاح ، بدون اینکه کلمه معنی خود را از دست بدهد قبلأ سپاسگزارم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 266 نفر 508 بار خواندند
عرفان ویسی (هستیار) (15 /05/ 1394)   | کمال حسینیان (16 /05/ 1394)   | بهناز علیزاده (16 /05/ 1394)   | طارق خراسانی (16 /05/ 1394)   | علی اصغر اقتداری (16 /05/ 1394)   | روح الله اصغرپور (16 /05/ 1394)   | زیبا آصفی (آمین) (17 /05/ 1394)   | سلبی ناز رستمی (17 /05/ 1394)   | احمد البرز (17 /05/ 1394)   | علی معصومی (11 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :4


نظر 25

  • عرفان ویسی (هستیار)   16 امرداد 1394 00:00

    سلام و سپاس فراوان بانو زیبا سرودید.بهره بردیم rose applause applause applause

    • بهناز علیزاده   16 امرداد 1394 01:11

      درود بر شما جناب اویسی سپاسگزارم از حضور پر مهرتان مانا باشید در پناه خدا rose rose rose rose rose

  • کمال حسینیان   16 امرداد 1394 00:54

    بهناز علیزاده
    ای شاعرزرین قلم آزاده
    هر واژه ز تو مستی یکصد باده
    بر مقدم اشعار زلال افتاده
    انگارغزل جان داده

    بداهه ای بود پیشواز ناب سرودۀ تان
    پاینده باشید بانو
    rose

    • بهناز علیزاده   16 امرداد 1394 01:09

      درودهااا بر شما استاد حسینیان گرانقدر سپاسگزارم از زلال زیبایتان بسیار لذت بردم از لطف و محبتتان تشکر می کنم در پناه خدا شاد و سلامت باشید rose rose rose rose rose applause applause applause applause rose rose rose

    • بهناز علیزاده   16 امرداد 1394 11:45

      درود بر شما استاد حسینیان گرامی،
      سطر مادر ( هرواژه زتو زاید مستی دوصدباده ،)
      ممنونم بزرگهر rose rose rose applause applause

  • بهناز علیزاده   16 امرداد 1394 01:07

    باسلام و احترام دوستان عزیز و اساتید ارجمند ببخشید فراموش کردم بنویسم این زلالها پیوسته نیستند تکی هستند حالا شاید بعضی از انها در یک وزن باشند ، ولی لطفأ در اصلاحشان سعی در پیوسته شدن آنها نداشته باشند ممنونم هر زلال اگر به تنهایی ایراد وزن دارد ممنونم اگر برطرف گردد،
    متشکرم از لطف و محبت و زحمت شما عزیزان rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

  • طارق خراسانی   16 امرداد 1394 07:40

    با سلام و درود بی حد

    زلال های خوبی ست
    خواندم و لذت بردم
    این دو اندکی نیاز به ویرایش داشتند دومی خیلی کمتر...


    بخشی از مالَ ت؟ ببخش،
    بر اسیر و فردِ بیکاری ، ببخش،
    تنگدستی گر نداری ، تنگدستی را بیاب، // اینجا ایهام دارد// اگر تنگ دست نیستی و یا اگر تنگدستی را سراغ نداری//
    یافتی ، بی ادعا بر او ببخش،
    رحم کن، راحت ببخش،

    .....
    هر شبی تکرار کن،
    خود مداوا ، این دل بیمار کن،
    در هجوم نامرادی دل تجلی گاه نور،
    راه قلبت با خدا هموار کن،
    خفته دل؟ بیدار کن،

    بسیار عالی بود
    شما بدون شک استاد معنوی داشته اید
    خیلی مطالب شما حکیمانه است

    در پناه خدا شاد زی

    rose rose rose

    • بهناز علیزاده   16 امرداد 1394 11:32

      باسلام و عرض ادب استاد گرامیم جناب خراسانی عزیز،
      خیلی ممنونم از محبت حضورتان استاد،

      منظورم از شعر ِ:
      (مال کم داری ؟ ببخش ،! )/حتی اگر به اندازه خودت هم داری نگو خودم واجب ترم،
      (سخترین دوران بیکاری / یا/ناداری ،ببخش، )بهانه ای برای نبخشیدن نمی گذارد،
      (تنگدستی ،! گر نداری،! رو ندارتر را بیاب،)/ همیشه یک بدتر هست براوببخش،
      (یافتی !؟ بی ادعا منت ببخش،) وقت بخشش باد غبغب و سینه رو خالی کن،
      ( رحم را راحت ببخش) حالا که رحم کردی گشاده رو باش و مهربان،

      استاد بزرگمهر این حرفها را نوشتم منظورم را گفته باشم می دانم که شما آنقدر خوب و با ادراک و با زکاوت هستید نیاز بر هیچ گفتگو نیست ،مرا ببخشید،


      نه استاد من هیچ معلمی نداشتم از خودش خواستم چراغ راهم شد آزمایشهاش دمار از روزگارم در آورد و من راه دلم را رفتم سالهای درازی کشید و اینهارا با جان تجربه کردم با عشق اعمه و مخصوصأامیر مؤمنین علی ع و فرزندانش،

      من طریق خویش خود پیموده ام،
      هم از اول پیرو خود بوده ام،
      پیرو خود بودن من نیست از،
      کثرت خود بینی و خود رائیم،
      من نداستم،نمی دانم کجاست،
      آن طریقی را که از مایی جداست،
      ذات خویشم شد طریق و پیشی ام،
      پیشه ام شد حالت درویشی ام،
      گرکه...........


      rose rose rose rose rose
      باز با توضیح من اگر اصلاح لازم بود محبت کنید بزرگمهر rose rose rose rose

      • طارق خراسانی   17 امرداد 1394 12:42

        سلام و درود

        به به از این افکار خوب و انسانی
        امیر مومنان یار و یاورت باشد... عاشق این حالات خوب هستم ... شما به اوج قله ی عشق ره جسته ای و خوشا به حالت خوشا به حال فرزندانت که چنین مادری عارفه دارند.
        به جد می گویم مانندت بسیار کم است و قدر خودت را بدان اما دخترم شعر باید معنا را برساند بنظر حقیر با علاقه ای که به شما دارم و آبروی شما آبروی من است بنظرم این ویرایش شده همه چیز را می رساند ضمن آنکه شعرت قابل فهمتر است.
        و به یاد داشته باش اینجا ما نیامده ایم پز بدهیم که شاعریم نه اینجا آمده ایم تا اشعار ما خوانده شود و بعد استادان فن آن اشعار را مورد نقد و بررسی قرار دهند اینجا یک انجمن شعر مجازی ست در انجمن شعرهای حقیقی ده الی بیست نه سی نفر گرد هم جمع
        می شوند ولی اینجا صد ها نفر می توانند در یک آن از سراسر دنیا کنار هم جمع شده و مشکلات یکدیگر را رفع کنند.

        با این توضیحاتی که برام نوشته اید بیشتر دوستتان دارم

        در پناه خدا شاد زی دختر عزیزم



        rose rose rose rose

        • بهناز علیزاده   17 امرداد 1394 18:22

          سلام استاد عزیزم به روی چشم اصلاح شده را می نویسم ،
          شما عزیزان که به حق شاعران قدرتمند هستید و من به همه ی شما افتخار می کنم ،می توانید راحت پز بدهید ایرادی ندارد ، ما هم که شاگردان کوچک شما هستیم به همین اهمیت و اصلاح شما پز می دهیم و افتخار می کنیم،
          ممنونم که ذهن روشن دارید و همه چیز را خوب می بینید و منظور مرا می فهمید به جا اصلاح و توصیه می کنید،از شما و استاد دادا و دیگر عزیزان که در این امر یاری می کنند سپاسگزارم، rose rose rose rose rose rose rose rose rose
          درپناه خدا rose rose

  • علی اصغر اقتداری   16 امرداد 1394 08:41

    درود بر شما خانم علیزاده

    • بهناز علیزاده   16 امرداد 1394 11:39

      درود بر شماجناب اقتداری ارجمند سپاسگزارم از مهرحضورتان در پناه حق rose rose rose rose rose

  • روح الله اصغرپور   16 امرداد 1394 12:42

    درود بانو علیزاده بسیار زیبا و زلال انگیز بودند. rose rose rose

    • بهناز علیزاده   16 امرداد 1394 19:48

      درود بر شما جناب اصغرپور گرامی سپاس از حضورتان rose rose rose

  • زیبا آصفی (آمین)   17 امرداد 1394 10:28

    سلام و درود بهناز نازنین
    زیبا و پر احساس بود مهر بانو جان قلمت پویا و در اوج
    شرمنده که زیاد پای اشعارت حضور ندارم مدتیه که خیلی گرفتارم
    و کمتر میتونم کنار دوستان ادیب باشم applause love struck rose

    • بهناز علیزاده   17 امرداد 1394 18:28

      سلام بانو آصفی عزیز ممنونم که تشریف آوردید افتخار دادید rose rose
      هرجا که هستید سلامت باشید امیدوارم گرفتاریتان رفع شود و ما شما را بیشتر زیارت کنیم، rose rose love struck love struck love struck love struck rose rose rose

  • سلبی ناز رستمی   17 امرداد 1394 11:31

    درود
    نازنینم یک شعر حتی اگر برمدار وزن نچرخد ...اما عناصر موجود در شعر موفق عمل کرده باشد یعنی تو توانسته ای با مخاطب همراه باشی و لذت حاصل از یک شعر شیرین را در بن دندان مخاطب بنشانی .
    اگر می توانی به شعر نیمایی روی بیاور که دست و پایت را نه می بندد و نه گریز می زند.
    موفق باشی .

    • بهناز علیزاده   17 امرداد 1394 18:45

      درود بر شما بانو سپاس از حضور و دعوتتان rose rose love struck
      بله بانو،
      چند صباحیست که روی آورده ام،
      من به نیما، به سهراب، به شعر،
      شعر،در اصل به من رو کرده است،!
      و مرا می خواند،
      و نگفته است به من ، نامش چیست،؟
      و منه ذوق زده،!!
      نام او را نپرسیده عاشق شده ام،
      هر چه فرماید عشق،!
      هر چه طبعم طلبید،!
      دستم هر جا چرخد،
      قلمم می رقصد،
      و دلم می خواهد،
      آه !! ببینش بانو،!
      متولد شد باز،! کودک احساسم،
      نام این کودک چیست،؟
      تو بگو ،نیمائیست،!
      یا سپید یا سرخ است،؟
      گر سیاه است این طفل ،!!
      پدرش را پرسید،!
      اهل این آبادیست،!!؟؟؟


      بهناز علی زاده ،
      ببین بانو الآن پانصد تا از همینها می تونم برات بداهه بگم ،هیچچچچچ بحثی
      بر نمی انگیزد ،
      من بحث برانگیز دوست دارم ،در اشعار نیمایی منتظر نظرات ارزشمند شما خواهم ماند،

      منتظر
      اشعار زیبای
      کلاسیکتان هستم
      و زلالی شاید!!!
      هر چه طبع فرماید

      rose rose rose love struck love struck love struck love struck rose rose

  • روح الله اصغرپور   17 امرداد 1394 16:16

    مگر وزن و عروض و قافیه و... دست و پای شاعر را می بندد؟؟
    این هنر شعر از اول تا آخر بوده و هست. شعر نیمایی هم جزیی از اشعار و فرهنگ ماست که از دل همین عروض و وزن زاییده است.
    تعجب می کنم

    • سلبی ناز رستمی   17 امرداد 1394 17:23

      درود
      اصلن نظر بنده این نبود که دست و پای را می بندد. شعر کهن به همین ردیف و قافیه اش شعر شده است. عقیده دارم کسی که در هر شعری طبع آزمایی نماید و راه به جایی نبرد بایستی به شعری روی بیاورد که در آن چالاک باشد. بنده غریق چند صد شعر کلاسیک در هر نوع و قالبش هستم. اما اعتقاد براین امر راسخ ؛اینکه شاعری می تواند موفق باشد که بتواند هم خود را و هم شعری که می خواهددر آن جولان دهد را بشناسد. وگرنه ما کشورمان شاعرآن قدردارد که ....بماند.
      از شمادرحیرتم که منظور بنده را درنیافته اید ...قرار نیست که غل و زنجیر بیاید و کلماترادر حصارش بگیرد ...امروزه آن شعری موفق است که مخاطب بگوید آه ، انگار بر وفق مراد من است . آه ،هیچ شعری این طوری بردل نمی نشیند. و هزار افسوس و شگفتی دیگر که از خامه ی قلم بتراود.
      عمرتان مستدام و نگاهتان بامهر استادم.

      "در این غروب غم انگیز
      قار قار هیچ کلاغی
      سپیدی موهایمان را
      پر کلاغی نمی کند "
      (سلبی ناز رستمی )

  • روح الله اصغرپور   17 امرداد 1394 18:10

    در استادی و کلام شما شکی نیست.
    اگر می توانی به شعر نیمایی روی بیاور که دست و پایت را نه می بندد و نه گریز می زند. عین کلام شما به همین منظور است.
    شما می توانستید به گونه ای که جواب مرا دادید توضیح بدهید که سو تفاهمی ایجاد نشود.
    با تشکر که وقت گرانمایه تان را برای ارزش های ادبی می گذارید.
    درود و سپاس rose rose rose
    ابتدا در محو روی رنگ مویت باختم
    صد دل خود ، تا که گفتی پر کلاغ است ای صنم ر.ا.راجی

    • بهناز علیزاده   17 امرداد 1394 18:49

      درود بر شما جناب اصغرپور گرامی سپاسگزارم از حضور گرمتان برادر خوبم rose rose rose rose

  • احمد البرز   17 امرداد 1394 23:36

    سلام
    قلم شما عادت دارد همه را بنویسد
    زلال زیبایی است
    جناب استاد دادا بیلوردی بیایند بخوانند تا بیشتر به این قالب بپردازند و کیف کنند
    بارها با دوستان در مورد این سبک و قالب شعر حرف زده ایم بسیار فاخر تر از شعرک های جدیدی است با اسم های پوشالی
    زلال بزرگ شده است دست مریزاد خانم علیزاده rose

  • علی معصومی   11 اردیبهشت 1399 23:23

    درود بر شما ارجمند
    ☆☆☆☆☆
    rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا