درد دارد تمام زندگی ام
تف به این روزهای تکراری
سوختم در میان اینهمه دود
تف به سیگار و زیر سیگاری
درد دارد به روی لبهایم
خنده هایی که روی اجبار است
آرزوهام یک به یک مُردند
باز هم زندگی طلبکار است
درد دارد کسی که یارت بود
بیخودی له کند غرورت را
و تو آرام دورتر بشوی
و تماشا کند عبورت را
درد دارد که تووی رویاهات
بغلش زار زار گریه کنی
بعد ، دلتنگ ِ بودنش باشی
مثل ِ ابر بهار گریه کنی
درد دارد که بهترین روزات
در کنار کسی رقم بخورد
بعد ِ او در کنار ِ خاطره هاش
حالت از خودت بهم بخورد
درد دارد که هی قدم بزنی
تووی یک کوچه ای که بن بست است
از چپ و راستت زمین بخوری
مثل ِ مردی که دائمن مست است
درد دارد که زندگی بکنی
بی تفاوت میان ِ اینهمه درد
آخرین مصرعم پر از درد است
گل نازم توروخدا برگرد...
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 20 آذر 1401 22:58
درود بزرگوار ا
آرزو بیرانوند 24 آذر 1401 12:02
همیشه منو مورد لطفتون قرار میدین استاد.از کامنتاتون سپاسگزارم????????
کاظم قادری 24 آذر 1401 10:45
سلام و درود
نوشته ی شما بیشتر جنبه ی احساسی دارد و نثریست منظوم از لوازم شعر بهره ی کمی دارد عاری از خیال و لطف طبع و استعاره است و جنبه ی شکواییه دارد
نظم است تا شعر میان این دو تفاوت بسیار است شعر باید در ناخودآگاه شکل بگیرد و در فضای استعاره و گاها خودآگاه تقریر شود
شما شعرتان را به نثر در آورید بیشتر متوجه عرایض بنده میشوید
مثلا
لعنت به روزهای تکراری تمام زندگیم دردناک است از غم و غصه سوختم چقدر سیگار دود کنم
تنها جنبه ی شعر همین سیگار و زیر سیگاریست
که کنایه از عمق درد و دوری و بدشانسیست
دقت کنید چیزی حرف تازه ای نگاه تازه ای کنایه تشبیه خلاقیت استعاره و...در نوشته ی شما نیست همان حرفهایی که بانثر میگوییم به نظم درآمده
موفق باشید
آرزو بیرانوند 24 آذر 1401 12:06
ممنونم از راهنمایی و نقد بسیار زیباتون،من همیشه لذت میبرم از کسانی که به جدیت نقدم کنند ،و شما از روی دلسوزی بردای شعرو شاعری به من
جرعه ای از دریای هنرااتتون نوشاندین از شما سپاس بیکران دارم❤️????❤️????????????????