تو ای کولی شب زده
ای غربت زده دوره گرد
دف های شادت را بر کدام ساز کوک میکنی؟
رقص های ناموزونت را بر کدام پهلو می تکانی؟
گونه های خیست از کدامین سرچشمه اند؟
خواب بر کدام دیده تو به فردا می رسد؟
ای آواره
سالهای تو چند روزند؟
و روزهایت چند شب؟
وشب هایت چند سال؟
میدانم در دنیای اشتباهی قدم بر می داری
میدانم در های هوی جمعیت جهان صدای تو سکوت است ،میدانم..
میدانم بود و نبودت بر پهنه این جهان وسیع
وزن نمی شود..
و حضورت قرنیه های چشم کسی را گشادتر نمی کند..
چاره ای نیست
صبور باش ای همزاد من
دست هایت را روی هم بگذار
و دردهایت را محکم گره بزن
لب هایت را که باز میکنی
مراقب دندان خشمت باش
این گره ها نه با دست باز میشو نه با دندان..
حسین وصال پور
#حسین_وصال_پور
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 24 اسفند 1401 10:16
لطیف و دلنشین
امیر عاجلو 24 اسفند 1401 10:16
درود بزرگوار ا