3 Stars

استاد نشسته ، امتحان غزل است

ارسال شده در تاریخ : 28 امرداد 1394 | شماره ثبت : H941049

...
اینجاست همانجا که مکان غزل است
دروازه ی عشق و آستان غزل است
/
عطار نشسته ، نوبت خیام است
استاد نشسته ، امتحان غزل است
/
اینجا به جز از غزل متاعی نخرند
بازار ادب گرم زبان غزل است
/
طعم خوش قهوه با غزل می سنجند
یعنی که ملاک ، استکان غزل است
/
دیروز شنیدم از همین گلدسته
میعاد نمازشان اذان غزل است
/
نیما که شکست وزن شعرش فرمود
شالوده ی نو ز استخوان غزل است
/
ما آخر این حماسه ها جا ماندیم
جایی که چو آخرالزمان غزل است
/
در عرصه سیمرغ چه عِرضی ما را ؟
بشکسته پریم و آسمان غزل است
/
ما مبتدیان چکار با شعر و غزل ؟
شهری که سکوی قهرمان غزل است

حسین دلجووو

در پاسداشت از مقام مرحوم استاد
محمد قهرمان در همایش مشهد

این غزل به پیشنهاد استادم طارق
عزیز منتشر شد...

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 293 نفر 429 بار خواندند
روح الله اصغرپور (28 /05/ 1394)   | بهناز علیزاده (28 /05/ 1394)   | کرم عرب عامری (28 /05/ 1394)   | دادا بیلوردی (29 /05/ 1394)   | طارق خراسانی (29 /05/ 1394)   | سمانه تیموریان (آسمان) (29 /05/ 1394)   | حسن عباسی (29 /05/ 1394)   | حسین دلجویی (29 /05/ 1394)   | اله یار خادمیان (30 /05/ 1394)   | سلبی ناز رستمی (04 /06/ 1394)   | علی معصومی (11 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :7


نظر 13

  • روح الله اصغرپور   28 امرداد 1394 19:30

    چه چیزی بهتر از غزل که درد یک شاعر را تسکین ببخشد؟ به نظر من که در عالم برای شاعر تسکین دهنده ای بهتر از غزل نیست و نخواهد بود.
    غزلی ناب و فاخر که چندین بار خواندم و لذت بردم.

    تقدیم ناقابل ناب سروده تان

    « کشور دل»

    شهریار ملک ما داروی صبــــرم داد گفت
    از درون عاشقان هر دم ز ما هم یــاد گفت
    من فقط تنها ترین عاشق ز صحرای جنون
    مانده ام در بند تنهایی خطرها بـــاد گفت
    کشور دل قصة ایـام غــــم دارد ولـــــی
    در قرین رنج ها یک جرعه می دلشاد گفت
    شارع دیوان کلید صبح مینـای منســــت
    خانة قلبم ز افسون، چشم ها فریــاد گفت
    حسرت دیدار را با دود پــر پــر می کنــم
    اندر این افسانة امّید بــودن شــــاد گفت
    بامداد عمر راجـی آتــش عشــق تــو بـود
    رفت از دستم به دام افتادنش صیــاد گفت
    ر.ا.راجی

    applause applause applause applause applause rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   31 امرداد 1394 00:28

      درود جناب اصغر پور گرامی
      سپاس از نظر شاعرانه و ارسال غزل شاعرانه تر تون...
      ممنونم بزرگوار...


      ناگهان زنگ می زند تلفن، ناگهان وقت رفتنت باشد...
      مرد هم گریه م کند وقتی سر ِ من روی دامنت باشد

      بکشی دست روی تنهاییش، بکشد دست از تو و دنیات
      واقعا عاشق خودش باشـی، واقعا عاشق تنت باشد

      روبرویت گلوله و باتوم، پشت سـر خنجر رفیقـانت
      توی دنیای دوستت دارم !! بهترین دوست، دشمنت باشد

      دل به آبی آسمان بدهی، به همه عشق را نشان بدهی
      بعد، در راه دوست جان بدهی ، دوستت عاشق زنت باشد!

      چمدانی نشسته بر دوشت، زخم هایی به قلب مغلوبت
      پرتگاهی بـه نام آزادی مقـــصد ِ راه آهنت باشد

      خسته از انقلاب و آزادی فندکی در می آوری شاید
      هیجده تیر بی سرانجامی توی سیگار بهمنت باشد

      دکتر مهدی موسوی
      rose rose rose rose rose

  • بهناز علیزاده   28 امرداد 1394 22:58

    درود بر شما استاد غزل rose rose rose applause applause applause rose rose

    • حسین دلجویی   31 امرداد 1394 00:29

      درود بزرگوار...
      خوش امدید


      لبخند تو را چند صباحی است ندیدیم
      یک بار دگر ، خانه ات آباد ، بگو "سیب

      rose rose rose

  • کرم عرب عامری   28 امرداد 1394 23:52

    استاد عزیز ماهم لذت میبریم
    درود بر شما واستاد طارق
    rose rose rose

    • حسین دلجویی   31 امرداد 1394 00:30

      درود استاد گلم
      ممنونم بزرگوار


      تو مهربانتر از آنی که فکر می کردم
      درست مثل همانی که فکر می کردم

      شبیه ... ساده بگویم کسی شبیهت نیست
      هنوز هم تو چنانی که فکر می کردم

      تو جان شعر منی و جهان چشمانم
      مباد بی تو جهانی که فکر می کردم

      تمام دلخوشی لحظه های من از توست
      تو آن آن زمانی که فکر می کردم

      درست مثل همانی که در پی ات بودم
      درست مثل همانی که فکر می کردم
      rose rose rose rose

  • دادا بیلوردی   29 امرداد 1394 00:28

    درود بر جناب دلجویی
    احساستان همیشه پایدار باد rose

    • حسین دلجویی   31 امرداد 1394 00:31

      درود استاد والاگهر خوش قریحه ومتذوقم
      ممنونم بزرگوار...


      با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو
      باشد که خستگی بشود شرمسار تو

      در دفتر همیشه ی من ثبت می شود
      این لحظه ها عزیزترین یادگار تو

      تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من
      می خواستم که گم بشوم در حصار تو

      احساس می کنم که جدایم نموده اند
      همچون شهاب سوخته ای از مدار تو

      آن کوپه ی تهی منم آری که مانده ام
      خالی تر از همیشه و در انتظار تو

      این سوت آخر است و غریبانه می رود
      تنهاترین مسافر تو از دیار تو

      هر چند مثل اینه هر لحظه فاش تر
      هشدار می دهد به خزانم بهار تو

      اما در این زمانه عسرت مس مرا
      ترسم که اشتباه بسنجد عیار تو

      از هر طرف نرفته به بن بست می رسیم
      نفرین به روزگار من و روزگار تو.



      محمد علی بهمنی


  • طارق خراسانی   29 امرداد 1394 01:15

    سلام و هزاران درود بر امیر الشعرای وبسایت شعر ایران

    ما آخر این حماسه ها جا ماندیم
    جایی که چو آخرالزمان غزل است
    /
    در عرصه سیمرغ چه عِرضی ما را ؟
    بشکسته پریم و آسمان غزل است
    /
    ما مبتدیان چکار با شعر و غزل ؟
    شهری که سکوی قهرمان غزل است

    applause applause applause applause applause
    applause applause applause applause applause
    applause applause applause applause applause


    شاهکارهای تان خواندنی ست
    دستمریزاد استاد


    در پناه خداوند سبحان شاد زی


    rose rose rose

    • حسین دلجویی   31 امرداد 1394 00:33

      درود بر نازنیم مرد ادب خطه ی طوسم
      خوش امدید استاد طارق و سپاسگزارم بزرگمرد ادب.....


      من به بعضی چهره ها چون زود عادت می کنم
      پـیـششـان سـر بـر نمی آرم ، رعایت می کنم


      همچـنـانکـه بـرگ خـشـکـیده نمـاند بـر درخـت
      مـایـه ی رنـج تـو بـاشـم رفـع زحمـت می کنم


      این دهـــــان بـاز و چـشم بی تحرک را ببخش
      آنـقــدر جــذابـیـت داری کـه حـیـرت می کـنـم


      کـم اگـر با دوسـتـانم می نشینم جـرم تـوست
      هر کسی را دوست دارم در تـو رویـت می کنم


      فکر کردی چیست مـوزون می کند شعـر مـرا؟
      در قــدم بـرداشــتـن هـای ِ تـو دقـت می کـنم


      یـک ســلامـم را اگـر پـاسـخ بـگـویی مـی روم
      لـذتـش را بـا تـمـام شـهــر قـسـمـت می کنم

      تـوی دنـیـا هـم نـشـد بـرزخ کـه پـیـدا کـردمـت
      می نـشیـنم تـا قـیامـت بـا تـو صحبت می کنم

      کاظم بهمنی
      rose rose rose rose rose

  • سمانه تیموریان (آسمان)   29 امرداد 1394 01:19

    سلام استاد عزیزم
    واقعا زیبا و بینظیرند غزلهایتان
    بنظر من هم غزل چیز دیگریست love struck love struck love struck rose rose rose

    • حسین دلجویی   31 امرداد 1394 00:34

      درود بانو تیموریان مهر ایینم
      ممنونم بزرگبانوی اب و ایینه و افتاب ملک مهر و کلام و پیام و کلام و عسل و غزل
      خوش ااااامدید....


      می رسد یک روز فصل بوسه چینی در بهشت
      روی تـخـتـی با رقیبـان می نشینی در بهشت

      تـا خـدا بـهـتـر بسوزانـد مـرا خواهـد گذاشت
      یک نمایـشگـر در آتـش ، دوربـیـنـی در بهشت

      صاحب عشـق زمیـنـی را به دوزخ می بـرنـد
      جا نـدارد عشق های این چنـیـنـی در بهشت

      گـیـرم از روی کـرم گـاهی خـدا دعـوت کـنـد
      دوزخی ها را بـرای شب نـشینی در بهشت

      ...بـا مـرامـی که من از تـو بـاوفـا دارم سـراغ
      می روی دوزخ مـرا وقتـی بـبـیـنـی در بهشت

      مـن اگـر جـای خـدا بـودم بـرای «ظـالـمـیــن»
      خلق می کردم به نامت سرزمینی در بهشـت

      rose rose rose rose

  • علی معصومی   11 اردیبهشت 1399 22:30

    درود بر شما ارجمند
    ☆☆☆☆☆
    rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا