بانـوی شرقی، آریایی ها نجیب اند

نظر 17

• 

  کرم عرب عامری   07 مهر 1394 22:55

  غبار راهم
  اما با شادی
  بانگ قدمهایت را دوست دارم.
  خوش میسرایی دلجوو
  کم یا زیاد
  بیش و کمهایت را دوست دارم
  ب.ع
  
  
  • 

    حسین دلجویی   09 مهر 1394 20:38

    درود استاد دلم جناب عرب عامری والاگهرم
    بی نهایت ممنونم بزرگوار...
    
    
    
    ماهتابی کشیده سر چندیست ، بر فراز حوالی عشقم
    تا مگر پر کند به ناز نگاه ، مدتی جای خالی عشقم
    /
    سر زده در هوای میمندم ، شهر من شهر آرزو هایم
    ماه بانوی عرصـه غزلــم ، ماه تاب هلالی عشقم
    /
    دختری کز قنات سرچشمه، کوزه ای دلبرانه پر میکرد
    دل من روی شانه هایش برد ، چون سبوی سفالی عشقم
    /
    شهر میمند ماجراها داشت، والی و خان وکدخداها داشت
    غزل چشم های او گل کرد ، شد خداوند و والی عشقم
    /
    در وجودم تراکمی جوشید ،تا به وصف دلش غزل بشوم
    همچنان ازدحامی از کلمات، در نـوار شمالی عشـقم
    /
    من فقط شاعری بلد بودم،پدرش گوش شاعرانه نداشت
    زین میانه نصیب من گردید ، گوییا گوشمالی عشقم
    /
    باغ خشکید و بوستان پاشید، شاعری ماند و شعرهای ترش
    شهر گل خشک و ماهبانو شد،ارثی از خشکسالی عشقم
    /
    دختری خوش تراز و نیک آیین ، در بلندای چادُری ملی
    چاک پیراهن و گُلِ شال و ،دامن خال خالی عشقم
    /
    شاعری عاشقم، همین کافیست،تا بنازم به عشق میمندم
    شاعری نیست عشق گر نبود، این گواه و چگالی عشقم
    /
    شهر ما شهر بید مشک و عسل، عاشقانش همیشه دلجویند
    بارها شاعرانه پرسیدم ، جمله های سوالی عشقم
    /
    شعر ،ذوق و خیال و تصویرست، در بلندای قامت کلمات
    بالی از واژگان رنگارنگ ، در هـوای خـیالی عشـقم
    /
    حال تقدیم قلب عاشقتان، شوق و ذوق و تمام هستی من
    افتخارم به شهر میمند است ، در غزل های عالی عشقم
    /
    بارها دوستان به من گفتند ، که شما افتخار میمندید
    بنده هم بارها همین گفتم ، خاک پای اهالی عشـقم
    
    حسین دلجووو
    
• 

  امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)   07 مهر 1394 23:28

  درود بر جناب دلجویی عزیز و مهربانم
  عاشقانه هاتون رو دوست دارم
  دستمریزاد
  در پناه حق باشید
  یا حق
  بی قراری نکن ای ماهی ِ تبعیدی من
  برکه درگیر به هر ماه و پلنگ ست هنوز
  سخن سنج تبریزی
  • 

    حسین دلجویی   09 مهر 1394 20:41

    جناب استاد مطلوبی عزیز
    بزرگواری از خطه ادب و مرام
    مبدع سبک زلال
    
    بی نهایت صفا بخشیدید و شاگرد نوازی کردید
    سپاسگزارم استادم
    
    
    
    بیا که خاطره هایم دوباره سر زده است
    به بطن کوره جانم شراره سر زده است
    
    
    ز ناز سبز دو چشمت ، حوالی شیراز
    غزل غزل، گل یاس بهاره سر زده است
    
    
    دلم خوشست به اینکه میان جمع رقیب
    ز ماه چشم نگارم ، اشاره سر زده است
    
    
    ز شوق جلوه دلــبر ز قالب غـزلم
    ز اشتــباه قلم چارپاره سر زده است
    
    
    چه میشود که شبی دشت را ورق بزنیم
    شبی که از افقم ماه پاره سر زده است
    
    
    شبی در آسمان دلم باش تا که بنویسم
    هزار و سیصد و«دلجو»ستاره سرزده است
    
    
    حسین دلجوو
    
    
• 

  بهناز علیزاده   07 مهر 1394 23:43

  سبز نگاه ژرمنت را دوست دارم،
  درودهاااا بر سکاندار غزلهای ناب
  سپاس که نام من را هم در ردیف دوستان آوردید
  از مهر و معرفت شما بینهایت تشکر می کنم
  زنده باشید به مهر در پناه خدا بزرگوار
  • 

    حسین دلجویی   09 مهر 1394 20:46

    درود گلبانوی مهرآیین بزرگوارم
    ماه بانوی عرصه ی عسل و غزل ومهر
    بی نهایت سپاسگزارم بزرگوار
    
    
    
    
    باز کن روسریت تا دل من وا بشود
    ابری دل تنگی من راهی فردا بشود
    /
    باز کن تا که سرانگشت خیالم با ناز
    از کمند سر زلفت سر بالا بشود
    /
    غنچه خنده فقط برلب تو زیبنده ست
    خنده کن تا لب این غنچه شکوفا بشود
    /
    ما که رسوای زمانیم،چه پروا که شبی
    مشت مان پیش اهالی زمین وا بشود
    /
    دلفریبی همه ترفند دو چشمان تو بود
    وای از آن دم که لبت نیز فریبا بشود
    /
    بسکه عمری ز تب فاصله ها سوخته ایم
    باورم نیست که این وصل مهـیا بشود
    /
    به خدا اشک ،غزل ها همه دامن گیرند
    وای اگر اشک غزل راهی دریا بشود
    /
    ماه بانوی پریچــهر بیا تا به شعف
    حجم غمهای تو درسینه من جا بشود
    
    
    حسین دلجووو
    
• 

  طارق خراسانی   08 مهر 1394 05:44

  همراهیت هفتاد میلیون دردسر داشت
  با من بمان من دشمنم را دوست دارم
  /
  آغوش تو ایمن ترین مرداد عشق است
  مرداد گرم ایمن ت را دوست دارم ...
  
  
  
  
  با سلام و درود
  
  
  الحق زیبا ست
  
  در پناه خدا
  
  
  
  • 

    حسین دلجویی   09 مهر 1394 21:12

    استاد دل و الگوی ادب و اخلاق و مرامم ..جناب طارق عزیز
    بی نهایت سپاسگزارم بزرگوار..
    
    
    
    کنونم در پگاه سینه ماهی کرده ام پیدا
    که در نور نگاهش جایگاهی کرده ام پیدا
    /
    گدای هیچ سلطانی به احسانش نمیگردم
    که دربار سخای پادشاهی کرده ام پیدا
    /
    اگر از عسرت دنیا ، شکایت نامه هم باشد
    وکیلی مهربان و دادگاهی کرده ام پیدا
    /
    پس از یک عمر مهجوری کنار گنبد نوری
    به چشمان نجیبی بارگاهی کرده ام پیدا
    /
    عجب نوری فراز هفت شهر آرزو سر زد
    که در محراب عشقم خانقاهی کرده ام پیدا
    /
    مرا سرویست در منزل که زیر سایه سبزش
    ز طوفان ها امان و سر پناهی کرده ام پیدا
    /
    من آن بخت سپیدی را که عمری جستجو کردم
    کنون در گوشه ی چشم سیاهی کرده ام پیدا *
    
    حسین دلجووو
    بیت تضمین، شهریار
    
• 

  طلعت خیاط پیشه   08 مهر 1394 19:17

  درود بر استاد دلجویی ارجمند
  
  • 

    حسین دلجویی   09 مهر 1394 21:13

    بانو خیاط پیشه استاد گل و پیشکسوت والاتبارم
    سپاس از مهر منیر و مهتاب مهرافشان حضورتون استادم...
    
    
    
    
    
    گر چه در چشم عزیز تو خـدای سخنم
    باز شرمنده ترین یوسف یک پـیرهـنم
    .
    چشم استاد تو میخواست که شاعر بشوم
    ورنه بی آینه ات طـوطی گنگ چمنم
    .
    آنقدر عطر نگاه تو به شـعرم جان داد
    که پس از مرگ فقط یاس دمد از کفنم
    .
    باز ای سبزترین واژه بیا قافـیه باش
    تا غزل بشکفد از دامن دشت ودمـنم
    .
    سبز شو در غـزلم تا به سـبایم نبرند
    از سلیـمان غزل اشک عقیق یــمنم
    .
    من همانم که به هر پرسش برزخ با عشق
    باز هم نام تو را می شنوند از دهـنم
    .
    مهر تو آمده با شیر و به جان خواهد شد
    همچو عـشقی که سرشتند به مهر وطنم
    .
    بعد مرگم بدنم جای بلــــندی ببرید
    تا مـگر باد برد در وطـنم خاک تـنم *
    
    حسین دلجووو
    
• 

  اله یار خادمیان   09 مهر 1394 06:29

  درود و سپاس جاودانه باشی و عزیز
  • 

    حسین دلجویی   09 مهر 1394 21:14

    درود بر شما جناب خادمیان گلمممم
    خوش آمدید بزرگوار و سپاسگزارم...
    
    
    
    
    چقدر بین نگاه من و تو می بارند
    هجوم ثانیه ها در تلاقی من و تو
    /
    نگو که یاد شما نیست کی بهم خوردند
    نگاه زیر و بم اتفاقی من و تو
    /
    گمان که فاصله داریم ما دو تا از هم
    چرا که اشک شده هم اتاقی من وتو
    /
    همیشه لب زده ذوقم به جام پرغزلت
    برای مرحله ی اشتیاقی من و تو
    /
    بیا برای صف شاعرانه الــگو باش
    که شاعران بسرایند باقی من و تو
    /
    ز خط حادثه ها رد شویم تا برهند
    همین اهالی از این باتلاقی من وتو
    /
    دلی بروی سایه ی تنگ اقاقیا بکنیم
    که کفتران بشناسند اقاقی من و تو
    /
    در این میانه زما پچ پچی بلند شدست
    بیا تمام شود موج استراقی من و تو
    /
    تو از حریم حرمهای عشقی و افسوس
    غبار آئینه ها مانده بر عراقی من و تو
    حسین دلجووو
    
• 

  منوچهر منوچهری(بیدل)   09 مهر 1394 17:49

  زنده باشی استاد عزیز همیشه همه جا از قلم زیبایت می خوانم ولذش را میبرم
  • 

    حسین دلجویی   09 مهر 1394 21:17

    درود بر استاد دل و معلم اخلاق و داداش بزرگوارم جناب بیدل دلدارم
    شادم از حضورتون و شادمان از سلامتی و فعالیت ادبی تون
    بی نهایت ممنونم..
    امید ک پیوسته شاهد سلامتی و شادی تون باشیم و مفتخر به تلمذ در سایه ی مهر آیین تون...
    
    
    
    
    
    
    
    معطل کرده سبزچشم هایت دشت آهـو را
    به آن نازی که بالاتر نشانده تاق ابـرو را
    .
    
    کشیدی روی قـرص ماه خود آهسته آهسته
    شکوه طرح تلــفیق بـهار و عطر شب بو را
    .
    
    کپی برداشــتی از تاری شب های یلدایم
    که تا سامان دهی طرح شفق درعطر گیسو را
    .
    
    چسان پیدا کنم دل را درون سینه ی شمست
    که گم کرده ست مولانا در آن یاحق و یاهو را
    .
    
    من آن مرداب خاموشم در این حسرت که دستانت
    کـند ترسیم روی سیـنه ام، آرامـش قـو را
    .
    
    غم از دل مـیرود وقتی که یادت چینه میکارد
    به زیر سقف شـعرم حس و حال یک پرستو را
    .
    
    چرا بشناسم از پا دست خـود وقتی زلیخاها
    نمی خواننددر چشم تو فرق دست و چاقو را
    .
    
    الا یا ایـها الساقی ،دلـم تنگ هــیاهو شد
    بیا با چرخش جامی به پا کن این هیاهو را
    .
    
    بیا تا گـل کند در دشت سبزت چشم آهوها
    معطل کن دوباره ، تا ابد اشعار «دلجو» را
    
    
    حسین دلجووو
    
• 

  زهرا نادری بالسین شریف آبادی   12 مهر 1394 10:06

  سلام به اشعار شما که میرسم نیازبه چندچشم که هیچ چند وجودپیدا میکنم تاباچندین چشم ووجود وتوجه بخوانم آنقدر غبطه خوردم به اشعار شما فربه شدم
  
  سپاس که این کمینه را از کوچه خاطرتان عبور دادید
  
  
  چایی تعارف کن، غزل ها چشم پاکند
  چاک سر پیراهنت را دوست دارم
  /
  رنگ تنت تلفیقی از سرخاب و برفست
  آوار شو ، من بهمن ت را دوست دارم
  
  وای وای چه میکنید شما باقلم @};
  
  • 

    حسین دلجویی   14 مهر 1394 02:55

    درود و سلام خدا بر ماهبانوی ادب شرقی..
    بانو نادری گل و گرامی م... چ بگویم در برابر اینهمه اقیانوس اقیانوس بی کرانگی تان؟؟
    تنها میتوان بگویم ،
    
    
    
    
    
    بانو چه کرده ای به بلندای خانه ها ؟
    در تاق سینه ها زده ای ،، آشیانه ها
    .
    هر جا قدم گذارم و هر سو نظر کنم
    گسترده از شمیم نگاهت نشانه ها
    .
    بانوی فرودین که به شوق حلول تو
    افتاده شور خانه تکانی به خانه ها
    .
    ای در حریم حرمت دریای دل نجیب
    ای بر سپید سینه ی کاغذ ، کرانه ها
    .
    ای در کویر باور صدها هنرشناس
    از تو تلاوت و نوسان ،، ترانه ها
    .
    دشت ادب قدم نزنم بی هوای تو...
    روئیده بس به هر قدم از تو جوانه ها
    .
    خوابیده در ضمیر پیامت به هر غزل
    آهسته پند و حرف و سخن ، آمرانه ها
    .
    لیلا اسیر چشم و زلیخا مرید توست
    کمرنگ شد ز حرمت نامت فسانه ها
    .
    بانو ببخش بداهه ی من لنگ میزند
    بنویس پای کودکی ام ، عاشقانه ها
    
    حسین دلجووو
    
    
    
• 

  علی معصومی   11 اردیبهشت 1399 22:24

  درود بر شما ارجمند
  ☆☆☆☆☆