3 Stars

از برای گفتنت باید که مولانا شوم

ارسال شده در تاریخ : 16 خرداد 1394 | شماره ثبت : H94382

....

کاش میشد یکشبی در خلوتت پیدا شوم
تا که در آغوش تنگ مهربانت جا شوم
.
لابلای موج گیـسویت ، فراز مستی ام
فارغ از دلشوره های جاری دنیا شوم
.
کاش اعضای تنم یکجا همه آغوش بود
تا به ناز پیکر گلبرگ یاس ات وا شوم
.
قطره ام عمریست پشت بیکسی افتاده ام
تا که سر بر بسترت بگذارم و دریا شوم
.
پشت تاق موج گیسویت بخوابم تا سحر
صبحگاهان زیر انـبوه خیالت پا شوم
.
واژه ای گنگم که دست شاعران افتاده ام
تا مگر در خـلوت چشمان تو معنا شوم
.
از تو گفتن کاردلجو نیست،شهرادم دهید
از برای گفتنت باید که مولانا شوم..*

حسین دلجووو
شهراد :
اشاره به دوست شاعرم
جناب شهراد میدری است

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 754 نفر 1406 بار خواندند
حامد زرین قلمی (16 /03/ 1394)   | طارق خراسانی (16 /03/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (16 /03/ 1394)   | بهناز علیزاده (16 /03/ 1394)   | منوچهر منوچهری(بیدل) (16 /03/ 1394)   | حسین دلجویی (16 /03/ 1394)   | کرم عرب عامری (16 /03/ 1394)   | مینا آقازاده (16 /03/ 1394)   | سمانه تیموریان (آسمان) (17 /03/ 1394)   | کمال حسینیان (17 /03/ 1394)   | نگار حسن زاده (17 /03/ 1394)   | علی فیروزکوهی (17 /03/ 1394)   | اصغر چرمی (18 /03/ 1394)   | اعظم جعفری (19 /03/ 1394)   | سید محمد میرسلیمانی بافقی (21 /03/ 1394)   | حسن عباسی (04 /04/ 1394)   | علی اصغر اقتداری (16 /04/ 1394)   | علی معصومی (11 /02/ 1399)   | محمد مولوی (15 /03/ 1399)   |

رای برای این شعر
طارق خراسانی (16 /03/ 1394)  بهناز علیزاده (16 /03/ 1394)  مینا آقازاده (16 /03/ 1394)  سمانه تیموریان (آسمان) (17 /03/ 1394)  کمال حسینیان (17 /03/ 1394)  نگار حسن زاده (17 /03/ 1394)  علی معصومی (11 /02/ 1399)  محمد مولوی (06 /04/ 1399)  
تعداد آرا :8


نقد 1

نظر 22

  • حامد زرین قلمی   16 خرداد 1394 14:36

    دوست گرانقدرم استاد دلجویی عزیز به سایت خودتان خوش آمدید

    مقدمتان گلباران

    rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   16 خرداد 1394 19:27

      درود بر دوست گل و استاد والاتبارم جناب زرین قلمی عزیز..
      حامد جان حضورتان باعث شعف وافر و قوت قلبی ست مهرآیینم...
      چرا که دیگر عزیزان و یاران عزیزی را هم مشاهده کردم که همانا مصداق
      هر چه خوبان همه دارند ،تو یک جا داری ست...
      راستی تبریکات صمیمانه ی منو بخاطر تاسیس چنین سایت وزین و مقنن و منسجم را پذیرا باشید..
      و من الله توفیق...

  • طارق خراسانی   16 خرداد 1394 14:52

    سلام بر حضرت استاد دلجویی

    به به چشممان هم اینجا به جمال زیبای دوست روشن شد
    خیرمقدم امیر شعر سرزمینم

    در پناه رب العالمین

    rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   16 خرداد 1394 19:29

      جناب طارق خراسانی بزرگمهرم...
      سپاسگزارم ،بزرگوار...

      ما که باشیم ک اندیشه ی ما نیز کنند

      شاد بمانید ، مرد ادب و کلام و پیام...

  • زهرا نادری بالسین شریف آبادی   16 خرداد 1394 15:15

    درودبسیارزیبا سرودید متلذذ شدم قلمتان پویا
    rose rose rose

    • حسین دلجویی   16 خرداد 1394 19:30

      مهربانو نادری گرانمهرم...
      سپاسگزارم مهربانوی آب و آیینه و آفتاب ملک مهر و شعر و ادب...

      rose rose rose rose

  • بهناز علیزاده   16 خرداد 1394 16:12

    درودهااا بر شما جناب دلجویی گرانقدر خوشحالم که شما را در اینجا می بینم و از اشعار زیبایتان
    بهره مند می شوم نویسا مانید، rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   16 خرداد 1394 19:31

      درود بر شما مهربانوی غزل ،بانو علیزاده سبز اندیشم
      سپاسگزارم دختر مهر ایینم...

      سرآن ندارد امشب که برآید آفتابی
      چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
      rose rose rose rose

  • منوچهر منوچهری(بیدل)   16 خرداد 1394 17:33

    سلام بر استاد بزرگ جناب دلجوی عزیز از دیدن شما بسیار خوشحال شدم دوست عزیز اشعارت بسیار زیباست rose rose rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   16 خرداد 1394 19:37

      سلام بر نازنین داداش گل و بزرگوارم که آیینه مهرافشان نگاهش طراوت یاسهای شبنم زده مهر و
      و وسعت سبز سینه ی مهرآیینش صفای سبزه زاران باران خورده دست دوستی های جاودان رو داره...
      منوچهری جان..دوووستت داریم دست جمع...

      دل ما در گرو آن قد و بالا ست هنوز
      آنکه درساحل چشمش غم دریاست هنوز


      نغمه سازِ شبِ آواز منوچهری جان * 1
      آنکه گلبانگ سه تارش به ثریاست هنوز....


      گوشه ی لب بگشا تا که مرا جان بدهی
      ای که هرم نفست رمز مسیحاست هنوز


      از همان دم که صبا شعرتو از قُم می برد
      حاج حسین و پسرانش به تماشاست هنوز


      تا برد رونق بازار گز از نصف جهان
      شعبه ها در خط لبهای تو برپاست هنوز


      عکس زیبای تو با «حامد زرین قلمی»
      از همین تنگه ی شیراز هویداست هنوز


      بر سپیدای سر و روی قداست خیزت!!!
      برفی از تجربه های شب یلداست هنوز


      اندک اندک تو بزن ساز که در شیرازش
      حافظ و سعدی و خواجو به تمناست هنوز


      شعر من در قبل مهر تو هیچ است عزیز
      درد این بی هنری با دل رسواست هنوز


      وای« دلجو» مبر این تحفه به دربار نگار
      که زر ناسره ی طبع تو پیداست هنوز....


      «بیدلم در همه احوال خدا با او بود» *
      این دل تحفه ی ما بود که تنهاست هنوز


      دل ندارم، غزلی لایق تو عرضه کنم
      دل ما در گرو« بیدل» شیداست هنوز...

      حسین دلجووو
      rose rose rose rose love struck love struck love struck

  • کرم عرب عامری   16 خرداد 1394 22:20

    آفرین گرامی

    آفرین باستادیت

    آفرین ببیانت

    rose rose rose

    • حسین دلجویی   17 خرداد 1394 14:49

      سلام و درود جناب عرب عامری گلم..
      سپاسگزارم از حسن نظر و حضور مهتاب مرامتون..
      منو یاد فرامرز عرب عامری عزیز انداختید
      آیا نسبتی دارید ،بزرگوار؟
      یا حق ،استاد گلممم.

      rose rose rose rose
      آمدی دست غزل یک شبه بالا کردی
      عالمی عشق دراین خانه مهیا کردی
      .
      بی تو هر پنجره زندانی دیواری بود
      آمدی پنجره ها رو به خدا وا کـردی
      .
      خانه در پشت غبار دل جنگل گم بود
      نبش خانه طرف آبی دریا کــردی
      .
      آمدی آب و گل و آیینه همسایه شدند
      گل به آیینه سپردی و شکوفا کردی
      .
      هرم مرداد به اندیشه ی دی بخشیدی
      شب یلدا زده ام همدم رویا کردی
      .
      نرگس شبزده راخوشه ی پروین دادی
      یاس سرما زده با ناز مـداوا کردی
      .
      نیل بگشودی و جانی به بدن بخشیدی
      مهر موسا شدی و سحر مسیحا کردی
      .
      گندم گونه تو برکت بارانی داشت
      که دل دشت از این زاویه پویا کردی
      .
      یوسف از گوشه چاهی به عزیزی بردی
      پیرهن چاک زدی مکر زلیخا کردی
      .

      بازهم خانه ات آباد بگو سیب که تو
      غنچه ی لب شدی و چهره فریبا کردی


      حسین دلجووو

  • سمانه تیموریان (آسمان)   17 خرداد 1394 00:10

    rose rose rose love struck love struck love struck

    • حسین دلجویی   17 خرداد 1394 14:51

      گل باشید ، گل دختر بزرگوارم
      سپاسگزار مهتاب نگاهتونم...

      rose rose rose rose




      اینچنین سرکش و سرمست که گل داد مرا
      خود غنچه ،خود گل هست که گل داد مرا ؟
      .

      او به یک شاخه گل روی ادب کرد سپید
      دل به دنیای غزل بست، که گل داد مرا
      .

      وای بر من که نگاهش گل و دستش پر گل
      آمد و غصه ز دل رست که گُل داد مرا
      .

      شیشه فاصله بین من و شادی چو بدید
      شیشه فاصله بشکست که گُل داد مرا
      .

      یعنی امروز به رسم ادبم، دست فشرد
      یعنی عهد دگری بست که گُل داد مرا
      .

      باز هم دوخته ام چشم به مهرش، یعنی..
      جان به قربان همان دست که گُل داد مرا


      حسین دلجووو

  • کمال حسینیان   17 خرداد 1394 21:35

    سلام و درود و خیر مقدم بر یار دیرین کمال
    قبل از همه چیز می خواهم ، سرخگویی کرده و محاوره ای بنویسم داداش
    خالو جانم ، امیر عزیز ، دلتنگت بودم داداش ، و خیلی خوشحالم که دوباره فرصت خواندن و درد دل کردن ها دارم

    دانی که زدیدار رُخت من شده ام باز چه حالی
    هــم غارتــگر دل گشتـیّ و هـم یارِ کمــالی

    افتاده منـم تکیه گهی چون تو ، غمم چیست
    ای جان و دلـــم زیر قــدم های تو قالـــی

    با تیـر نگاهت چه خوشـــم غرقۀ در خون
    دل گشته ز «دلجــوی» خودش حال بحالی

    هـر گوشـه ی چشمـی زتو اوجــم برساند
    بر مـرغِ دلِ زخمـــی من چــون پر و بالی

    کیــشِ رخِ زیبــای تو گشتــم به نگاهـی
    ماتت شــدم اکنـــون ندهی اذن و مجالی

    تنها نه منـــم عاشـق «میمند» تو ای دوست
    سرگشته «حزین»،گشته درآن حول وحوالی

    =====================

    خالوجانم ، غزل زیبایت را بارها خواندنم و دروغ نگم، خیلی حسادت کردم به این قلم استادنۀ گهر بارتان
    پاینده باشید

    rose

    • حسین دلجویی   18 خرداد 1394 04:05

      نازنین کمال حسینیال والاگهرم
      سلام از بنده ست خالو جان
      راستی من که نه فن و بیان تو را دارم و نه یارای پاسخی در نثر...
      پس همان به که با بداهه ای از گوهر فشانی های خودتان در شبی خاطره انگیز قاعله را ختم بخیر کرده زین مسعولیت خطیر شانه خالی کنم..
      دوستتان دارم که لایق ریباترین دوست داشتن هایید داداش بزرگوارم...


      در آن روزی که می میرم چه میشد نازنین یارم
      که چون آهو خرامان سرکشی بر چوبه ی دارم

      به یاد آن بت سیمین چنانم گشته دل غمگین
      که از دنیا و ما فیها خدایی سخت بی زارم

      نه فرهادم نه شیرینم شدم آن یوسف مصری
      که یک عمریست در بند زلیخای تو می بارم

      بیا بنگر که مجنونت طلوعی نیست بر شامش
      طلوعم باش ، لیلایم که از نو تیشه بردارم

      چنان بردی قرار از دل که شک دارم به امروزم
      که تا مغرب بپاید این نفس در جان تب دارم

      خدایا گر رها گشتم ازین دریای بی ساحل
      کنم درگوشه ای ماوا و دل بر شعر بسپارم

      به شام هجر « دلجو»یی« حزین»م قصه ها دارد
      که همچون شهرزادی مینوازد ، زخمه بر تارم

      بیا قصر عزیزت را گل افشان کن که میدانم
      چنان یوسف صفا بخشی به صحن گرم بازارم

      به ترفندی چنان عاشق شدم در چشم شیرینت
      که صدها خسرو دل مانده در هنگامه ی کارم

      به بزم شاعران امشب گلسِتان کرده ای بر پا
      ز تفسیر تو مسرورم ز تعبیر تو سر شارم

      بیا دلجوی من بگذر که فردا بعدِ میگویی
      کمال من «حزین» من، خرابش کرده اشعارم

      سحرشد خستگی بالاگرفت و خواب بالاتر
      به هذیانم ز استادم ، امید مغفرت دارم

      بداهه ای حاصل مشترک بنده و کمال عزیز...
      rose rose rose rose rose

  • نگار حسن زاده   17 خرداد 1394 21:58

    سلام و عرض ادب و احترام استاد دلجوی گرامی
    چندماه پیش سعادت آشنایی با شما و طبع گهربارتون رو داشتم و وقتی نام مبارکتون رو روی صفحۀ اصلی سایت دیدم بی نهایت خوشحال شدم
    مایۀ افتخار بنده ست میهمان صفحۀ وزین شما باشم

    هنرمندی با شکوهی از قلم مبارکتون شاهد بودم که باید عرض کنم لذت بردم و آموختم

    شاد وسلامت باشید و قلم توانمندتون نویسا
    rose

    • حسین دلجویی   18 خرداد 1394 04:10

      سلام نازنین دختر گل و بزرگوارم خانم حسن زاده گرامی م..
      چ بگویم و چ بنویسم که که در جایی قدم گذاشته ام که جمله جمله یاران دیرینم جمله ی عشق و کلام کلام دوستان قدیمم کلام مهر و تواضع و دوست داریست..

      خدای راسپاس میگویم و شاکرم که که جمعی محفلی شدم که میتوانم و این سعادت را دارم ک در محضر عزیزانم بیاموزم و بهره ها ببرم..
      از نگاه سبز و حضور مهتابی شما بانو نگار خوبم بی نهایت سپاسگزارم...

      rose rose rose rose rose

      سلام عابر شب کوچه های دربه دری
      سلام بر تو که از این کرانه میگذری
      .
      سلام بر تو که از شهر عشق می آیی
      سلام بر تو که از یاس صبح تازه تری
      .
      سلام بر تو که با نور عشق می تابی
      سلام بر تو که با شور شعر جلوه گری
      .
      سلام بر تو غریبه که آشنای دلی
      سلام بر تو که از آشنا غریبه تری
      .
      بیا بگو به من از ماجـرای فاصله ها
      بیا بگو که تو از شــهر یار با خبری
      .
      بیا بگو به من ازاین خطوط دور و دراز
      که با تمام فاصله های گرفته همسفری
      .
      بگو چگونه از این فاصله قلم بزنم؟
      بگو چگونه بدون نگار می سپری؟
      .
      مرا به قعر دلت برده ای ،مواظب باش
      دلم به سبزه مرجان چشم خود نبری
      .
      سلام راهـی فردای آب و عشق ونیاز
      سلام عابر شب کوچه های دربه دری

      حسین دلجووو

  • اصغر چرمی   18 خرداد 1394 15:10

    سلام و عرض ادب
    کاش اعضای تنم یکجا همه آغوش بود
    بسیار زیبا سرودید

    • حسین دلجویی   18 خرداد 1394 17:21

      درود بر شما بزرگوار خطه ادب...
      تک مصرع انتخابی تان تقدیم ب نگاه مهتابی مهرافزایتان...

      rose rose rose rose rose

  • علی اصغر اقتداری   16 تیر 1394 13:03

    سلام وآفرین بر طبع دلجو

  • علی معصومی   11 اردیبهشت 1399 22:48

    درود بر شما ارجمند
    ☆☆☆☆☆
    rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا