3 Stars

تنـها خطای زندگی م دیدن تو بود

ارسال شده در تاریخ : 31 خرداد 1394 | شماره ثبت : H94509

....
ای ماهـتاب سر زده در شامگاه من
خوش آمدی به برکـه سرد نگاه من
/
یکبار من دو چشم تو را دیدم و خدا
صد مثنوی نوشته به پایم ، گناه من
/
بانو چقدر صحن حرم شاعرانه بود
وقتی که سرکشید ز گلدسته ماه من
/
آنجا که چشم شاه به آهـو پناه داد
آنجا که دل ربود ز من پادشاه من
/
گاهی نگاه قابله ای چاره میکند
بر بغضهای شیشه ای پا به ماه من
/
از مدرسه به کوچه ما هم سری بزن
دریا به تنگ آمده از اشک و آه من
/
تنـها خطای زندگی م دیدن تو بود
بانوی من قشنگ ترین اشتباه من

حسین دلجووو

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 349 نفر 596 بار خواندند
حسین دلجویی (31 /03/ 1394)   | فاطمه خواجویی راد (31 /03/ 1394)   | طارق خراسانی (31 /03/ 1394)   | روح الله اصغرپور (31 /03/ 1394)   | منوچهر منوچهری(بیدل) (31 /03/ 1394)   | نگار حسن زاده (31 /03/ 1394)   | قاسم افرند (31 /03/ 1394)   | کمال حسینیان (31 /03/ 1394)   | اصغر چرمی (01 /04/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (01 /04/ 1394)   | علی صمدی (01 /04/ 1394)   | محمد جوکار (03 /04/ 1394)   | هما تیمورنژاد (21 /04/ 1394)   | علی معصومی (11 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
فاطمه خواجویی راد (31 /03/ 1394)  طارق خراسانی (31 /03/ 1394)  روح الله اصغرپور (31 /03/ 1394)  نگار حسن زاده (31 /03/ 1394)  قاسم افرند (31 /03/ 1394)  کمال حسینیان (31 /03/ 1394)  علی صمدی (01 /04/ 1394)  هما تیمورنژاد (21 /04/ 1394)  علی معصومی (11 /02/ 1399)  
تعداد آرا :9


نقد 2

  • طارق خراسانی   01 تیر 1394 00:25

    امروز جهان قدرت ما را فهمید
    پیروزی ما رابه دوچشمانش دید

    در خویش فرو رفته زغم امریکا
    شوت بود و بلا که بر سرِ او بارید

    پیروزی دلاور مردان والیبالیست را به شما شاعر عزیز تبریک می گویم

    rose rose rose rose rose
    rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 01:35

      درود نازنین طارق گل و مهرانگیزم..
      خوش آمدید بزرگوارم...

      rose rose rose rose

      مدتی هست که ما سخت گرفتار توایم
      روز و شب چـشم به راه سر بازار توایم
      /
      غـزلی ساز نمودی و دلم کوک تو شد
      آخـرین بیت غـزل روی لب تار توایم
      /
      شعر گفتی که مرا از سر خود بازکنی
      بــه خدا تا ابد الدهر گرفتار توایم
      /
      نغمه ساز تو تا صحنه ی شیراز رسید
      اندک اندک بزنی جمله هوادار توایم
      /
      زخمه بر رشته گیسو مزن ای خانه خراب
      که غزلخوان همه شب هم سخن تار توایم
      /
      نه عزیزم، گذر از کویِ دلم کارِ تو نیست
      گرچه ما بر سرِ کویِ تو وُ در کارِ تو ایم
      /
      دامنِ وصلِ تو از کف ندهم چشم سیاه
      چینِ دامانِ تو وُ، چینه ی دیوارِ تو ایم
      /
      می طلب کن که بریزیم و طوافی بکنیم
      ما که عمریست در این دایره پرگار توایم
      /
      یادِ ما کردی و تسکینِ دلِ ما شده ای
      از سرِ شوقِ طبیب است که بیمارِ توایم
      /
      هر چه بالا برود نرخ تو مشتاق تریم
      یوسف مـصری و ما نیز خریدار توایم

      حسین دلجووو

نظر 28

  • فاطمه خواجویی راد   31 خرداد 1394 17:20


    گاهی نگاه قابله ای چاره میکند
    بر بغضهای شیشه ای پا به ماه من
    /
    از مدرسه به کوچه ما هم سری بزن
    دریا به تنگ آمده از اشک و آه من
    درود استاد دلجویی گران قدر

    شور شیرین غزلت طعم دریا می دهد
    طعم ساحل طعم بندر یک حس زیبا می دهد
    applause applause applause rose rose rose

    • حسین دلجویی   31 خرداد 1394 18:44

      درود بزرگ بانوی ادب
      نازنین خواهر گل و سبز اندیشم
      سپاس از تک بیت زیباتون...

      rose rose rose rose


      آمدی دست غزل یک شبه بالا کردی
      عالمی عشق دراین خانه مهیا کردی
      .
      بی تو هر پنجره زندانی دیواری بود
      آمدی پنجره ها رو به خدا وا کـردی
      .
      خانه در پشت غبار شب جنگل گم بود
      نبش خانه طرف آبی دریا کــردی
      .
      آمدی آب و گل و آیینه همسایه شدند
      گل به آیینه سپردی و شکوفا کردی
      .
      هرم مرداد به اندیشه ی دی بخشیدی
      شب یلدا زده ها همدم رویا کردی
      .
      نرگس شبزده راخوشه ی پروین دادی
      یاس سرما زده با ناز مـداوا کردی
      .
      گندم گونه تو برکت بارانش... ..بود
      که دل دشت از این زاویه پویا کردی
      .
      یوسف از گوشه چاهی به عزیزی بردی
      پیرهن چاک زدی ناز زلیخا کردی
      .
      بازهم خانه ات آباد بگو « سیب» که تو
      غنچه ی لب شدی و چهره فریبا کردی


      حسین دلجووو

  • طارق خراسانی   31 خرداد 1394 17:32

    سلام و بس درود به امیر الشعرای سرزمینم

    به به

    به به

    خواندم و لذت بردم و دعایت کردم

    بمان ای نازنین که بودن تو کارها بکند


    گاهی نگاه قابله ای چاره میکند
    بر بغضهای شیشه ای پا به ماه من

    از مدرسه به کوچه ما هم سری بزن
    دریا به تنگ آمده از اشک و آه من

    تنـها خطای زندگی م دیدن تو بود
    بانوی من قشنگ ترین اشتباه من


    applause applause applause applause applause
    applause applause applause applause applause
    applause applause applause applause applause


    در پناه خدا


    rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   31 خرداد 1394 18:46

      درود بر فراز مرد ادب و کلام و مهر و غزل و پیام...

      صفا بخشیدید بزرگوارم...

      ای فرازت اوج بی تکرار عشق
      ای فرودت مرکز پرگار عـشق
      /
      ای نگاهت در صف آیینه ها
      چار چار گرمی بازار عشق
      /
      ثبت شد در دفتر اندیشه ام
      از بلندای تو استمرار عشق
      /
      گشت پیدا در ضمیر آفـتاب
      از دل منشور تو ، آثار عشق
      /
      با تو باید رفت تا مـعراج نور
      با تو باید رفت تا دیدار عشق
      /
      با تو باید رفت تا اوج غـزل
      با دلی سرشار در پیکار عشق
      /
      از تو باید گفت با آئـینه ها
      روز میلاد تو در اخبار عشق
      /
      هر چه بارم کردچشم عاشقت
      در غزلها کرده ام من بار عشق
      /
      اقتدا بر چـشمهایت عالمیست
      مقتدای عشق من، سالار عشق

      حسین دلجووو

      rose rose rose rose

      • طارق خراسانی   01 تیر 1394 19:44

        سلام بر عزیز جانم
        حضرت دلجویی
        بداهه ای تقدیم چشمان مهربانت:

        ای نگاهت عروه الوثقی عشق
        وی کلامت شورش و غوغای عشق

        دل بجویی... تا بَری با یک نگاه؟!!
        پا به پای دل منم ... همپای عشق

        جان فدایت می کنم ٰ رسم من است
        جان دهم بر یارِ بی همتای عشق

        نیست مانند تو در این روزگار
        شاعری ورزیده در دنیای عشق

        طارقت هستم، الا ای کهکشان
        با تو هستم تا بر و بالای عشق

        در پناه خدا شاد زی


        rose rose rose rose

  • روح الله اصغرپور   31 خرداد 1394 18:00

    rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose
    درود استاد لذت بردیم از اشعار زیبایتان

    • حسین دلجویی   31 خرداد 1394 18:47

      سلام و سپاسگزارم جناب اصغر پور واتبارم...

      گرام ،مرد ادب....


      دیده تا محو قد و قامت شیدای تو شد
      دل ناقابل ما غرق تماشای تو شد
      گرچه عمریست الفبای غزل مکتب ماست
      باز خیام دلم مست غزلهای تو شد


      rose rose rose rose

  • نگار حسن زاده   31 خرداد 1394 18:41

    سلام و عرض ادب و احترام

    درود بر شما جناب دلجویی

    بسیار زیبا بود
    rose

    • حسین دلجویی   31 خرداد 1394 18:48

      سلام نازنین بانوی سبز اندیش ساکن کوی غزل و ادبم
      سپاس از مهتابی نگاه منیر و مهرافشانتون دختر گلم...

      گردش لوح و قلم نقطه پرگار تو بود
      آسمان خیره شیوایی گفتار تو بود
      گر چه ما با غزلی صید غزالی بکنیم
      باز آهوی دلم صید گرفتار بود


      rose rose rose rose rose rose

  • قاسم افرند   31 خرداد 1394 21:03

    سلام بر حضرت دلجویی بزرگوار
    هر شب به طبع شاعری ات غبطه می خورم
    حوا شایگان
    سپاس
    شاد باشید و شاعر

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 01:37

      درود جناب افرند والاتبارم
      غزلها و دلچکیده های شما ک ماشالله همه نور علی نور
      یک از یک زیباتر و دلربا تر..
      برادر من کلاس آموزش گذاشتید بنده رو بی خبر نزارید...

      ممنونم...

      rose rose rose rose

      ما دلشده گان حسرت اغیار نداریم
      دلداده عشقیم و به کس کارنداریم

      .
      ما را به کلافی نخریدند از این رو
      جز عشق دگر رونق بازار نداریم
      .

      ما غیر دل خویش که آیینه عشق است
      در هیچ کجا تابش انوار نداریم
      .

      انگار خراب دل و بیمار صفاییم
      انگار ملولیم و پرستار نداریم
      .

      ما دلشده گانیم که درچشم تو امشب
      جز یک دل ویران شده ابزار نداریم....
      .
      زین روست که جز مدرسه عشق نرفتیم
      زین روست که جز عشق خریدار نداریم
      .

      ای دوست بگو پشت درم هیچ نکوبند
      چون غیر تو با هیچ کسی کار نداریم...

      ====
      دلجووو

  • کمال حسینیان   31 خرداد 1394 21:21

    /
    یکبار من دو چشم تو را دیدم و خدا
    صد مثنوی نوشته به پایم ، گناه من


    درود بر خالو جانم ، سلام بر استاد عزیزمبا اینکه امروز حسابی اذیت تان کردم و وقت تان را تلفنی گرفتم ولی باز دلتنگم ، از شما خواندن دلتنگی داره انگار خالو جانم

    به جان من رسد خوش است عواقب گناه تو
    که بسته ام وجود خود به حرمت نگاه تو

    به خاک نشین کوی خود نباشدت ترحمی
    بیا و دست من بگیر که مانده ام به راه تو

    ز دیده رودِ من روان گذر کنی اگر بر آن
    شلاله ای شود همان ز شوق روی ماه تو

    بغل بغل ترانه ای تو شعر عاشقانه ای
    امیر هر تغزلی عشق من و سپاه تو

    بیا که وقت رفتن است ازین خزان گذر کنیم
    دگر زمان نمانده است به اشک من به آه تو

    چو وقت رفتنم رسد ز شوق ناله سر کنم
    «حزین» به شب نشسته است که بشکفد پگاه تو

    rose

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 01:38

      نازنین کمال گل و والامرامم
      سلام بزرگوارم
      همیشه سرشک دلنواز قلمتان دلنشین ترانه ی عشق و شوریدگی ست
      ممنونم از دریای بی کران شبز نگاه مهرافزاتون...

      rose rose rose rose

      از تو یک پرسش احـوال مرا شاعر کرد
      عشق پیدا شد و فی الحال مرا شاعر کرد
      .
      پَرشال تو پر از زمـــزمه ی شالی بود
      در نسیمی پر یک شـال مرا شـاعر کرد
      .
      پونه ها با گل پامچال تــبانی کردند
      عطر پونه ، گل پامــچال مرا شاعر کرد
      .
      سر چشمان تو در مدرسه غـوغایی بود
      ازدحامی شد و جنــجال مرا شاعرکرد
      .
      چشم تو قـهوه ای وقهوه حکایت ها داشت
      بعد آن قــهوه همان فال مرا شاعر کرد
      .
      من فقط ذره ای از چـشم تو را میدیدم
      آخــرش ذره و مثـقال مرا شاعر کرد
      .
      این چنین سوی کسی جاذبه ارسال نکن
      که همان لحـظه ی ارسال مرا شاعر کرد
      .
      پـدرم بر سر یک خال سمرقــندی داد
      باز هم قــند همان خال مرا شـاعر کرد

      حسین دلجووو

  • اصغر چرمی   01 تیر 1394 08:05

    سلام و درود بر شما rose

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 01:39

      درود بر شما
      خوش امدید


      rose rose rose

      نکند هیچ کس اینگونه مردد بشود
      یا گرفتار به اما و به شاید بشود
      .
      روستایی دلم پشت دبستان تو ماند
      میتوانست ز چشم تو مگر رد بشود
      .
      میروی و دل من پشت سرت می آید
      تا مگر باز کجا چشم توام سد بشود
      .
      گفته بودم ندهـم دل به تو اما چکنم
      شده کاری که نبایست و نباید بشود
      .
      باز تا صبح من و خاطره ها می باریم
      نکند فاصله ســـیلاب مجدد بشود
      .
      رفتی و برسر این راه ازآن می ترسم
      رفتنت مثل جوانی که نیامد بشود
      .
      خوب من خوبترین حادثه ها باش مخاه
      که تو باشی و چنین حال دلم بد بشود

      ====
      دلجووو

  • زهرا نادری بالسین شریف آبادی   01 تیر 1394 11:14

    درودها حضرت دلجویی مثل همیشه زیبا ولذت آفرین بود
    applause applause applause
    rose rose rose

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 01:40

      سلام بزرگوارم..
      خوش امدید دختر والاگهرم...

      rose rose rose rose

      با فروغت ســـپید آوردی ، با طلوعت نوید آوردی
      در طواف ســتاره ی ناهید ،هاله ای از امید آوردی
      .

      شاعرم کرده ای بیا وببین،روزو شب شعرترمی انگیزم
      بسکه با جلوه های کودکی ات ، واژگان جدید آوردی
      .

      عاشق جلوه ی الیسایم ،در شب و ازدحام شب بو را
      تا که در موج موج گیسویت عطر باران و بید آوردی
      .

      واژه ها بسته اند احساسم ،در نیازم به ناز چشمانت
      آمدی باز شد گل مهتاب ، عشق را با کلید آوردی
      .

      دفتر شعر های دیروزم ، در هجوم غبارها گم شد
      آمدی در کلاس چشمانت ، شعرهای سپید آوردی
      .

      در حلول طلوع فروردین ، چشمای تو رمز تحویل اند
      دختر بیست و ششم اسفند،جان فدایت که عیدآوردی

      =====

      به نوه ی گلم : الیسا

  • علی صمدی   01 تیر 1394 11:37

    تنها گناه دلم دیدن تو بود
    آری گناه پرستیدن تو بود

    سلام گرامی
    آقا اگه بعضی وقتا یه چیزایی بداهه مینویسم
    ببخش
    دیگه یهویی میاد و منم لوس میشم مینویسم rose rose rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 01:41

      سلام خان داداش گلم...

      هر چ میخواهد دل تنگت بگو
      همیشه همین جوشش ها و همین تلنگرهای ذهنی ست ک گاه موجب خلق یک اثر بدیع و گاه تولد یک جاودانه سرایی میشود

      چرا ک نه...؟؟

      rose rose rose rose


      می برد هرلحظه از ما جان ودل را بیشتر
      آن که درچشمم بود هرشب فریبا بیشتر
      .

      قالی کرمان من هی بیشتر گل می دهد
      هر چه از دست زمانه میخورد پا بیشتر
      .

      از همان روزی که سر زد در پگاهم ماه او
      روز و شب دشت دلم کرده مطرا بیشتر
      .

      صبحگاهی دل ربود و عصرمجنونش شدم
      باز هر شب شد ز من دیوانگـی ها بیشتر
      .

      تا خدا عـطر «نگار»م کرد مهـمان دلم
      شد بهارم دست چشــمانش مهیا بیشتر
      .

      هر چه در ناسازگاری های دنیا مانده ام
      باز با دنــیای من کرده مـدارا بیشتر
      .

      پیش چشم دادیار مهـربانش مــجرمم
      روز ها شرمنده ام من صبح فردا بیشتر
      .

      ماه من مجموعه ای ازگوهر آئینه هاست
      در نگاهش دیده ام هرشب خدا را بیشتر
      .

      وای «دلجو»آنچه گفتی دوست ترمیداریش
      باز هــم کم گفته ای تو باز هم ما بیشتر

      =====
      دلجووو

  • منوچهر منوچهری(بیدل)   01 تیر 1394 20:00

    ای مه جبین بگو که تو مهمان کیستی
    آرام جان و نور دوچشمان کیستی
    بر چهره توچشم زن مرد خیره است
    با من بگو که دلبر جانان کیستی
    سرو چمن خرام ندارد مثل تو
    ای نازنین بگو سرو خرا مان کیستی
    ل به لطافت تو ندیدم به روزگار
    ای تازه گل بگو سرو بستان کیستی
    ما عاشق توائیم ونپرسیده ای از ما
    بیدل را مرغ خوش الحان کیستی

    -سلام بر استادم شاعر دلم جناب دلجو همیشه شاعر بمانی قلمت پایدار باد چرا انقدر در قلبها جا داری از نظر من بس که آقائی شانس با من پیر یاری نکرد روزی صورت زیبای شما را ببوسم امان از بخت بدم دوستت دارم---------------------------------------
    rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 01:43

      درود بر نازنین داداش گلمممم...

      گل کاشتی و صفا بخشیدی

      همیشه با گل سرایی هاتون حال و هوای محفلو بسوی عشق و مهر سوق میدید بیدل جانم

      درود بر فحوای دلنواز سرشک زلال قلمتون...

      rose rose rose


      برای وصـف نگاه تو ماه کافی نیست
      برای چشم سیاهت نگاه کافی نیست

      .
      برای خط لبت تابلویی ز نستعلیق
      برای خال تو رنگ سیاه کافی نیست

      .
      به جرم دیدن چشمت برای محشرمن
      نوشته اند هزاران گناه کافـی نیست

      .
      برای من که دلم برده قوس مژگانت
      غزل غزل بسرایم ز آه کافی نیست

      .
      به پای اوج غرورت چو بید در بادم
      برای گفتن کوه تو کاه کافی نیست

      .
      به اشتباه هزاران غزل ز چشم تو رفت
      برای من دو هزار اشتباه کافی نیست

      .
      برای فتح دو چشم تو جان بباید داد
      وزیر وقلعه وسرباز وشاه کافی نیست

      .
      عزیز دیده مصری و کاروان رفته است
      برادران به کمین ند و چاه کافی نیست
      .

      خدا کند که نگـیری تقاص چشمت چون
      برای جرم دلــم دادگاه کافی نیست
      .

      خودت گواه بشو بیت آخرم بنویس...
      برای سرقت چشمت گواه لازم نیست


      حسین دلجووو

  • منوچهر منوچهری(بیدل)   01 تیر 1394 20:13

    استادم سلامی دوباره سروده بالا هنوز درست نشده بود از دستم درفت متاسفم این سایت هیچ چیزش درست نیست ویرایشش هم درست
    نیست منو ببخشید


    ببین بلبل در صحنه بستان چه می گوید
    ببین گل در جواب مرغ خوش الهان چه میگوید
    ببین در پارسخ زاهد که گوید می مخور هرگز
    مغنی با نوای نی به مستان شب زنده دارچه میگوید
    ببین آن رند می خواره گریبان را کند پاره
    زخود بی خود شده با ساقی مستان چه میگوید
    ببین قمری خروش از دل کشید از دیدن گلها
    نگر با نو عروسان بهارستان چه میگوید
    نگارستان چنین گردیده بی تاب از گل لاله
    نگر بیدل به این لاله. ببین با دل چه میگوید

    rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 01:43

      وه چه عشقی دیدم امشب در نگاه عاشقان
      یاس و سوسن می تراوید از پگاه عاشـقان

      .
      شانه درشانه نشسته روی فرشی رنگ رنگ
      شانه ی عــشق خدا دیدم پناه عاشقان

      .
      تابـلو فرشی که می خندید بر دیوار قصر
      «بافتی» در تار و پودش شد گواه عاشقان

      .
      تا ابد سرشار فروردین بود دشـت دل و
      تا ابد لـبریز سوســن باد راه عاشقان

      .
      در خط چشـمان لیلی خواه مجنون بارها
      صد غزل خواندم به چشـمان سیاه عاشقان

      .
      آبشار عشق و مــهر و پاکی شرم و حیا
      سرنگون شد،آب شد،در چشم ماه عاشقان

      .
      تا زلیخایی بدین قامت عزیز قـصر ماست
      پیرهن چاک است یوسف کنج چاه عاشقان

      .
      پیر کنـعان تا نجابت دید در «راحیل» عشق
      گفت مـهر کردگارم تکـــیه گاه عاشقان

      .
      تا خدای عشق سکاندار چرخ زندگی است
      شد صٌدم با پانـــزده رمز نگاه عاشـقان

      .
      این غزل دارد به مقـصد میرسد«دلجو»بده
      چرخ فـرمان دست دل در ایستگاه عاشقان

      ======

      دلجووو

  • محمد جوکار   03 تیر 1394 02:12

    سلام استاد مهربانم
    تو شعر نمی گویی
    تو با تار و پود واژه ها
    عشق می بافی
    وزن اشعار ترا
    تنها باران میداند و بس .....

    در پناه خالق پروانه ها
    rose rose rose

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 17:49

      درود بر نازنین داداشم...

      اینکه توصیف دلنوازی های ادبی خودتون بود..، بزرگوار..
      ممنونم از وسعت سبز ادندیشه تون...

      rose rose rose rose

      عشق میبافی تو با الیاف شعر
      پادشاهی میکنی در قاف شعر
      /
      ای نگاهت موج آب و آینه
      در مسیر روشن شفاف شعر
      /
      جامی از سرچشمه ی ذوقت بریز
      تا که اینجا مانده ایم الاف شعر
      /
      ما که در زندان این آرایه ها
      کارمان گشته فقط اتلاف شعر
      /
      ای چو اسلاف ادب در در آسمان
      گوشه چشمی گاه بر اخلاف شعر
      /
      بس روان گردیده طبعت،نازنین
      میچکد در باورت ، اصراف شعر
      /
      گاه گاهی وقف شاگردان نما
      گوشه ای ازصنعت اوقاف شعر
      /
      تا ابد تقدیمی ام تقدیمتان
      بر شما ای آخرین اهداف شعر
      /
      چون هنرمندی که محصول دلش
      تابلو فرشیست با زرباف شعر
      /
      لحظه ای از گوشه ی مشرق بتاب
      تا زند «دلجوی» کمترلاف شعر

      حسین دلجووو

  • هما تیمورنژاد   21 تیر 1394 12:01

    هزاران درود بر شما استاد بزرگوار

    قلمتان جادو میکند

    چه شاهکار بی نظیری

    واقعا دم مریزااااد
    applause applause applause rose rose

  • علی معصومی   11 اردیبهشت 1399 22:44

    درود بر شما ارجمند
    ☆☆☆☆☆
    rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا