3 Stars

یعـقوب ترین حادثه ی یوسف خویشم

ارسال شده در تاریخ : 01 تیر 1394 | شماره ثبت : H94525

...
در غربت دنیای دلـم حوصله ای نیست
دل بستگی و دل بری و غلغله ای نیست
/
یعـقوب ترین حادثه ی یوسف خویشم
صد چاکترین پیرهنم مسئله ای نیست
/
ابریست دل قریه و خشکیده لب دشت
در مزرع امید دگر سنــبله ای نیست
/
چندیست که بغض غزلم پای به ماه است
در همت این قافـله هم قابله ای نیست
/
زان روز کز این باغ هزاران همه رفتند
در باور این خانه دگر چلچله ای نیست
/
دستان توسل همه در رعشه ی عــجزند
امـید فـرج از نفس نافــله ای نیست
/
باشد که بگریـیم بر این بخت که انگار
بر ساحل دریای غــمم اسکله ای نیست
/
بگذار به آتـش بفرسـتند ســیاووش
در عشق مهیا تر از این مرحله ای نیست
/
ای کاش یکی گـــوشه ی خشتم بنویسد
بر ارگ بمم بیش از این زلزله ای نیست
/
ما یوسف دل را به کـلافی نفروشـــیم
وقتی که به بازار ادب عادلــه ای نیست
/
صد کودک گل چهر سر دست فشاندیم
اما سر این چشمه به جزحرمله ای نیست
/
بازار مکاره ست سـیه بازی این قـوم
زنهار در این خیره سری منزله ای نیست
/
هشدار که دلسوخته ام چند پگاهی ست
در کوچه ی خنیاگری ام هلهله ای نیست
/
هر چـند میان من و تو «واو» نهادندند
برگرد که این فاصله ها فاصـله ای نیست
/
از دست دلم حال و هــوای گله هم رفت
گرهم گله ای هست دگرحوصله ای نیست*


حسین دلجووو
مصرع تضمین:بهمن رافعی
از استمرار ابیات و اطناب پیش امده پوزش میخواهم
اعتقادم جز این نیست ک تعداد ابیات غزل از شش و هفت تجاوز کند
ولی انگار درد دل و فضای موجود و قافیه و وزن انتخابی می طلبید...
یا حق...

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 474 نفر 789 بار خواندند
علی صمدی (02 /04/ 1394)   | طارق خراسانی (02 /04/ 1394)   | روح الله اصغرپور (02 /04/ 1394)   | حسین دلجویی (02 /04/ 1394)   | منوچهر منوچهری(بیدل) (02 /04/ 1394)   | سمانه تیموریان (آسمان) (02 /04/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (02 /04/ 1394)   | قاسم افرند (02 /04/ 1394)   | محمد جوکار (03 /04/ 1394)   | بهناز علیزاده (03 /04/ 1394)   | اصغر چرمی (03 /04/ 1394)   | کمال حسینیان (03 /04/ 1394)   | دادا بیلوردی (05 /04/ 1394)   | حسن عباسی (07 /04/ 1394)   | علی معصومی (11 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :5


نظر 15

  • روح الله اصغرپور   02 تیر 1394 16:23

    با سلام خدمت استاد عزیز. خوشحالم که اولین نفری هستم که بر غزل زیبایتان نظر می دهم.
    زیبایی غزل ابیات را به فراموشی می سپارد.

    بگذار به آتـش بفرسـتند ســیاووش
    در عشق مهیا تر از این مرحله ای نیست
    rose rose rose

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 00:39

      درود گرامی یار ادب..
      سپاس از نگاه سبز و صفای دل دریایی تون...

      اولین باری که دیدم چــهره ی زیبای تو
      دل سپردم بر نـــگاه ناز واویلای تو

      آنچنان پیوست دلهامان که گویی عشق گفت :
      وای بر احــــوال امروز من و فردای تو

      من که دنیایم به غیر از دفتر و کاغذ نبود
      چشم هـــایت آشنایم کرد با دنیا ی تو

      تا خیـالم لابلای خرمنی شب بو فتاد
      سخت افتادم به دام دیده ی شهــلای تو

      خسرویی شیرینی خواب مرا تعبیر کرد
      تا سپردم جان دل بر بستر رویای تو

      گم شدم چون شمس تبریزی که تعبیرم کنند
      لابلای دفتر چشــــــمان مولانای تو

      لابلای یک سبد گل، بوسه پنهان کرده ام
      تا مگر روزی شود تقدیمی لب های تو

      ======
      دلجووو

  • منوچهر منوچهری(بیدل)   02 تیر 1394 19:06

    بی روی تو ای حسین دلجو چه توان کرد؟
    بی شعر تو ای شاعر دلها چه توان کرد؟
    بی دوست چه سودی بوداز عمر دوروزه؟
    بی شاهدوشمع ومی ساغر چه توان کرد؟
    بی لاله ی روی تو چه حظی ز گلستان؟
    درخلد بدونه رخ دلبر چه توان کرد؟
    بی شعر تو از باغ و بستان چه نصیبی؟
    بی عشق تو باسرو صنوبرچه توانکرد؟
    در خاک اگر باتو نباشم چه امیدی؟
    بی یاری تو در صف محشرچه توانکرد؟
    بیدل اگردر شب تنهائی هجران ؟
    شعر دلجو شاعر نکندازبرچه توان کرد؟

    سلام بر نازنین استادم امید وارم با این شعر ناقص تونسته باشم حرف دلم را زده باشم خدارا قسم میدم یاریم کند چهارمین وآخرین کتابم
    زیر چاپ بره تا اشعار های زیبای شمارا در چندین صفحه مخصوس بگذارم خدا عمری دهد میبوسمت
    rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

    • شاعر مهمان
      شاعر مهمان 03 تیر 1394 01:10

      عشق را طرفه لسانیست ک صد ساله سخن
      یار با یار به یک نیم نظر می گوید...

      سلام بر نازنین دلدارم...
      منوچهرجان، احتیاج ب گفتن نیست ، عزیزم
      ما همون نگفته ، دوستت دارم..
      در ضمن سروده تونم خیلی زیبا خوش آهنگ و دلنشین بود


      ممنون و سپاسگزارم و اونو توی آرشیو شخصی ب یادبود نگه خواهم داشت...<3



      rose rose rose rose
      applause applause applause applause

      بدون عشق بیـدلم ، ترانه سر نمیکنم
      بدون روی بیـدلم رو به سفر نمیکنم
      /
      ز من مخاه عشق من ،که از دلم حذرکنم
      ز من مخواه نازنین که من حذر نمیکنم
      /
      تو سبزه ای تو یاس من نگار من اساس من
      تو را قیاس با مه و قرص قمر نمی کنم
      /
      غزل سرای جان من ، ز عرش عشق آمده
      تو را قیاس با چنین نوع بشر نمی کنم
      /
      چراغ محفلم تویی ، عزیز بی دلم تویی
      تو را ز کف نمی دهم ، دگر ضرر نمی کنم
      /
      تو در دلم نشسته ای ، به غیر ماه روی تو
      کسی درون سینه ام ، عزیز تر نمی کنم
      /
      حلول ماه رمضان دمیده شد ، تو هم بیا
      که بی جمال ماه تو شبم ، سحر نمی کنم
      /
      همیشه حاضرم تویی، دردل و خاطرم تویی
      دیده به جز به یاد تو ، غرق گهر نمی کنم
      /
      بیا بزن ، بیا بخوان ،ببین به رسم عاشقان
      بدون عشق بیـدلم ، ترانه سر نمیکنم

      حسین دلجووو
      بداهه...
      بیدل جان شعر ی کم طول کشید بعنوان مهمان ثبت شدم

      rose rose rose rose rose rose

  • سمانه تیموریان (آسمان)   02 تیر 1394 19:23

    سلام
    پایدار باشید استاد عزیزم
    بسیار زیبا سرودید
    در محضرتون می آموزم
    rose rose rose rose love struck love struck love struck love struck

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 01:14

      درود بانوی بزرگوارم...

      سپاسگزارم...
      خوش امدید...

      rose rose rose rose

  • زهرا نادری بالسین شریف آبادی   02 تیر 1394 20:20

    لذت مضمون وریتم موجب فراموشی اطناب آن میشودبسیارزیباودلنشین بود متلذذ شدم جاودان زی درپناه دادار applause applause applause rose rose rose

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 01:25

      درود نازنین زهرا نادری گرامی م..
      ممنونم از حضور مهربان و نگاه سبزتون...دختر خوبم...

      این شعرو الان برای جناب بیدل بداهه گفتم
      منتها ی چند دقیقه تا تایپش کردم بعنوان مهمان قلمداد شدم..

      rose rose rose rose
      البته با کمی ویرایش مجدد..


      بدون عشق بیـدلم ، ترانه سر نمیکنم
      بی گل روی بیـدلم رو به سفر نمیکنم
      /
      ز من مخاه نازنین ،که از دلم حذر کنم
      ز من مخواه بیدلم ،که من حذر نمیکنم
      /
      تو سبزه ام، تو ناز من ،نگار من نیاز من
      تو را قیاس با گل و قرص قمر نمی کنم
      /
      غزلسرای جان من ، ز عرش عشق آمده
      فرشته ای ، قیاس با نوع بشر نمی کنم
      /
      چراغ محفلم تویی ، عزیز و بیدلم تویی
      تو را ز کف نمیدهم ، دگر ضرر نمیکنم
      /
      تو در دلم نشسته ای ، شبیه ماه تاب تو
      کسی درون سینه ام ، عزیزتر نمی کنم
      /
      حلول ماه رمضان دمیده شد ، تو هم بیا
      بدان که بی جمال تو شبم سحر نمیکنم
      /
      دردل و حاضرم تویی،در سر و خاطرم تویی
      دیده به جز به یاد تو ، غرق گهر نمی کنم
      /
      بیا بزن ، بیا بخوان ،ببین به رسم عاشقان
      بدون عشق بیـدلم ، ترانه سر نمیکنم

      حسین دلجووو

      بداهه...

  • قاسم افرند   02 تیر 1394 23:51

    سلام بر حضرت دلجویی بزرگوار
    سپاس از اینکه هستید و سپاس از اینکه میسرایید تا شاید به لطف این اشعار در کویر خشک طبع ما نیز کمی باران بیاید
    شاد باشید و شاعر

    • حسین دلجویی   03 تیر 1394 01:31

      درود جناب افرند گل و بزرگوارم
      ممنونم از نگاه مهر آساتون

      اما حس میکنم کامنتتونو روی آیینه نوشتید ، داداشم
      چون کلا صفات نیک خودتونو و وصف اشعار زیبای خودتون بود

      بی نهایت سپاسگزارم...

      rose rose rose rose rose


      مدتی هست که ما سخت گرفتار توایم
      روز و شب چـشم به راه سر بازار توایم
      /
      غـزلی ساز نمودی و دلم کوک تو شد
      آخـرین بیت غـزل روی لب تار توایم
      /
      شعر گفتی که مرا از سر خود بازکنی
      بــه خدا تا ابد الدهر گرفتار توایم
      /
      نغمه ساز تو تا صحنه ی شیراز رسید
      اندک اندک بزنی جمله هوادار توایم
      /
      زخمه بر رشته گیسو مزن ای خانه خراب
      که غزلخوان همه شب هم سخن تار توایم
      /
      نه عزیزم، گذر از کویِ دلم کارِ تو نیست
      گرچه ما بر سرِ کویِ تو وُ در کارِ تو ایم
      /
      دامنِ وصلِ تو از کف ندهم چشم سیاه
      چینِ دامانِ تو وُ، چینه ی دیوارِ تو ایم
      /
      می طلب کن که بریزیم و طوافی بکنیم
      ما که عمریست در این دایره پرگار توایم
      /
      یادِ ما کردی و تسکینِ دلِ ما شده ای
      از سرِ شوقِ طبیب است که بیمارِ توایم
      /
      هر چه بالا برود نرخ تو مشتاق تریم
      یوسف مـصری و ما نیز خریدار توایم

      حسین دلجووو

  • محمد جوکار   03 تیر 1394 02:57

    من از گلواژه های لحظه هایت
    شنیدم نغمه و آوای بلبل

    خدا بر روی لبهایت عسل ریخت
    تو سرشاری ز احساس و تخیل
    ====================
    همیشه درود بر استاد مهرم جناب دلجویی عزیز
    آفرین ها بر قلم همیشه شیوایتان

    rose rose rose

  • بهناز علیزاده   03 تیر 1394 11:43

    درود بر شما استاد دلجویی گرامی عالی می سرایید، rose rose rose rose rose

  • اصغر چرمی   03 تیر 1394 16:01

    سلام و درود
    یعـقوب ترین حادثه ی یوسف خویشم
    صد چاکترین پیرهنم مسئله ای نیست

  • کمال حسینیان   03 تیر 1394 22:32

    درود بر استاد عزیزم و دلجوترین یاورم

    از شور خواندن تان ، بداهه ای مرتکب شدم و قبل از هر ویرایشی تقدیم می کنم تا از مزّه نیوفتد ، چون بزنم به تخته، شما و استاد طارق هر روز گلستانی از ابیات بر صفحۀ شاعرانگی تان می روید و اگر دیر شود از شعر بعدی جا خواهم ماند

    همدردِ غریبم تو که با حوصله بودی
    ســـالارترین راهبـــرِ قافلــه بودی

    البرزترین کوهِ زمین یا چـو دماوند
    هم راسخ وهم قاطع وهم بی گِله بودی

    در جمع پریشان و غریبِ همه یاران
    مبنای یکی بودن و سر سلسله بودی

    چون تیر،که ازروی هوس همچومن آیا
    در ظلمت شب گشته رها از چله بودی ؟

    چون لانۀ عقرب شده این دشت وپراز خار
    گم کرده ره و پای پر از آبله بودی ؟

    بگذار بگیرم رهِ خود یکّه و تنها
    ای کاش تو هم فارغ ازاین مسئله بودی

    تک خال دلی دادم و در پای قماری
    شاهی که نسیبم شده در معامله بودی

    rose

  • دادا بیلوردی   05 تیر 1394 01:23

    درود بر جناب دلجوو
    بهره مند شدم از احساستان rose

  • علی معصومی   11 اردیبهشت 1399 22:44

    درود بر شما ارجمند
    ☆☆☆☆☆
    rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا