- شاعران
- حسین دلجویی
- دفتر شعر بخاطر چشمانش
- شعر برای ابری تـنگم جــرقه لازم نیست | حسین دلجویی | شعر ایران
حسین دلجویی
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
برای ابری تـنگم جــرقه لازم نیست
....
دلم گرفته فقط یک بهانه می خواهم
برای موج دو چشمم کرانه میخواهم
/
بیا و اسم قشـنگت به ساحلم بنویس
برای صخره ی اشکم نشانه میخواهم
/
همیشه حس تو بودست عجز دستانم
بیا که حس تو را عاجزانه میخواهم
/
نشان خانه من در غبارها مانده است
فروغ روی تو در ذهن خانه میخواهم
/
نگو که سهم دلم نیست شادمانی و عشق
بخوان به ناز که امشب ترانه میخواهم
/
نفس به غیر هوای تو زجر اجباری است
بیا که یک نفس شاعرانه می خواهم
/
برای ابری تـنگم جــرقه لازم نیست
دلم گـرفته فقط یک بهانه می خواهم
حسین دلجووو
ایام تعزیت،تسلیت باد...
کاربرانی که این شعر را خواندند
طارق خراسانی (15 /04/ 1394) | روح الله اصغرپور (15 /04/ 1394) | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (15 /04/ 1394) | حسین دلجویی (15 /04/ 1394) | اصغر چرمی (15 /04/ 1394) | نگار حسن زاده (15 /04/ 1394) | منوچهر منوچهری(بیدل) (15 /04/ 1394) | کرم عرب عامری (15 /04/ 1394) | دادا بیلوردی (17 /04/ 1394) | حسن عباسی (18 /04/ 1394) | علی معصومی (11 /02/ 1399) |
رای برای این شعر
نظر 10
-
طارق خراسانی 15 تیر 1394 14:28
سلام حضرت استاد
دیگه مرا دیوانه ای کرده ای همین روزاست که سر به بیابان بگذارم
به به از این غزل های ناب
چون غزل عاشقانه است جسارتن در خصوص یک مصرع با کسب اجازه ی استاد عالیقدرم نظری دارم
بیا و اسم قشـنگت به ساحلم بنویس
برای صخره ی اشکم نشانه میخواهم
به جای صخره اگر از بوسه استفاده شود فکر کنم زیباتر شود
وقتی یار اسمش را بر ساحل دل شما می نویسد خب بر آن باید بوسه زد و چه بوسه ای لطیف تر از بوسه ی اشک است؟
بیا و اسم قشـنگت به ساحلم بنویس
برای بوسه ی اشکم نشانه میخواهم
در پناه خدا شاد زی
-
روح الله اصغرپور 15 تیر 1394 15:00
درود بر استاد عزیز
سوار مرکب عشقم شبانه می خوانم
مجال گریه ندارم ترانه می خوانم(راجی)
تقدیم با احترام -
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 15 تیر 1394 16:24
باسلام وعرض تسلیت ایام سوگواری فرزندکعبه
درودها ای ازتبار حافظ وسعدی،ای فرزند قلم وپدرقلم وای داوودآهن قلم
اشعار شما سکر آوراست بایدجرعه جرع نوشید
شماحتی وقتی به ذهن بنده تشریف میاورید ما شاء الله میگویم وهرگاه درمنزل ذکر خیرتان است به تخته میزنم واقعا ایولا دارد قلمتان استاددوباه درشعرقبلیتان نظرگذاشتم لطفن ببینید پوزش ازاینکه مسدع اوقات عالی شدم بازیاده گویی. ماناونویسامانید -
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 15 تیر 1394 16:32
هرمصرعش راباید قاب طلاگرفت تاطلا رابیاراید
استادبنده رادرصفحه حقیرانه یادکنید چشم براهتان هستم ودعاکنید مثل شما غزل بگویم مثل شما که نمیتوانم هرگز...کمی مثل شما -
اصغر چرمی 15 تیر 1394 17:56
سلام و درود
نفس به غیر هوای تو زجر اجباری است
بیا که یک نفس عاشـقانه می خواهم -
نگار حسن زاده 15 تیر 1394 18:16
سلام و عرض ادب و احترام جناب دلجویی
بسیار زیبا بود
ایام رو تسلیت عرض می کنم
-
منوچهر منوچهری(بیدل) 15 تیر 1394 18:39
استادم عزیزم بسیار زیبا سرودی هرچه نگاه انداختم زیبا تر از واژه ات نیافتم منظور شاعر را باید متوجه شد نام زیبای خود را کنار چشم من بنویس وقتی اشک از گونه سرازیر میشه گوئی از سخره سرازیر شده بابا دمت گرم شاعر.. باید نشست برای تابیر های شاعر فکر کرد دوستت دارم بی نظیری عزیز بیدل
بیا و اسم قشـنگت به ساحلم بنویس
برای صخره ی اشکم نشانه میخواهم
/ -
کرم عرب عامری 15 تیر 1394 18:42
اجازه ای
باندازه ی چشمانم
برای تماشای تو
وبعد برایت آوازی بخوانم
درود بر استاد دلجویی لذت بردم
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
اشرف السادات کمانی
در16 /02/ 1394 -
narges omidi
در16 /02/ 1370 -
علی احمدی
در16 /02/ 1358 -
گوهر قوامی
در16 /02/ 1380 -
فرزاد الماسی
در16 /02/ 1366 -
مریم عرفانیان
در16 /02/ 1367
نقد 1
حسین دلجویی 17 تیر 1394 02:14
درود بر تک تک عزیزان و بزرگوارانم
از فرد اندر فرد دوستان و نازنینانی که با جامی از بی کرانگی مهرشان صفا بخش محفل ادب و مبشر مهر و دوستی مجلس انس و عشقمان بودند بی نهایت سپاسگزاری میکنم...
امید که پیوسته شاهد سلامتی شادی خوشبختی و جاودانه سرایی های شما بزرگوارانم باشم..
در فرصت مقتضی به تک تک شما نازنینان پاسخ خواهم داد..
یا حق...
دیشب دل ما باز به دنــبال شما رفت
دل رفت به جایی که ندانم به کجا رفت
.
دیـشب سر شب بودکه تا یاد تو سر زد
اشکم به زمین آمد و آهم به هوا رفت
.
تا مرغ دلم را سرکـــوی تو رساندیم
جان ازقفسم پر زد و بی چون و چرا رفت
.
بیتی ز نجیبانه چشــمان تو چون رفت
مکتوب جدا پر زد و محـبوب جدا رفت
.
تا در خط مـیگون لبت رفت قـنوتی
در گوشه محراب نـمازم به قضا رفت
.
دستار و سرو دست و تن و جان و جهانم
یک عالمه دل از طرف کوچه ی ما رفت
.
بگذار اگر خــرده نگیرند ، بگوئــیم
انـگار بلا آمد و انـگار خـدا رفت
=====
دلجووو