3 Stars

خوش آمدی، که مرا انتظار شاعر کرد

ارسال شده در تاریخ : 18 تیر 1394 | شماره ثبت : H94697

....
تو از کجای زمین آمدی که شور آمد
تو از کجای زمان آمدی که نور آمد
/
تو ازکدام افق ، با کدام اسب سپید
رسیده ای که به جان ودلم سرور آمد
/
تو از کجای غزلهای حافظی که چنین؟
دوباره شاهد و شمع و شراب و شور آمد
/
تو از زلال کدامین ستاره می نوشی؟
که باز خاطره هایی ز راه دور آمد
/
برای ماهی پاشویه ، آب لازم نیست
خبر دهید که چشمی شبیه تور آمد
/
ببین غزال غزل های بختیاری من
چه ناصبور و چه پر شور و پر غرورآمد
/
خوش آمدی، که مرا انتظار شاعر کرد
تو از کجای زمین آمدی که شور آمد


حسین دلجووو

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 488 نفر 793 بار خواندند
مهدی نجفی (18 /04/ 1394)   | طارق خراسانی (18 /04/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (18 /04/ 1394)   | سمانه تیموریان (آسمان) (18 /04/ 1394)   | حسن عباسی (18 /04/ 1394)   | علی صمدی (18 /04/ 1394)   | حسین دلجویی (18 /04/ 1394)   | منوچهر منوچهری(بیدل) (18 /04/ 1394)   | اله یار خادمیان (18 /04/ 1394)   | نگار حسن زاده (18 /04/ 1394)   | دادا بیلوردی (19 /04/ 1394)   | سلیمان حسنی (19 /04/ 1394)   | بهناز علیزاده (20 /04/ 1394)   | مرتضی فصیحی (21 /04/ 1394)   | فاطمه اکرمی (22 /04/ 1394)   | کمال حسینیان (04 /06/ 1394)   | علی معصومی (11 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
مهدی نجفی (18 /04/ 1394)  طارق خراسانی (18 /04/ 1394)  سمانه تیموریان (آسمان) (18 /04/ 1394)  حسن عباسی (18 /04/ 1394)  حسین دلجویی (18 /04/ 1394)  نگار حسن زاده (19 /04/ 1394)  سلیمان حسنی (19 /04/ 1394)  فاطمه اکرمی (22 /04/ 1394)  علی معصومی (11 /02/ 1399)  
تعداد آرا :9


نظر 33

  • مهدی نجفی   18 تیر 1394 13:32


    سلام آقای دلجویی

    نمی دونید وقتی این شعرتون رو توی سایت دیدم چقدر خوشحال شدم علتشم اینه که این شعر توی مشهد که خوندین عمو حسنم فیلم گرفته و منم اینجا چند باری اون عکسا و فیلما رو دیدم ÷س اینم علتش که گفتم خوشحالم

    من نتونستم به اون آهنگی که شما خودتون خوندین بخونم ولی سعیمو می کنم باشه یه بار دیگه قشنگ گوش کنم و بعد تمرین کنم واسه خوندن


    من امروز میرم پیش آقای عباسی چون کلاس آموزش پینگ پنگ داریم


    یقین دارم که یه روزی هر کجا که باشه می بینمتون منتظرش می مونم


    applause rose

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 00:46

      سلام آقا مهدی نجفی گل و عزیزم
      پسر گلم ، آنقدر کامنت زیبا تون سرشار از صداقت ذاتی و صمیمت مرام شما بود که منو شدیدا تحت تاثیر قرار داد
      منکه شما رو ندیدم ولی طوری زیبا و لبریز احساس تعریف کردین که انگار هر باری که شما فیلم رو دیدین منم کنارتون بودم
      درود بر صفای باطن شما و اقیانوس بی کران مهرورزی های ناتمام دوست گل و بزرگوارم جناب حسن عباسی والاگهرم...

      بله درسته پسر خوبم....
      راستی اگر قد و قواره الانت اندازه همین عکسی که گذاشتی باشه که ماشالله خیلی جوانید و ابتدای کوره راه پر تلاتم زندگانی و انشا الله خوشبختی
      پس باید بهتون بگم که زیاد برای شعر و شاعری عجله نکنید که بسیار وقت دارید
      هر چند سعی کنید اول به درس ها و مدرسه تون اولویت بدید و دوم هم در زمینه اوقات فراغتتون به همون پینگ پنگ که به مربی گری عمو حسن تون هست بپردازید و انشالله در گوشه هایی از اوقات فراغتتون هم به مطالعاتی ابتدایی در زمینه ی شعر و ادبیات بپردازید که انشاالله با شالوده و زیر بنایی از اطلاعات و تحصیلات وارد این عرصه بشید

      نه مثل من که تا همین یه ماه پیش هنوز به قافیه میگفتم بامیه...
      خب اینکه شوخی بود و بدونید که همیشه براتون بهترین ها رو خاستارم و امیدوارم که پیوسته شاهر برآورده شدن زیباترین و والاترین آرزوهاتون باشید...

      یه شعر براتون انتخاب کردم که بزارم
      اما موندم که ایا انتخاب خوبی کردم یا نه
      توکلت الی الله...

      یا حق مهدی جان...

      rose rose rose rose
      applause applause applause applause applause

      بیا در این شــب تــارم ستاره ی مـا باش
      برای مـن که غروبــم طلـــوع فردا باش
      .
      بیاو پرســـه بزن لابلای شــــعر ترم
      برای سینــــه ی تنــگم وسیع دریا باش
      .
      تویی که گمـــشده ای لابلای خاطره هام
      بیا و آخـــر این قصه ام هویـــدا باش
      .
      بیا و باز نشــــانم بده که رد نشـــوم
      برای مکتـب عشــقم بیــا الفــبا باش
      .
      بمان که شــانه کنم مـوج مـوج گیسویت
      برای ثانیه هـــایم عبــــور یلدا باش
      .
      کنون که هنـــد دلم را گرفته ای بانووو
      برای مملـکت خویـش حـــکم فرما باش
      .
      خـــدای تبت عشقی و اوج معــبد نور
      برای سجــده شکرم حضور بـــودا باش
      .
      برای قطــــبی آغوش من دم نفس و
      برای سیـنه ی تـنگم حــریم گرما باش
      .
      کجا نوشته اند نبایــد تو را بدارم دوست ؟
      بیا که هیچ نـدیدم ، همیشه ی مـــا باش
      .
      کنـون که داشتنت انتهــای دارایی اسـت
      بیا برای دل من همیـشه ســــارا باش



      حسین دلجووو

  • طارق خراسانی   18 تیر 1394 14:19

    سلام بر جناب دلجوویی عزیز

    برای دیدن زیبایی ها و لذت بردن از آن ها کافی ست انسان بخل و حسادت نداشته باشد.
    خدا را شکر می کنم که در اشعار شما زیبایی ها را موج در موج و فوج فوج می بینم.

    فکر کنم کامنت پسر عزیزم جناب مهدی نجفی بهترین صله و شادباش و خسته نباشید برای شما باشد.

    در پناه رب العالمین شاد زی

    rose rose applause applause applause rose rose

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 00:35

      درود جناب طارق گل و بزرگوارم
      خدایی در برابر شهد مرام و فحوای کلام سرشار از صمیمتتون کم میارم
      چی بگم و چی بنویسم؟

      بله ، اقا مهدی نجفی سنگ تمام گذاشتند
      منو شرمنده کلام معصومانه و صمیمیت نگاهشون کردند
      درسته
      این غزل رو در سه یا چهار سال قبل بداهه در همایش مشهد سرودم و در آن واحد به یکی از عزیزان ادب دوست و ادب پرور که در میزبانی و مرام مهمان نوازی مشهد بنده رو شرمنده و سنگ تمام گذاشتند تقدیم کردم
      عزیزی که به گمانم در همین سایت هم حضور دارند...

      طارق جان ،بعضی وقت ها احساس میکنم که حرف دلمو در قالب منظوم راحت تر میتونم بزنم
      البته شاید این یه توهم باشه
      ولی احساسم چنین میگه که هر وقت در ابراز احساسم در نثر کم میارم ، دست به دامن نظم میشم
      و حالام غزلی که قبلا سروه شده تقدیم وسعت سبز دشت سینه آیینه صفتتون میکنم..
      یا حق..

      applause applause applause applause


      شاعرکه میشوی قلمت جور دیگری است
      احساس ناب محترمت جور دیگری است
      .

      یک عده ای مــرید مراد تو می شوند
      چون استجابت حرمت جور دیگری است
      .

      نیش قلم به کنــگره ی عرش می زنی
      در استعاره ها کرمت جور دیگری است
      .

      آرام پشت سبز دلت خواب می روی
      یعنی قداست قلمت جـور دیگری است
      .

      دنیا و بیش و کمــش پیش تو یکی است
      معیارهای بیش و کمت جور دیگری است
      .

      گاهی دلت خـراب یکی واژه می شود
      یعنی قرار ارگ بمت جور دیگری است
      .

      هرگز قلم به صرفه ی ظالم نمی زنی
      دل گویه های لاجرمت جوردیگری است
      .

      شاعر که میشوی ضربانت شنیدنی است
      زیرا نوای زیر و بمت جور دیگری است
      .

      شاعر بمان که ذره به افلاک می کشی...
      شاعر بمان که هرگرمت جور دیگری است


      حسین دلجووو

  • زهرا نادری بالسین شریف آبادی   18 تیر 1394 14:33

    درودها استادسخن
    سرارادت ماو آستان غزلهای شماتعظیم واکرام داردغزلهای ناب شما
    rose rose rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 02:20

      درود بانو نادری بزرگوارم
      خوش امدی خواهر والاتبارم...
      ممنونم...

      rose rose rose rose

      امشب بیا به دشت دلم نم نمی ببار
      امشب کمی بیا و برایم کمی ببار
      .
      امشب غزل بنفشه به زلف تو میزند
      امشب کنار چشم غزل شبنمی ببار
      .
      شادی بیار و غـم بـبر و مثل آسمان
      نم نم بـرای رفتن درد و غـمی ببار
      .
      برقی بپاش از سر موهـای پیچ پیچ
      چرخی بزن دوباره به پیچ و خمی ببار
      .
      نامـحرمند نغمه و شادی به جان ما
      امشب بــرای محرـم نامحرمی ببار
      .
      بی همدمیم و راه دراز است و شب بلند
      ای همنفس به خسته ی بی هـمدمی ببار
      .
      بانو....چقدر عالم بی تـو مصیبت است
      امشب برای عالــم من عالـــمی ببار
      .
      تا گـل کند کــویر نگاهـم به خاطرات
      امشب بیــا به دشت دلـم نم نمی ببار


      حسین دلجووو

  • سمانه تیموریان (آسمان)   18 تیر 1394 15:42

    خیلی زیبا بود استاد عزیزم
    واقعا دلنشین اند تمام اشعارتان
    پاینده باشید rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 02:21

      درود بانو تیموریان گل و سبز اندیشم
      بی نهایت سپاسگزارم مهربان دختر ادب دوست و شاعرم..

      rose rose rose rose


      پری رویی، کمان ابرو ،گل اندام
      حریم چشم شهــلایش سیه فام
      .

      اساس گــونه هایش نـرم لاله
      قیاس چشــم هایش شرم بادام

      .
      نسیم مهرورزش شور ناهـــید
      شمیم پرفروغــش نور بـهرام
      .

      بهارش عامل سبزینه ی عشق
      قرارش عامل میعاد و پیـغام
      .

      چکاوک بچه ای دلـگیر تقدیر
      پرستو بچه ای در گیر ایام
      .

      نگاهش هفت شـهر عشق عطار
      شرابش حس وحال شـور خیام
      .

      نسیم گیســوانش مــوج واژه
      شمـیم چهره اش بنـیاد الهام
      .

      طراوت های رویش رمز باران
      و سر سبز نگاهش باغ ایلام
      .

      قیام پر سکوتش راز الـــبرز
      قعود پر حیوطش رمز اهـــرام
      .

      شبی در بزم شعر من به هم زد
      مرا دست خیالش جام در جام
      .

      و تابـید از سر و زلف رهایش
      به پای حسرت سودایی ام دام
      .

      دریغ از عشق های بی سر آغاز
      دریغ از قصه های بی سرانجام
      .

      اگرچه بسته دستم را به تلمیح
      اگر چه برده شعرم را به ایهام
      .

      ولی در برکه ی جان من آخر
      چنان قویی نشست آرام ، آرام



      حسین دلجووو

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 02:22

      گل باشید بزرگوارم...

      اولین باری که دیدم چــهره ی زیبای تو
      دل سپردم بر نـــگاه ناز واویلای تو

      آنچنان پیوست دلهامان که گویی عشق گفت :
      وای بر احــــوال امروز من و فردای تو

      من که دنیایم به غیر از دفتر و کاغذ نبود
      چشم هـــایت آشنایم کرد با دنیا ی تو

      تا خیـالم لابلای خرمنی شب بو فتاد
      سخت افتادم به دام دیده ی شهــلای تو

      خسرویی شیرینی خواب مرا تعبیر کرد
      تا سپردم جان دل بر بستر رویای تو

      گم شدم چون شمس تبریزی که تعبیرم کنند
      لابلای دفتر چشــــــمان مولانای تو

      لابلای یک سبد گل، بوسه پنهان کرده ام
      تا مگر روزی شود تقدیمی لب های تو

      ======
      دلجووو

  • حسن عباسی   18 تیر 1394 15:53


    سلام استاد خوب غزلهای ناب


    هنوز اون لحظه ای رو که این غزلو توی سالن می خواستین بخونین و اون سیم میکروفون که هی گیر می کرد به

    به پایه های صندلی خوب خوب یادم هست هوز فیلماشو دارمو گه گاهی خود و گه گاهی به اتفاق دوستان می بینیم

    با این که از زبون خودتون شنیدم و چند باری هم توی وبلاگتون خوندم اما اینبارم چند باره خونی کردم و لذتشو بردم


    applause applause applause applause applause

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 02:28

      نازنین حسن گلم برادر دوست داشتنی و بزرگوارم
      میدونید ک اهل مجامله و اغراق نیستم
      و میدونید همایش مشهدی که حسن نباشه برای دلجو همایش نیست
      اینو خیلی از عزیزان مطلع و معترفند
      یکی شما یکی سینا یکی استاد منصوریان و کیهان و استادجابر عزیز و .....خلاصه بزار تا اسم نبرم که میشه شرمسار سلولهای نداشته ی خاکستری ام میشم و چوب کند ذهنی مو میخورم
      چقدر زیبا تجدید خاطرات کردید داداشم
      تا حتی سیم میکرفونم یادتونه شیطون
      مگه دستم بهتون نرسه
      لپتونو کبود میکنم
      البته با ماچ
      باور نمیکنی؟از طارق بپرس چون به اونم همینطور قولی دادم

      اینکه مزاح بود داداشم
      ولی امید وارم این چند نفس آخر که برام مونده و خودم به جد خبر دارم پیوسته شاهد سلامتی و خوشبختی و شادمانی وموفقیت تک تک تون باشم
      هم یاران قدیم و همی بزرگواران مرام مند جدید
      یا حق تعالی شنیدی که؟؟

      rose rose rose rose rose
      عمری ازشهر دلم چشم تری میگذرد
      و جوانی همـه در بی خبری میگذرد

      .
      درد ها کهنه تر از کهنه تری می آیند
      اشک ها تازه تر از تازه تری میگذرد
      .

      خطی از عشق نوشتم به هوایت ، شاید
      از دل خواب خوشم نامه بری میگذرد
      .

      پشت این پنجره ی بسته به این امیدم
      که شمیمی ز هوایت سحری میگذرد

      .
      نیست امید در این شهر به آوای بهار
      تا ز یغمای خزانم شرری می گذرد
      .

      بر سر کوی دلم منتظرت می مانم
      تا که از کوچه ی ما رهگذری میگذرد


      حسین دلجووو

  • علی صمدی   18 تیر 1394 17:06

    درود بیکران جناب دلجویی
    بسیار زیبا بود
    لذت بردم
    شادبمانید rose rose rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 02:31

      سلام خان داداش گلم..
      ممنونم ازت علی جان

      راستی برخی دوستان بهم میگفتن شما رندانه مثل همشهری تون «حافظ» شماره تلفن تونو توی آخر این غزل جا کردین
      منکه باورم نمیشه
      شما بگو ایا واقعا شده؟

      rose rose rose rose rose

      تا تو می آیی دلم هر بار شاعر می شود
      هر زمان تکرار در تکرار شاعر می شود
      /
      تا دو بیت شـعر در پس کوچه هایت می رود
      این طرف شعرآن طرف خودکار شاعر میشود
      /
      تا که وصف خط چشمت می شود هر واژه ای
      پیش چشـمان تو لاکردار شاعر می شود
      /
      بسکه سرخط خبرها جبهه ی چشمان توست
      مجــری بیـچاره ی اخبار شاعر می شود
      /
      تا شمیمت می رسد شیراز بر ایوان زنـد
      مسجد و ارگ و سـر بازار شاعر می شود
      /
      لطف کن نزدیک درمانگاه سعــدی رد نشو
      چون کشیک و دکتر و بیـمار شاعر می شود
      /
      با پیــامت نه صد هفــده ،و خط شاعر
      پانزده با بیست و پنج یکـبار شاعر می شود

      حسین دلجووو


      ولی اینکه سه تا شماره «عدد» کم داره

  • منوچهر منوچهری(بیدل)   18 تیر 1394 19:48

    سلام بر شما استاد دلها همیشه با سوز دل اشعارت را می خوانم چون قلمت را دوست دارم ناز قلمت را میکشم چون صاحب قلم شمائیدو بس فدای شما منوچهر rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 02:34

      بیدل جان سلام

      میدونی که هر چند بیدلی ولی دلداری
      وگر نه چطوری اینهمه دل میبردی؟

      همین دلا رو بردی که شدی بیدل دلدارم..


      بسکه سر خط خبرها جبهه چشمان توست
      مجری بیچاره ی اخبار شاعر میشود


      دوستت دارم منوچهر جان....

      ولی به دکتر نگو ، حسودی ش میشه

      rose rose rose rose rose

      زندگی صحنه ی دل بود که من کات شدم
      بس که در محضر چشــم تو مجازات شدم

      من که از شعـر و غــزل هیچ نمی دانستم
      تا که در فرضــیه ی چشــم تو اثبات شدم

      قوس مژگان تو می خواست که شاعر بشوم
      تا به تدبـیر تو مشـــمول اشارات شــدم

      مدرســـه جای من دل به هوا داده نبود
      از هـمان زاویه راهی ی خـــرابات شدم

      یاد آن روز که در سینــه ی سیــنای دلت
      طبـق فرمــان تو مـن شامـل آیات شدم

      باز هـــم دست من و قــفل و دخیل حرمت
      باز هم پشت درت صاحب حاجـــات شـدم

      یاد آنـروز که در صفــحه ی شطـرنج دلت
      شاه عشـق بودم و با کیـش رخت مات شدم *

      =====
      دلجووو

  • اله یار خادمیان   18 تیر 1394 23:33


    جاودانه سر فراز و بر فراز باشی جناب دلجویی عزیز نو شیدم از چشمه سار
    زلال اندیشه شما و محظوظ شدم rose rose

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 02:43

      جناب خادمیان گل مرام و والاتبارم
      درود خدا بر وسعت سبز سینه ی ایینه و مهتابی شما
      بی نهایت سپاسگزارم شاعر...

      rose rose rose rose


      کـاشکی در خرمنم فند ک نمی انــداختی
      در شب تار دلـــم چشمـک نمی انداختی
      /
      دختر شرقی فراز قلعه ها تسخیر توست
      کاش هرگز دیده بر بابـک نمـی انداختی
      /
      روستایـی دلـم بی تاب این تعبــیرهاست
      کاش بر شرم عسل عینک نمی انداختی
      /
      پشت مژگان تو بر این روزنـــه دل داشتیم
      کاش دل را در تـــه قلـک نمی انداختی
      /
      ما به محـراب غــزل ها خانقـاهی داشتیم
      کاش در ما جلــوه ی مزدک نمی انداختی
      /
      ای دماوند نگاهـت عرش پرواز خـیـــال
      کاش اوجت در دلــی اندک نمی انداختی
      /
      سالها در قبله ام سنگ سیـاهی بوده است
      کاشـکی در باور ما شـک نمی انداختــی
      /
      رفتی و خونـاب از دریــایی خاطر گذشت
      کاش برآیینه هایت لـــک نمی انداختی
      /
      حکم دل بود و تمام حـکم من یک شاه دل
      لااقل این دسـت اول تـــک نمی انداختی*

      حسین دلجووو

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 05:14

      این دوبیتی بسیار زیبا از استاد خوش عمل کاشانی بود ک در توصیف جناب استاد طارق بزرگوار سروده بودن
      بنده هم اینجا کپی کردم

      rose rose rose rose rose

  • نگار حسن زاده   19 تیر 1394 00:02

    سلام و عرض ادب و احترام جناب دلجویی

    بسیار بسیار زیبا بود

    درود بر شما

    rose

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 02:37

      درود بانوی ادب گل و بزرگوارم
      خوش آمدید شاعر...

      rose rose rose rose rose

      تو برای دل من دنیایی
      تو برای عطشم دریایی

      .
      تو برای شب پر کابوسم
      بهترین رایحه ی رویایی

      .
      دخترم ای همه هستی من
      بس فریبایی و بس زیبایی

      .
      رنگ پیراهن شادت میگفت
      نرگسی جاذبه ی گلهایی

      .
      در شب پیچ و خم گیسویت
      بهترین خاطره ی یلدایی

      .
      چشمهای تو به من میگفتند
      خوش زبانی و بسی گویایی

      .
      بهترین هدیه برای مادر
      بهترین داشته ی بابایی

      .
      تو پناهم همه ی امروزی
      تو امیدم ،همه ی فردایی
      .

      گر چه از معدن الماسی تو
      به خداوند خود هانایی...


      حسین دلجووو


      به نازنین هانای عزیز، دختر کوچلوی جناب احمد الماسی

  • دادا بیلوردی   19 تیر 1394 15:24

    درود بر احساس لطیف و دل زلال جناب دلجو rose

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 16:25

      درود بزرگوارم
      سپاسگزار فروغ بی کران خورشید مرام و مهتاب حضور مهرآذینتونم...

      rose rose rose rose

      ای که شمع و فروغ انجمنی
      همچو مهـــتاب در نگاه منی



      تو همان ابتـــدای هر ادب و
      تو همان انتهای هر سخنی



      ای که در باغهای ســبز غزل
      گل یاس شکفته در چمنی



      آمـدی تا دل مـــرا ببری
      آمدی تا طلسم غم شکنی



      بس که باخود شمیم گل داری
      گوییــا از ولایـــت ختنی



      چشم کنـــعان این غزل روشن
      تا تو بـــوی شفای پیرهــنی



      گفته بودم همیشه شاگـردم
      تا امیر الــــغزل برای منی



      روز میــلاد تو مبـارک شد
      تو مبارک تر از همین شدنی



      راستی یک کلام مانده هنوز
      ای که روح کــلام در بدنی



      گر چه گاهی فرشته ها مردند
      من که بودم،تو آمدی چکنی؟



      حسین دلجووو

  • سلیمان حسنی   19 تیر 1394 19:07

    سلام: خیلی ممنونم از اشتراک گذاشتن این اثر. پایدار باشید وطاعات مقبول درگاه ایزد رحمان.

    • حسین دلجویی   19 تیر 1394 21:22

      درود جناب حسنی گل و بزرگمهرم

      خوش امدی و آذین افشان کلبه ی دلخوشی مان بودید
      ممنونم...

      rose rose rose rose

      آنی که ز کف رفت همـانا دل ما بود
      اینی که بجا ماند همین حاصل ما بود
      /
      ما غرق به دریای غم و گردش چشمت
      فانوس ترین بارقـه ی ساحل ما بود
      /
      غیر از تو کسی هیچ ردیف دل ما نیست
      تا ماه جمالت غــزل کامـل ما بود
      /
      در سایـه ی چشمان تو یک قافله ی آه
      از هرم غزل هـای شبم شامـل ما بود
      /
      مرداب سکوتیـم که از جذبه ی ماهت
      نقشی ز رخت شـامل آب و گل ما بود
      /
      بودیم و خیالات خوش داشــتن تو
      ارزنده ترین دایـره ی باطـل ما بود
      /
      از حاصل جمع تو همین بس که درآخر
      این دل که فنـا شد دل ناقابل ما بود
      /
      مجنون که به دیوانگیش شهره شهر است
      در دشت جنون همسـفر عاقل ما بود *

      حسین دلجووو
      بیت تضمین از فرخی یزدی

  • بهناز علیزاده   20 تیر 1394 11:47

    درود و عرض ادب به سکاندار عرصه ی شعر و ادب نوازش قلمتان همیشه بر قرار باد rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   21 تیر 1394 01:00

      درود بانوی بزرگوار و مهرآفرین ادی
      سپاسگزارم حضورتانم...

      rose rose rose rose

      کنون در آسمان سینه ماهی کرده ام پیدا
      که در نور نگاهش جایگاهی کرده ام پیدا
      /
      گدای هیچ سلطانی به احسانی نمیگردم
      که دربار سخای پادشاهی کرده ام پیدا
      /
      اگر از تنگ دنیایم شکایت نامه ای باشد
      وکیلی مهربان و دادگاهی کرده ام پیدا
      /
      پس از یک عمر مهجوری کنار گنبد نوری
      به دستان دخیلم بارگاهی کرده ام پیدا
      /
      عجب نوری فراز هفت شهر آرزو سر زد
      چو در محراب جانم خانقاهی کرده ام پیدا
      /
      مرا سرویست در منزل که زیر سایه سبزش
      ز طوفان ها امان و سرپناهی کرده ام پیدا
      /
      من آن بخت سپیدی را که عمری جستجو کردم
      کنون در گوشه ی چشم سیاهی کرده ام پیدا *

      حسین دلجووو
      با تضمینی از استاد شهریار

  • فاطمه اکرمی   22 تیر 1394 11:16

    سلام بر استاد بزرگوار شعرو ادب

    زیبا نگار عالم یاری دهد به شعرت

    من انم لذت از شعرت برم
    من همانم شاد بر خواندن شعرو غزل

    استاد بزرگوار سبزباد لحظه هاتان

    rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   25 تیر 1394 02:50

      درود نازنین بانوی ادب خانم اکرمی گرامی ام
      سپاس گزار مهتاب مهرافشان حضور سبز تونم
      خوش امید و
      ممنونم بزرگوار...


      rose rose rose rose

      گر چه در بزم تو پروانه ی شعر و سخنم
      باز شرمنده ترین یوسف یک پیرهـنم
      /
      جلوه چشم تو طوطی صفتم می خواند
      ورنه بی آینه ات مرغـک گنگ چمنم
      /
      آنقدر یاس نگاه تو به شعرم جان داد
      که پس از مرگ شمیمت بدمد از کفنم
      /
      باز ای سبـزترین واژه بیا قافیه باش
      تا غزل بشکفد ازخاطر دشت ودمـنم
      /
      آنچنانم که ببینند به هر پرسش حشر
      باز هم نام تو را میشنوند از دهـنم
      /
      بعد مرگم به خدا نیست فراموش کنم
      از ازل عشق توام بوده و عشق وطنم
      /
      بعد مرگـم بدنم جای بلندی ببرید
      تا مگر باد برد در وطنم خاک تنم

      حسین دلجووو

  • علی معصومی   11 اردیبهشت 1399 22:38

    درود بر شما ارجمند
    ☆☆☆☆☆
    rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا