جایگزین

من یک مسافرم
من با ماشین نامجهز جسم
از جاده ای بنام زندگی عبور میکنم
در پس پنجر ه های خیس و باران خورده ام
چقدر زیباست
تماشای آن درختان نوپای سرسبز
که جایگزین لاشه های پیر و فرسوده اند...
رنگ به رنگ
گلهای شبنم زده روئیده از خاک
جایگزین بارانی شده اند
که بند آمده است
هر غروب
با وداع ستاره ی آتشین
شاهد درخشیدن یک سلام
از دهان مروارید ماه بوده ام
نمیدانم
در کدامین طلوع فجر
یا کدامین غروب تنگ
به پایان راه میرسم
نمیدانم که انتها کجاست
اما
من خوب دریافته ام
که طبق قانون این مسیر
همیشه جایگزینی برای درد هست...
همیشه جایگزینی برای آنچه که نیست هست ...
ای هم مسیر
ای هم کُره
طبیعت این کره ی خاکی
در انحصار
چرخه ی عظیم خوشبختی ست

طرح و شعر سحرفهامی(آهو)

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 51 نفر 64 بار خواندند
محمد مولوی (19 /12/ 1402)   |

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا