3 Stars

دفتری به نام زندگی

ارسال شده در تاریخ : 11 تیر 1394 | شماره ثبت : H94625

تا که پا گذاشتم من درون منجلاب
کار من شروع شد اشک و آه و اضطراب
روبه روی صورتم دفتری گشوده شد
دفتری سفید وخوب شکل دفتر حساب
روی جلد دفترم زندگی نوشته بود
زندگی چه زندگی لحظه های پر شتاب
لحظه های زندگی بخش شد دو نیمه شد
نیمه ای سکوت محض نیمه ای به پیچ و تاب
تا اداره اش کنم نقشه می کشم مدام
نقشه های خوب خوب نقشه های ناب ناب
نقشه ها که می کشم شکل تیر می شود
می خورد به سنگ سخت نقش می شود بر آب
من تلاش می کنم با تمام قدرتم
گه به جستجوی نان گه به آرزوی آب
این که زندگی نشد بندگی به شرط نان
زندگی بی هدف پوچ مثل یک حباب
زندگی گذشت و هی دفترم سیاه شد
دلنوشته های من شد شبیه یک کتاب
دلنوشته های من در میان دفترم
هدیه می کند به تو صد سلام بی جواب
برگهای دفترم پر شد و سیاه شد
رنگهای تیره اش می کند مرا مجاب
چرخ زنگی نشد تا بچرخدم به کام
نقشه های خوب من شد یکی یکی خراب
برگهای دفترم پر شده ست و می روم
من به قصد یک سفر رفتنی زجنس خواب
جای من در آن جهان غیر این دو حال نیست
یا بهشت می روم یا به حیطه ی عذاب

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 323 نفر 463 بار خواندند
روح الله اصغرپور (12 /04/ 1394)   | مهدی نجفی (12 /04/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (12 /04/ 1394)   | طارق خراسانی (13 /04/ 1394)   | دادا بیلوردی (13 /04/ 1394)   | حسن عباسی (13 /04/ 1394)   | بهناز علیزاده (13 /04/ 1394)   | نگار حسن زاده (13 /04/ 1394)   | اصغر چرمی (15 /04/ 1394)   | فاطمه اکرمی (25 /04/ 1394)   |

رای برای این شعر
مهدی نجفی (12 /04/ 1394)  طارق خراسانی (13 /04/ 1394)  بهناز علیزاده (13 /04/ 1394)  نگار حسن زاده (13 /04/ 1394)  حسن عباسی (17 /04/ 1394)  فاطمه اکرمی (25 /04/ 1394)  
تعداد آرا :6


شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا