داغ تنهــایی دلم را پیـر کرد
روزگارم را عجب دلگیـر کرد
روزهایسخت و دردِبیشمار
از جهـانِ پُر عــذابم سیر کرد
هرچهآمد بر سـَرَم از دیگـران
دیدهامبا اشکِخود تفسیرکرد
سینه٘چونپُرشدزبغضوکینهها
با جــدایی از همه ، تدبیر کرد
کُنجِخانه شد کمان وبی هدف
سویِ منپرتاب صدها تیرکرد
منتظر،خشکید چشمـانم به در
عُمر٘ طی شد شادمانیدیر کرد
هستیاموابستهشـدبا عشقِیار
سرنوشتم را چنین تقــریر کرد
در غـزلها چــونکه آمـد نامِ او
شعرِ حـامی را چهپُر تأثیر کرد
رویِماهشچونکهتابیدنگرفت
حالِناخوش،باخوشیتغییر کرد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
محمد جوکار 09 خرداد 1396 23:49
درودها و آفرین ها بر رقص زیبای قلمتان